| کد مطلب: ۱۶۲۰۴
روایت تأدیب

روایت تأدیب

ماجرای تنبیه بدنی در مدارس اما مختص به دهه‌های قبلی نیست. همین حالا هم مواردی در مدارس گزارش می‌شود که فائزه رضازاده، مسئول حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان و وکیل دادگستری هم به آنها اشاره می‌کند.

پسران اغلب از تنبیه‌های بدنی نوشته‌اند و دختران از تحقیر و توهین و تهدید به اخراج: «یک معلمی داشتیم که وقتی دیکته می‌گفت خشونت زیادی به کار می‌برد. آنقدر از او می‌ترسیدم که دیکته‌ام را زیر 10 می‌شدم. یک بار دستم را سوزاند تا نتوانم دیکته بنویسم.»

این را ستاره از تجربه کلاس اول راهنمایی‌اش و معلم ادبیاتش نوشته و ادامه داده: «همه را تحقیر می‌کرد، خشونت کلامی زیادی داشت اما ما هیچ‌وقت اعتراض نمی‌کردیم.»

گوشه کتاب، ابزار دیگری برای تنبیه دانش‌آموزان بود:«کلاس اول یا دوم راهنمایی بودم، یکی از بچه‌ها مشکل یادگیری داشت، معلم خیلی بد با او رفتار می‌کرد، یک بار کتاب را بر سرش کوبید.» این را هم سارا نوشته.

حمیدرضا اما تجربه‌اش از مدرسه را «با خیلی افتضاح بود» توصیف کرده: «یک ناظمی داشتیم که بچه‌ها را وحشیانه کتک می‌زد. همه ازش می‌ترسیدیم.»

آن یکی روایت تلخ‌تری دارد: «یک شیلنگ پر از میخ داشت. با همان ما را می‌زد. دبیر ادبیات کلاس سوم راهنمایی‌مان بود.»

یکی دیگر در شبکه ایکس نظرسنجی گذاشته: «دوستان بیایید ببینیم چند نفر در مدرسه تنبیه شدن.» 870 نفر رای دادند، 78 درصد گفتند که تنبیه شده‌اند. یکی کامنت گذاشته:«من در مدرسه با خط‌کش، شیلنگ آب، کابل برق، بند سوت که سرش یک تکه آهن بود، کتک خوردم. در زمستان نیم ساعت برف می‌گذاشت در دستمان بماند تا آب شود، بعد با چوب می‌زد کف دست‌مان. چک و لگد هم فراوان بود.»

آن یکی هم نوشته: «ناظم مدرسه چوب‌های نازک و تر را از درخت چیده بود، تاب می‌داد تا کلفت شوند و بعد ما را می‌زد. یک خط‌کش آهنی هم داشت که میزد به کمر بچه‌ها.»

آنها نوشته‌اند آن زمان خانواده‌ها طرف معلمان و ناظمان بودند. می‌گفتند ما از پس‌شان بر نمی‌آییم شما ادب‌شان کنید. آن یکی هم گفته که ناظم مدرسه طوری به گوش برادرش زد که شنوایی‌اش نصف شد. دیگری اضافه کرده که هنوز کابوس مدرسه را می‌بیند: «هشت ساله‌ بودم که کتک بدی خوردم، معلم آنقدر به من سیلی زد که جای انگشت‌هایش روی صورتم ماند. چپ و راست با هر دو دست می‌زد، 40 دانش‌آموز کلاس را به همین شکل کتک می‌زد.»

سیلی و خط کش و خودکار گذاشتن لای انگشتان، اتفاق عادی بود: «دوم راهنمایی بودم که معلم با خط‌کش دستم را داغان کرد.»

الناز، دهه 70 دانش‌آموز مقطع راهنمایی بود؛ دانش‌آموزی با نمرات خوب اما به قول معلمانش ناآرام. آن زمان در مدرسه راهنمایی او در شاهین شهر اصفهان، کتک زدن دختران دانش‌آموز در مدارس باب بود.

