صد دلیل برای رأی دادن
۱- من و همسنوسالهایم، همان جوانان دومخردادی هستیم. ما بودیم که در آن شور برخاسته برای وطن تلاش کردیم تا کسی را بر مسند ریاستجمهوری بنشانیم که نامش، رفتارش، منش و گفتارش در خور نام بلند ایران باشد. کسی که به ایران برای ایرانیان اعتقاد داشته باشد. دردهای وطن را بشناسد و بداند که حکمرانی در این خطه بدون تکیه بر مردم امکانپذیر نیست.
خاتمی برای ما هنوز بسیار محترم و عزیز است چون او برای اولینبار با ما نه بهعنوان تودهای درهم و بیشکل بلکه بهعنوان اشخاصی صاحب تفکر، سلیقه و توان برخورد کرد، ما را شایسته احترام دانست؛ احترامی واقعی، نه مصلحتی و نمایشی. دیگران ما را فقط تودههایی میدانستند که ابزار شلوغ کردن صندوقهای رأی و مسیرهای راهپیمایی و استقبال و بدرقه بودیم. او شعار بیجهت «جوانگرایی» نداد و هیچ بیتجربه نورسیدهای را بهدلیل ارتباطات سازمانی و جناحی بر مسند وزارتخانهها و سازمانهای دولتی ننشاند. در عوض اعتمادبهنفسی به ما داد که هرکدام از صبح تا شام میدویدیم تا کاری برای میهن انجام بدهیم.
دورههای بعد که شعار «جوانگرایی» ورد زبان عدهای شد و بهانهای برای آنکه عدهای جوان بیتجربه را بر مسند مهمترین سازمانها و وزارتخانهها بنشانند، هزاران میلیارد تومان از سرمایههای ملی و حق ملت در اثر بیتجربگیها و آزمون و خطاها، دود شد و به آسمان رفت. در همان دوره، نفس تندروی و حرف بیمنطق و تند زدن، پسندیده و موجب ترقی و تعالی بود. کسی برای اتلاف سرمایهها و مهاجرت گروهگروه جوانها، برای خانهنشین کردن افرادی که دانش و تجربهشان هنوز به کار وطن میآمد بازخواست نشد. من برای تکرار دوم خرداد، برای میهن، برای جلوگیری از اتلاف سرمایههای ملی، برای بازگشتن به وطن و کار کردن و ساختن دوباره آن، روز جمعه رأی خواهم داد.
۲- میراث فرهنگی و تاریخی ایران، سرمایه منحصربهفرد و تکرار نشدنیای است که به امانت به دست ما رسیده. در زمانهایی که فرد مسئول سازمان / وزارتخانه میراث، فردی کارشناس یا آشنا به الزامات و ارزش میراث فرهنگی و تاریخی بوده، سرعت تخریبها کمتر شده، موزهها با مدیریت علمی و کارشناسی سر و سامانی گرفتهاند، بودجه متعادلتری برای این بخش درنظر گرفته شده است. یادتان میآید که در دولت آقای احمدینژاد، بهنام «مرکززدایی» شروع به انتقال مخازن موزهها به اماکن دیگر کردند؟
به یاد دارید که مدیریت مهمترین موزه کشور، موزهای که نام مبارک ایران را بهدنبال دارد، موزه ملی ایران، به دارنده مدرک میکروبیولوژی واگذار شد و چه بیتدبیریها که در آن ایام اتفاق نیفتاد؟ در دولت آقای روحانی هم تکیه زدن فردی ناآگاه و کاملاً ناآشنا به امور فرهنگی و میراثی، سبب ادامه همان وضعیت فاجعهبار پیشین شد: واگذاری مرمتها به شرکتها و افراد بیتجربه - بازهم با تابلوی جوانگرایی و برونسپاری! - وارد شدن صدمات جبرانناپذیر به گنبد شیخلطفالله اصفهان و سقف کاخ چهلستون ازجمله شاهکارهای همین دوره است.
در همین دوره فعلی، مهندس دیگری بر مسند ریاست وزارتخانه میراث نشست که با تخریبگران بافتهای تاریخی و ارزشمند همراهی میکرد و مطلقاً ایده و طرحی برای گسترش توریسم و ایجاد تسهیلات سرمایهگذاری و بسط گردشگری ملی نداشت. جدیترین و درستترین تدبیر مدیریتیشان دستور برای رسیدگی به وضعیت دستشوییهای اماکن میراثی و تاریخی بود. جملات قصار و طلایی حضراتشان و بازدیدهایشان از مخازن موزهها و دست زدن به اشیای بسیار گرانبها و بیهمتا، تن ایراندوستان را به لرزه در میآورد و اعصاب را میخراشید. من برای آنکه یک مدیر آگاه و آشنا به فرهنگ و تاریخ ایران که ارزش میراث تاریخی و ثروت ملیمان را بداند، بر مسند این وزارتخانه مهم بنشیند، روز جمعه رأی خواهم داد.
۳- چند سال پیشرو سالهای بحرانی محیطزیست ایران خواهند بود. نتیجه تصمیم دولت آقای احمدینژاد در حفر گسترده چاههای عمیق و نیمهعمیق چند سالی است که رخ نشان داده و طی چند سال آینده عوارض بیشتر آن تصمیم غلط عیانتر خواهد شد. یکی از عوامل مهم خشکشدن دریاچه ارومیه حفر صدها و هزاران چاه در اطراف آن است. بسیاری از دشتهای ایران در اثر برداشت بیرویه دچار فرونشست شده و توان ذخیره آب را از دست دادهاند و به بیابانهای لمیزرع تبدیل خواهند شد.
در این حوزه هزاران بیتدبیری صورت گرفته است، در دولت آقای روحانی هم، بیعلاقهگی رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست به ماموریت سازمانش، همهجا کار را بهنفع توسعهای غلط و ناهمگون و بهضرر محیطزیست پیش برد. او جمله طلایی «بین یوز و آب و نان باید یکی را انتخاب کنیم» را برای دست به سر کردن حامیان یوز گفته بود. من روز جمعه به کسی رأی خواهم داد که به ارزش و اهمیت محیطزیست و طبیعت ایران و پیوستگیاش با رزق و حیات مردم آگاه باشد. به کسی رأی خواهم داد که تنها نامزدی است که دغدغههای محیطزیستی دارد و پیشاپیش گفته است بین توسعهای لنگ و مخرب و حفظ محیطزیست، محیطزیست را انتخاب خواهم کرد. به 100 دلیل دیگر، روز جمعه رأی خواهم داد.