دانای بیادعا
به یاد رضا یوسفیان نماینده شیراز در مجلس ششم

به یاد رضا یوسفیان نماینده شیراز در مجلس ششم
علی تاجرنیا
نماینده مجلس ششم
از شمار دو چشم یک تن کم / وز شمار خرد هزاران بیش
اگر بخواهم صفتی برای دکتر رضا یوسفیان بگویم و عنوان این مطلب باشد، ایشان را «دانای بیادعا» مینامم. یکی از خصلتهای بزرگ هر انسانی، سعهصدر و داشتن روح بلند است که بهرغم وجود ظرفیتهای فراوان، کمادعا و کمحرف باشد.
دکتر یوسفیان، هم در زندگی شخصی و هم در زندگی سیاسی خود، انسانی فکور و واجد ظرفیتهای فراوان بود. اما چیزی که او را متمایز میکرد، با وجود همه دانایی و توانایی و ظرفیتی که در او وجود داشت، این بود که هیچوقت ادعا نداشت. همه ما میدانستیم که او در نوجوانی برای دفاع از میهن و کشور به جنگ رفته و سالها تجربه اسارت داشته است اما کسی بحثی در این مورد از او نمیشنید و در صحبتها و گلایههایی که مطرح میکرد، به این نکات اشاره نمیکرد. او بهقدری ظرفیت داشت که در دوران اسارت سه زبان را بیاموزد اما بسیاری این ظرفیت را درباره ایشان نمیدانستند. ایشان بهشدت اهل مطالعه و یادگرفتن بود؛ هم در زمان اسارت و هم در سالهایی که در فعالیتهای دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت و بعد از آن در فعالیتهای سیاسی بهعنوان یک مصلح اجتماعی، فردی بود که بهشدت دنبال مطالعه و یادگرفتن بود.
عمق دانش او را میتوان از تحلیلها و سخنان عمیقش فهمید، اما برخلاف بسیاری کسانی که دارای دانش هستند و بهدنبال مطرح کردن آن هستند، بهسادگی تحلیلهای عمیقش را بیان میکرد. ایشان متأثر از روح بزرگی که داشت، به دنبال مطرح کردن خود نبود و متواضعانه با همه صحبت میکرد. با وجود تحمل مصیبتهای زیاد در زندگی، اما فردی تودار بود و حتی در دورانی که درگیر بیماری بود، با حضور فعال در فضای مجازی و ابراز نظر در گروهها، طوری رفتار کرده بود که کمتر کسی در جریان بیماری ایشان بود. این روحیه بسیار ویژهای است که ایشان با وجود بیماری سخت که علاوه بر جسم، روح انسان را بهشدت آزار میدهد به وظایف اجتماعی و شهروندی خود عمل مینمود و درگیر پیامدهای ناشی از بیماری نشد و شرایط روحی خود را حفظ کرد.
دکتر یوسفیان یک پزشک واقعی و دلسوز و یک مسلمان اخلاقگرا بود؛ فردی که روح مسلمانی یعنی اخلاقگرایی و عطوفت و دوست داشتن دیگران و در عین حال، عمل به رفتارهای اخلاقی به معنای واقعی کلمه را داشت. در دورانی که ریاکاری و نفاق و فخرفروشی سکه رایج شده است، یک دیندار واقعی و مصلح اجتماعی شدن بسیار دشوار است و این ویژگیها در دکتر یوسفیان وجود داشت. او در عین اینکه عمیقاً به حقوحقوق مردم معتقد بود و به اصلاح برای بهبود زندگی مردم باور داشت، اما گفتمان و مشی او کاملاً مسالمتجویانه و اصلاحگرانه بود و در این تندبادهای حوادث با اینکه همواره در کنار مردم ایستاده بود، درگیر رفتارهای غیرمنطقی و غیرمعقول نشد.
گمان میکنم جامعه سیاسی ایران فردی را از دست داد که در این دوران بهشدت به او نیاز داشت. افراد دانا و توانا و دلسوزی که به روشهای مسالمتجویانه برای اصلاح کشور ایمان دارند و بهنوعی در عرصه سیاست همانی هستند که به آن باور دارند و همان جلوه را از خود نشان میدهند که هستند. روحش شاد