او از هم‌سن‌وسال‌هایش در شهرهایی مثل تهران وقتی در این باره می‌پرسید، جواب می‌شنید: «اینجا فقط پسرها را می‌زنند، دخترها را کسی نمی‌زند.»؛ تجربه‌ای کاملاً متفاوت با آنچه الناز در مدارس شهرشان می‌گذراند. او که حالا 37 ساله است می‌گوید ناظم مدرسه هفته‌ای حداقل دو بار کتکش می‌زده و وقتی او هربار پدرش را برای اعتراض به مدرسه می‌برده، ناظم عذرخواهی می‌کرده است: «یادم می‌آید همیشه یک انگشتر بزرگ توی انگشت‌هایش بود، دست‌هایش را مشت می‌کرد و محکم به صورتم می‌کوبید.»

سال‌های مقطع راهنمایی الناز و خواهرش با تنبیه بدنی مدام توسط ناظم مدرسه گذشت؛ تجربه‌ای که هنوز به یادآوردنش برای آنها دردناک است. آنها اغلب متولدان دهه‌های شصت و هفتادند که پس از اعلام شکایت آموزش و پرورش از سریال افعی تهران با عنوان توهین به جایگاه معلم در شبکه‌های اجتماعی تجربه خود را از تنبیه بدنی در مدارس روایت کردند.

درهای بسته آموزش و پرورش

ماجرای تنبیه بدنی در مدارس اما مختص به دهه‌های قبلی نیست. همین حالا هم مواردی در مدارس گزارش می‌شود که فائزه رضازاده، مسئول حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان و وکیل دادگستری هم به آنها اشاره می‌کند. او به هم‌میهن می‌گوید که به‌تازگی دو پرونده در دستور کار داشتند.

او از این موارد، تحت عنوان کودک‌آزاری یاد می‌کند: «قبل از تعطیلات نوروز، دو مورد کودک‌آزاری در مدارس رسانه‌ای شد و ما هم پیگیری کردیم. یک مورد مشت خوردن یک دانش‌آموز در منطقه 13 تهران بود و دیگری آزار روانی دانش‌آموز کلاس اول در ورامین. کودک دوم را تهدید به اخراج کرده بودند و او تحت تاثیر شوک وارده، به کما رفته.

پیگیری‌های ما از سوی انجمن حمایت از حقوق کودکان به نتیجه نرسید، خانواده تا جایی با ما همراهی کرد اما جلوتر نیامد و نگران حضور فرزندش در مدرسه و ادامه تحصیلش بود. از سوی دیگر مسئولان آموزش و پرورش هم در پی این هستند که با مصالحه کار را تمام کنند و کار به شکایت و پیگیری قضایی نکشد. هرچند که ما خانواده را برای شکایت متقاعد کردیم اما پیگیری نشد.»

به گفته رضازاده، مسئولان مدرسه نگذاشتند پیگیری‌های قضایی به نتیجه برسد و فشار زیادی به خانواده‌ها وارد کردند. آنها در تلاشند تا کدخدامنشانه موضوع را حل کنند. به گفته این وکیل دادگستری، مدرسه اصلاً حق ندارد دانش‌آموز را تهدید به اخراج کند، در نهایت می‌تواند او را به مدرسه دیگری منتقل کند: «در گذشته بحث خشونت در مدرسه، پذیرفته‌شده‌تر بود حالا اما ممنوعیت و قبح اجتماعی دارد و قابل پذیرش نیست. البته چون پیمایشی در این زمینه وجود ندارد، نمی‌توان به طور دقیق گفت که به چه میزان رخ می‌دهد و قطعاً در تهران با مناطق دورافتاده و محروم تفاوت زیادی دارد.»

به گفته او، در برخی مناطق این خشونت‌ها روانی و کلامی و یک جاهایی جنسی و جسمی است: «در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان یکی از وظایف آموزش و پرورش، آموزش حقوق کودکان به پرسنل از جمله معلمان و ناظمان است. باید نسبت به این موضوع صیانت کند و خودش فعالانه گزارش‌های کودک‌آزاری در مدارس را بررسی کند؛ درحالی‌که آنچه شاهدیم پنهان‌کاری است و حتی اجازه ورود سازمان‌های مردم‌نهاد و پیگیری مدعی‌العموم را هم نمی‌دهند. این پرونده‌ها به صورت محرمانه است و اگر هم از سوی سازمان‌های مردم‌نهاد رسانه‌ای شود می‌گویند سیاه‌نمایی شده. درحالی‌که براساس قانون حمایت از حقوق کودکان، تمام نهادها وظیفه دارند در زمینه پیگیری و پیشگیری از کودک‌آزاری فعالانه تلاش کنند.»

