خوب، بد، زشت اقتصاد
سیدمحمدرضا اعلمی کارشناس بازار سرمایه متغیرهای بسیاری در تحلیل روند بازار سرمایه و شدت و ضعف آن نقش دارند. قبل از وقوع جنگ غزه دلایل فریزشدن بازار بورس را بیا
سیدمحمدرضا اعلمی
کارشناس بازار سرمایه
متغیرهای بسیاری در تحلیل روند بازار سرمایه و شدت و ضعف آن نقش دارند. قبل از وقوع جنگ غزه دلایل فریزشدن بازار بورس را بیان کردم. فارغ از مناقشه مذکور، عواملی همچون قیمتگذاری دستوری، تحمیل ریسکهای سیستماتیکی به بازار همچون انتشار اخباری درخصوص خروج فولاد و سیمان از بورس کالا، جذابتر شدن بازارهای موازی و... سبب کمرونقشدن بازار بورس شده است. بورس بهعنوان شاخصی از کلیت اقتصاد است که وقتی با یک اقتصاد دستوری بانکی مواجه میشویم، میتوانیم بهدرستی آثارش را روی بازار بورس ببینیم. بانک مرکزی دلایل رکود بازار سرمایه را مواردی چون قیمتگذاریهای دستوری محصولات شرکتهای بورسی (نظیر خودرو و سایر محصولات شرکتهای بورسی)، نااطمینانیهای ایجادشده ناشی از مصوبه نرخ خوراک پتروشیمیها طی امسال، گمانهزنیها درخصوص خروج فولاد و سیمان از بورس کالا، نوسانات قیمت کالاها در بازار جهانی و تاثیر بر ارزش صادراتی بنگاهها اعلام کرده است. طبق نظر بانک مرکزی، مجموعه این عوامل موجب عواملی چون رشد نامتناسب درآمدها با هزینههای بنگاهها، کاهش شفافیت در بورس و رکود حاکم بر بازار سرمایه شده که بهتبعآن خروج سرمایه حقیقیهای فعال در این بازار را در برداشته است؛ اما بانک مرکزی در اعلام نظر خود، مطلبی درخصوص جذابترشدن بازارهای موازی عنوان نکرده است. یکی از عوامل مهم رکود بازار بورس، نرخ بالای بهرهی بازار پول و اوراق است. شاید بتوان دلیل اصلی رکود بازار بورس را در پیشگرفتن سیاست انقباضی دولت در نظر گرفت. بانک مرکزی با سیاست جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت، تمام ریسکهای سیستماتیک تحمیلشده به بازار بورس را بیان نکرده است. درواقع سیاست گذار پولی، خود یکی از عوامل تضعیف بازار بورس است. بانکهای غیرشفاف که ناترازی آنها سبب دامنزدن به تورم شده، تلویحاً غیرشفافبودن بورس را فریاد میزنند، این درحالیاست که بازار بورس و شرکتهای آن شفاف هستند. بانکها در یک مورد خوب عمل میکنند و آن، جاییاست که از سوگیری شناختی سرمایهگذاران نسبت به امر سرمایهگذاری، نهایت استفاده را میبرند. سوگیریهایی همچون ترجیح برای قطعیت و بیزاری از دست دادن بهخصوص بعد از ریزش بازار در سال 99، سبب جذابترشدن سرمایهگذاریهای با ریسک کمتر شده است. سرمایهگذارانی که دیگر دوست ندارند پول خود را از دست بدهند، فریفتهی قطعیت سود بانکی میشوند و نرخ سود بالا نیز مزید بر علت شده است. اقتصاد شفاف بورسی که میتوانست پیشتاز تامین مالی جهت رشد تولید باشد، جای خود را به اقتصاد بد بانکی داده است. اقتصادی که همچنان مسکن و خودرو را بهعنوان کالای سرمایهای بهحساب میآورد. بانک مرکزی اعلام کرد که براساس رسالت اصلی خود، در زمینه کنترل تورم و ثباتقیمتها که منافع آن به عموم مردم و تمام فعالان اقتصادی خواهد رسید، اقدام به تنظیم سیاستهای پولی، کنترل رشد ترازنامه بانکها و اعمال سیاستهای تثبیت اقتصادی بهمنظور کنترل انتظارات تورمی کرده است، بهنحویکه اکنون پیگیری همزمان این سیاستها ضمن ایجاد آرامش و ثبات در بازارهای دارایی (مسکن، ارز، طلا و خودرو)، کاهش رشد نقدینگی را بهدنبال داشته است. بیان این مطلب از سوی بانک مرکزی بیانگر این موضوع است که چرا باید همچنان نام مسکن و خودرو در کنار ارز و طلا، بهعنوان کالای سرمایهای قرار گیرد. چرا نگاهمان به مسکن و خودرو همچنان بهعنوان کالای سرمایهای است. چهکسی باید این نوع نگاه را در سیاستهای کلان اقتصادی عوض کند. آیا بانکها بهعنوان دارندهی 80 درصد از خانههای خالی، بهدنبال تغییر این رویکرد هستند؟ تضاد منافع بانکها در قبال بازار مسکن و بازار بورس، سبب عدم صلاحیت آنها برای تصمیمسازی دراینخصوص شده است. بهنظر میرسد اگر دولت ریلگذاری اقتصادی خود را عوض نکند، شاهد ادامهدار شدن و گسترش اقتصاد غیرشفاف بانکی خواهیم بود. عدم شفافیت اقتصادی، سبب بروز فساد و ناکارآمدی هرچه بیشتر بنگاههای اقتصادی و کاهش تولید ملی و خروج سرمایه خواهد شد.