او می‌گوید که انجمن حمایت از حقوق کودکان، براساس وظایفش، به دنبال برگزاری کارگاه‌های رایگان آموزش حقوق کودک در مدارس بود، اما آموزش و پرورش به آنها راه نمی‌دهد: «ما رایزنی‌هایی با آموزش و پرورش داشته‌ایم تا کارهای مشترکی در زمینه احقاق حقوق کودک انجام دهیم اما این رایزنی‌ها به نتیجه نرسیده است. مجموع اینها به ما می‌گوید که عزم جدی برای مواجهه و مبارزه با تنبیه بدنی در مدارس وجود ندارد. قبلاً آقای موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران پیشنهاد داده بود تا هر مدرسه یک مددکار اجتماعی داشته باشد و مشکلات دانش‌آموزان را پیگیری کند. اما جای اینکه این اتفاق بیفتد یکسری افراد غیرمتخصص وارد مدرسه کردند که نشان داد دنبال تخصص‌گرایی و حمایت از کودکان نیستند.»

براساس اعلام او، انجمن حمایت از حقوق کودکان، از طریق سامانه حقوقی صدای یارا، پرونده‌های مرتبط با کودک‌آزاری را پیگیری می‌کند. این خط رایگان است و از ساعت 9 صبح تا 5 بعدازظهر فعال است: «ما به افراد مشاوره‌های حقوقی می‌دهیم و آنها می‌توانند از ظرفیت وکلای داوطلب ما استفاده کنند. مشاوره‌های روانشناسی هم از طریق همین سامانه انجام می‌شود.»

مسئول حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان می‌گوید که در دوره‌هایی موارد تنبیه در مدارس بیشتر می‌شود. یکی از نمونه‌های آن در پاییز و زمستان سال 1401 بود که تعداد زیادی از خانواده‌ها با آنها تماس می‌گرفتند و گزارش آزار در مدرسه می‌دادند: «در آن دوره دانش‌آموزان، درگیر فضای اجتماعی جامعه شده بودند و مدام از سوی مسئولان مدرسه تهدید می‌شدند. آمار گزارش‌ها در آن دوره بالا بود.»

خبر شکایت وزارت آموزش‌وپرورش از عوامل سریال «افعی تهران» چند روز پیش آمد. این وزارتخانه نسبت به سکانس مواجهه یکی از شخصیت‌های این سریال با ناظم مدرسه  و اشاره به تنبیه بدنی او، تحت‌عنوان توهین به مقام معلم، اعتراض کرد.

این ماجرا اما به دادستانی هم کشیده شد. به‌طوری‌که غلام‌عباس ترکی، معاون حقوق عامه دادستان کشور در نامه‌ای از دادستان عمومی و انقلاب تهران خواست ضمن تشکیل پرونده قضایی جهت رسیدگی به تخلفات سازندگان و عوامل تولید سریال «افعی تهران»، چگونگی صدور مجوز و نحوه نظارت بر تولید و پخش مجموعه مذکور از سوی ساترا را به‌عنوان متولی قانونی موضوع نیز در دستور کار قرار دهد.

همچنین مدیرکل حقوقی، املاک و معاضدت قضایی وزارت آموزش‌وپرورش از شکایت و اعلام جرم رسمی دفتر حقوقی و قضایی وزارت‌ آموزش‌وپرورش علیه دست‌اندرکاران اصلی سریال‌های نمایش خانگی خبر داد. او تاکید کرد که در جهت برخورد با این اقدام ناشایست و غیراخلاقی نویسنده، کارگردان و عوامل سریال یادشده، شکایت و اعلام جرم رسمی وزارت آموزش‌وپرورش به دادستان عمومی و انقلاب ارائه و توقف پخش سریال مورداشاره و برخورد قانونی لازم تقاضا شده است.

احساس گناه آموزش‌وپرورش

امیرحسین جلالی، روانپزشک اجتماعی اما به این نکته اشاره می‌کند که شکایت آموزش‌وپرورش از سریال «افعی تهران» با عنوان توهین به معلمان، نشان‌دهنده واکنش دفاعی این وزارتخانه‌ است. پیش‌ازاین هم گروه پرستاران یا پزشکان و... نسبت به موارد مشابه واکنش یکسانی داشته‌اند. مثلاً وقتی در فیلم یا سریالی، پزشکی کلاهبردار یا خاطی نشان داده می‌شود بلافاصله جامعه پزشکی واکنش نشان می‌دهد.

اما سوال اینجاست که چرا ما تصور می‌کنیم وقتی یک معلم زیر سوال رفته، تمام معلمان زیر سوال رفته‌اند: «به نظر می‌‌رسد در بطن این داستان باید احساس گناهی را دنبال کرد. نمی‌توان یک تصویر را به کل جامعه تعمیم داد و اینگونه وانمود کرد که یک شغل یا یک موقعیت قدسی، به‌طور کامل زیر سوال رفته است. از آن طرف هم واکنش‌های خشم‌آلود و توده‌وار نسبت به تنبیه معلمان مطرح می‌شود. شما اگر توئیتر فارسی را بعد از این ماجرا بررسی کنید احساس می‌کنید که مدارس ایران در دهه 60 یک شکنجه‌گاه بوده است.

خیلی از افراد از شرایط مدارس و تنبیه‌های بدنی که علیه آنها اعمال شده نوشتند که برخی از آنها تراژیک و دردناک است. این موضوع را می‌توان از بُعد روانی و اجتماعی بررسی کرد. به نظر می‌رسد این سریال یک خاطره جمعی را به شکل توده‌وار بالا آورده است، قطعاً در آن دوره تنبیه بدنی شدیدی وجود داشته که در صورت مستند بودن، می‌توان شکایت کرد.»

جابه‌جایی خشم

حالا سوال اینجاست که آیا تنبیه بدنی، آثار روانشناختی دارد یا خیر؟ جلالی می‌گوید که قطعاً دارد: «تحقیر، تنبیه و خشونت به هر شکلی پیامد دارد؛ چه از سوی حاکمیت باشد؛ چه در خیابان و مدرسه و خانواده. مسئله تنبیه بدنی در مدرسه اما متفاوت است. چرا باید گروهی به اسم معلم در قالب مدارس، افراد را با تنبیه بدنی قربانی کنند و به آنها اجازه ابراز خودشان را ندهند.

وقتی اجازه ابراز به افراد داده نمی‌شود آنها در جای دیگر حرف‌هایشان را خواهند زد. هیچ معلمی نمی‌تواند منکر این مسئله باشد.» او می‌گوید که تنبیه بدنی به‌عنوان یک پدیده اجتماعی و روانی، جابه‌جایی خشم از منبعی به منبع دیگر است که نمونه آن بیش از همه در مدارس دهه 60 دیده می‌شود.

این روانشناس معتقد است که آموزش‌وپرورش به دلایل مختلفی‌ درهایش را بسته و محققان در حوزه روانشناختی، توانایی ورود به آن را ندارند. البته در سال‌های اخیر گشایش‌هایی دیده شده اما به هر حال، درها باز نیست: «هر سیستمی که بگوید برای موضوعات سلامت روان، خودش اصلاح ایجاد می‌کند نشان می‌دهد که کار به‌شکل جامعی که یک نهاد دانشگاهی می‌تواند آن را انجام دهد، صورت نمی‌گیرد. به اعتقاد من بخشی از این اتفاقات به‌دلیل دوری‌گزینی آموزش‌وپرورش از نهادهای عام دانشگاهی و محققان مستقل است.»

به گفته او، این اتفاقات با شکستن سکوت همراه می‌شود: «در میان مراجعه‌کنندگان من هم مواردی بوده که تحت‌تاثیر این تنبیه‌ها، دچار اختلالاتی شده باشند، حتی برخی نمونه‌ها دراماتیک هم است اما به هر حال وقتی آب جمع شده پشت سد با باز شدن یا شکستن سد جاری می‌شود، در ابتدا خسارت وارد می‌کند اما درنهایت سودمند است.»

قوانین خاک‌خورده

تنبیه در مدارس قانون دارد. براساس ماده ۷۴ آیین‌نامه اجرایی مدارس، مصوب شورایعالی آموزش‌وپرورش، اگر دانش‌آموزان نسبت به وظایف خود قصور و سهل‌انگاری کنند، تخلف کرده‌اند و به استناد ماده ۷۶ آیین‌نامه، تنبیه می‌شوند. تنبیه اما مجاز و غیرمجاز دارد. تنبیه‌های مجاز، از تذکر و اخطار شفاهی به‌طور خصوصی، تذکر و اخطار شفاهی در حضور دانش‌آموزان کلاس مربوطه، تغییر کلاس در صورت وجود کلاس‌های متعدد در یک پایه با اطلاع ولی دانش‌آموز، اخطار کتبی و اطلاع به دانش‌آموز، اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلی ولی دانش‌آموز به مدت حداکثر سه روز و بالاخره انتقال به مدرسه دیگر.

در همین آیین‌نامه اما تنبیه بدنی، اهانت و تعیین تکالیف درسی با هدف تنبیه، در گروه غیرمجازها قرار می‌گیرد. در ماده ۷۷ آیین‌نامه اجرایی مدارس درخصوص تنبیه بدنی آمده است که اعمال هرگونه تنبیه ازقبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است. در ماده ۸۲ همین آیین‌نامه مدیر مدرسه را موظف به اطلاع‌رسانی ممنوعیت تنبیه بدنی به همکاران کرده و اعلام شده که در صورت تخلف معلمان از این تکلیف گزارش آن را به اداره آموزش‌وپرورش ارائه کنند.

همچنین مستند به بندهای ۱ تا ۴ ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری، اعمال‌کننده تنبیهات مذکور متخلف است و پس از معرفی به هیئت‌های رسیدگی به تخلفات اداری و بررسی پرونده توسط هیئت‌ها، متناسب با اعمال و رفتار او حکم صادر می‌شود. در کنار همه اینها هم مجازات اداری برای متخلفان در نظر گرفته شده. طبق ماده ۶۰۸ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی اهانت، هتک حیثیت و… افراد، مجازات کیفری نیز خواهد داشت.

برابر ماده واحده استفساریه ماده مذکور منظور از توهین را به کار بردن الفاظی می‌داند که موجب تخفیف و تحقیر طرف مقابل شود. همچنین اگر تنبیه بدنی موجب کبودی، شکستگی و هرگونه صدمه به دانش‌آموز شود، طبق ماده ۴۸۸ قانون مجازات اسلامی، موجب تعلق دیه نیز می‌شود.

علی زرافشان، سال‌ها سابقه معلمی و دبیری در مقاطع راهنمایی را داشته. او مشاور آموزشی وزیر آموزش‌وپرورش در دهه 80 بود و از سال 92 به‌عنوان معاون آموزش متوسطه آموزش‌وپرورش فعالیت می‌کرد.

طرح تعالی مدیریت مدارس از جمله طرح‌های انجام‌شده در دوره مسئولیت او بود. او می‌گوید که تنبیه در یک دوره‌ای در مدارس عادی بود. استفاده از ترکه و خط‌کش، مداد و خودکار برای تنبیه دانش‌آموزان از عادی‌ترین روش‌ها بود، این روند به‌تدریج تغییر کرد و نوع نگاه معلمان و اولیا متفاوت شد. آموزش‌وپرورش هم به این نتیجه رسید که نباید دانش‌‌آموزان را تنبیه بدنی کند.

در همین راستا هم مصوبه‌ای تدوین و قرار شد با متخلفان مطابق با مقررات برخورد شود. بعد از این قوانین هم میزان تنبیه بدنی کم شد. در این میان ناظرانی هم برای اجرای این مصوبه در نظر گرفته شدند.

او می‌گوید که در دوره تصدی‌گری در این وزارتخانه، کمیسیون آموزش مجلس از آنها خواسته بود تا بروند و درباره قوانین مرتبط با تنبیه بدنی دانش‌آموزان توضیح دهند: «قانون این موضوع را ممنوع کرده و مسئولان آموزشی و تربیتی در مدرسه و وزارتخانه، باید نسبت به حسن اجرای قانون نظارت داشته باشند. دستگاه‌های نظارتی پیرامون آموزش‌وپرورش هم در اجرای این قانون باید نظارت داشته باشند.»

گوشت و پوست برای شما، استخوان برای ما

تنبیه بدنی از مکتب‌خانه‌ها آمده. محمود کتیرایی، نویسنده کتاب «از خشت تا خشت» در بخشی از کتابش که درباره فرهنگ عامه است، آنجا که به مکتب‌خانه‌ها می‌رسد، از تنبیه بدنی در این مکان نوشته: «از ابزارهای مکتب‌داری، چوب و فلک و از واجبات آن تنبیه و کتک بود. پدر و مادر هنگامی که بچّه را به مکتب می‌سپردند، معمولاً به مکتب‌دار می‌گفتند: گوشت و پوستش از شما، استخوانش از ما.»

او اضافه کرده: «کتک زدن کودک عامل اصلی پرورش او به‌شمار می‌آمد. چوب و فلک همواره وردست مکتب‌دار بود. افزون بر این یکی، دو شلاق هم به دیوار مکتب‌خانه آویخته بود و چوبی از درخت آلبالو و بسیار بلند نیز همیشه در دست داشت که با کشاله رفتن می‌توانست سر آن را به ته اطاق برساند. به اندک بی‌توجهی و تکان‌خوردن، چوب بر سر و کلّه کودک فرود می‌آمد. تقریباً هیچ بچّه مکتبی نمی‌شد یافت که از چوب مکتب‌دار، نوش جان نکرده باشد. باور مردم در این باره از کلام زیر خوانده می‌شود؛ چوب آخوند(مکتب‌دار) گُلِ، هر کی نخور خُلِ.»

بیم دادن کودک به انداختن او به سیاه‌چالی که در آن مار و عقرب خانه کرده‌اند نیز روایی داشت. برخی از تنبیهات ویژه دختربچّه‌ها بود مانند نیشگون گرفتن تن بچّه، به‌طوری‌که جای آن کبود و سیاه می‌شد و سوزن‌زدن به پشت دست‌های آن‌ها. تنبیه کودک در ظاهر برای تربیت او بود، امّا به‌راستی وابسته به عوامل گوناگونی ‌بود؛ اگر کودکی بی‌چیز بود، بیشتر تنبیه می‌شد و اگر مکتب‌دار از کسی دل پری داشت و پیش‌آمد ناخوشایندی برایش رخ داده بود، بچّه‌ها بیشتر از هر روز کتک می‌خوردندو...»

محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس آموزشی با 30 سال سابقه تدریس اما می‌گوید که روایت گوشت و پوست برای شما و استخوانش برای ما را زیاد شنیده و می‌گوید که در دهه‌های 50 و 60 اغلب خانواده‌ها چنین نظری داشتند: «مکتب‌خانه‌ها مرکز خشونت علیه دانش‌آموزان بودند و مدرسه‌نوین هم تا اندازه‌ای تحت‌تاثیر این مکتب‌خانه‌ها بود. به‌طوری‌که فرآیندهای آموزشی با زور، کتک، اجبار و تنبیه همراه شد. درحال‌حاضر این خشونت‌ها کم شده اما به صفر نرسیده. به هر حال آموزش‌وپرورش با نزدیک به 115 هزار مدرسه، 16 میلیون دانش‌آموز و یک‌میلیون معلم ـ از پایگاه‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روحی متفاوت ـ به هر حال دچار چنین وضعیتی هم می‌شود؛ در سطح نگران‌کننده‌ای قرار داریم اما روند رو به بهبود است.

به گفته این کارشناس آموزشی، تنبیه بدنی در مدارس ریشه‌های تاریخی- اجتماعی دارد: «کتابی می‌خواندم به اسم مدرسه یا زندان که در آن به واقعیت‌هایی در ادبیات اشاره کرده بود که حول محور تنبیه بدنی می‌چرخد؛ آن‌هم تنبیه بدنی که در راستای آموزش و یادگیری است. به‌طورکلی این تفکر از گذشته وجود داشته که برای آموزش کارآمدتر باید از زور استفاده کرد. تنبیه بدنی جنبه آموزشی داشت.

به هر حال معلم اقتدار داشت، سنش بالاتر بود، یک تقدس برآمده از علم و دانش هم همراهش بود و به خود حق می‌داد تا دانش‌آموزان را کتک بزند. به‌تدریج اما در آموزش‌وپرورش نوین، از همان سال‌های اول، قوانین ضدتنبیه در چارچوب اساسنامه‌های آموزشی نوشته شد اما به‌دلیل اینکه این مسئله فرهنگی بود، همچنان از آن استفاده می‌شد.» او می‌گوید که هم در بُعد امنیتی و سیاسی و هم در خانواده، همه از روش‌های تنبیه بدنی استفاده می‌کردند و این مسئله در آموزش‌وپرورش که جزئی از جامعه است هم مستثنی نبود.

استخدام بدون فیلتر

لزوم پر کردن پرسشنامه‌ها و گرفتن آزمون تست روانشناختی و شخصیتی برای معلمان، موضوعی است که از سوی کارشناسان مطرح می‌شود اما تاکنون الزامی برای آنها نداشته است. محسن حاجی‌میرزایی، وزیر آموزش‌وپرورش در دولت روحانی ـ 98 تا 1400 ـ به هم‌میهن می‌گوید که در دوره مسئولیتش، پیشنهادی به شورایعالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان صلاحیت معلمی داد که تصویب هم شد.

بعد از آن به شورایعالی آموزش‌وپرورش ماموریت داده شد تا آیین‌نامه‌های مربوط به صلاحیت معلمی را بنویسند. به گفته او، براساس این مصوبه، معلمان جدای از مدرک تحصیلی‌شان باید مجموعه‌ای از صلاحیت‌ها را هم داشته باشند که بخشی از آنها صلاحیت‌های عمومی و بخشی هم حرفه‌ای- تخصصی است. در این میان صلاحیت روانی، مدیریت هبجان و توان برقراری ارتباط با دانش‌آموزان بخش مهمی است.

حاجی‌میرزایی دوسال بعد از پایان مسئولیتش تاکید می‌کند که این موضوع در دبیرخانه شورایعالی آموزش‌وپرورش مطرح است و باید سریع‌تر آماده شود.  به گفته حاجی میرزایی، شاید بیش از 30 درصد معلمان دوره معلمی ندیده‌اند و یا در رشته‌ای تدریس می‌کنند که رشته تحصیلی‌شان نیست. این آشفتگی و بی‌انضباطی‌ها متأثر از یکسری قوانین ایجاد شده و در نهایت به نهاد معلمی آسیب زده است.

کارشناسان و مسئولان سابق آموزش‌وپرورش اما معتقدند که روش‌های استخدامی در این وزارتخانه، اشتباه است به همین دلیل معلمان بدون فیلتر وارد می‌شوند. این موضوع را علی زرافشان که سمت‌های مختلفی از مشاور تا معاونت در وزارت و آموزش‌وپرورش داشته هم موردتوجه قرار می‌دهد.

وزیر آموزش‌وپرورش پیش از این اعلام کرده بود که سال 1403 تاریخی‌ترین سال برای استخدام معلم خواهد بود؛ به‌طوری‌که قرار است 90 هزار نفر جذب شوند. زرافشان اما به هم‌میهن می‌گوید که بسیاری از معلمان از مسیر درست وارد آموزش‌وپرورش نمی‌شوند: «تا جایی که یادم است از دهه 60 تاکنون هر بار نمایندگان مجلس دستور می‌دادند تا 20 هزار، 40 هزار و یک‌بار هم 100 هزار معلم وارد آموزش‌وپرورش شوند. اینها کسانی بودند که در نهضت سوادآموزی فعالیت می‌کردند و نمایندگان استخدام رسمی آنها را مصوب کرده بودند.

آنها مراحل مختلف برای استخدام ازجمله تست‌های مربوط به سلامت روان را طی نمی‌کردند. یک گروهی هم از طریق دانشگاه فرهنگیان وارد این وزارتخانه می‌شوند که علاوه بر مراحل گزینش و آزمون علمی، مصاحبه هم می‌شوند و از طریق همین مصاحبه‌ها ویژگی‌های ظاهری و توانایی‌ تعامل‌شان مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این روش جذب درست بود.»

به گفته او، کسانی که از طریق مصوبات مجلس وارد آموزش‌وپرورش شده‌اند این مراحل را طی نکرده‌اند و تنها به‌دلیل سابقه تدریس‌شان استخدام شدند.

حالا نیک‌نژاد، کارشناس آموزشی می‌گوید که باید روند درستی در استخدام معلمان وجود داشته باشد. باید دغدغه‌های معیشتی و منزلتی از دوش آنها برداشته شود تا در برخوردشان با دانش‌آموزان تاثیر نداشته باشد. باید محیط کلاس‌های درس به سمت استانداردهای جهانی برود؛ یعنی نهایت 15 تا 20 نفر. به گفته این دبیر، دانش‌آموزان ازطرف جامعه، خانواده و... سرکوب شده‌اند و تنها جایی که می‌توانند بروز جمعی داشته باشند، کلاس درس است.

او می‌گوید که هیچ‌وقت دانش‌آموزانش را تنبیه بدنی نکرده اما از کلاس اخراج کرده: «کلاس‌های درس در دوره‌های 50-45 نفره بوده، از میان آنها 10 تا 20 درصد علاقه‌ای به درس ندارند و با فشار خانواده آمده‌اند، بنابراین باید آنها را به هر شکلی در کلاس نگه داشت که همین مسئله منشأ بی‌انضباطی می‌شد. وقتی نتوان فضایی را کنترل کرد، خشونت هم ایجاد می‌شود.»

به گفته او، در مناطق محروم و مکان‌هایی که خانواده‌ها به حقوق خود آگاه نیستند، تنبیه دانش‌آموزان پیگیری نمی‌شود. در این مناطق معلمان به روش‌های مختلف استخدام می‌شوند و کمترین موضوعی که در انتخاب معلمان در نظر گرفته می‌شود، روح و روان آنهاست.

اینکه حالا بیش از همه درباره تنبیه بدنی دانش‌آموزان در شبکه‌های اجتماعی صحبت می‌شود از نظر این کارشناس آموزشی به‌دلیل میانگین سنی فعالان در این شبکه‌هاست: «آنها که متولد دهه‌های 40 و 50 هستند کمتر در فضای شبکه‌های اجتماعی حضور دارند، دهه 60 اما حضور فعالی دارند و اغلب خاطرات مربوط به تنبیه در مدارس هم مربوط به این گروه سنی است. آنها دسترسی نسبتاً گسترده‌ای به فضای مجازی دارند و به‌همین‌دلیل هم از خاطرات‌شان می‌گویند. وگرنه که در دهه 50 دانش‌آموزان را فلک هم می‌کردند و از روش‌های بسیار خشن‌‌تری استفاده می‌کردند.»

به گفته او، منطقه آموزشی، تعداد دانش‌آموزان، وجود کودکان مهاجر و... روی اعمال خشونت علیه دانش‌آموزان مؤثر است: «البته فشار اقتصادی هم روی اعمال خشونت در مدارس مؤثر است.»

گفته می‌شود، دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان آگاه‌تر شده‌اند. آنها سر کلاس‌ها از خشونت‌ها فیلم می‌گیرند و منتشر می‌کنند: «این موارد بسیار کاهش یافته اما از بین نرفته است.» این را زرافشان می‌گوید و به شکایت آموزش‌وپرورش از عوامل سریال «افعی تهران» اشاره می‌کند.

به گفته او، با مسائل فرهنگی نمی‌‌شود برخورد قضایی کرد: «نباید با این موضوع امنیتی برخورد شود تا فضای نقد شکل بگیرد. آموزش‌وپرورش باید در جهت تنویر افکار عمومی تلاش کند، نه اینکه دست به شکایت ببرد. حتی اگر در دادگاه کارگردان یا نویسنده توبیخ شوند، مسئله که حل نمی‌شود.»

به گفته او، در دهه 90 مطالعه‌ای درباره ناهنجاری‌های اجتماعی در ایران انجام شده که نشان داده اولین ناهنجاری، خشونت است. اگر این را ملاک بررسی قرار دهیم، باید گفت که خشونت و ناهنجاری با میزان بالا در جامعه وجود دارد. این را می‌توان به فضای مدارس هم تعمیم داد.»

 عکس تزئینی است

دیدگاه

ویژه جامعه
  • عده‌ای فکر می‌کنند با پند و اندرز و کارهای اخلاقی می‌توان به صلح رسید؛ اما واقعیت می‌گوید که اینگونه نیست.

  • در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارش‌های غیررسمی، رسانه‌ای و اطلاعات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی…

  • روز گذشته یکی از کسب‌وکارها در حوزه فناوری، نشستی برگزار کرد تا پس از پنج سال هم از تولید محصولش که یک ردیاب خودروست،…

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار