بسترسازی برای اجماع جهانی
ریشه افزایش تحرکات اپوزیسیون و تند شدن مواضع دولتها علیه ایران چیست؟

ریشه افزایش تحرکات اپوزیسیون و تند شدن مواضع دولتها علیه ایران چیست؟
شیلا سیفالدینی
دکتری روابط بینالملل
رخدادهای نشست مونیخ و اتحاد اپوزیسیون و گفتههای ضدایرانی «باب منندز» سناتور آمریکایی و وزرای آلمان و برخی کشورهای غرب و اخیراً ادعاهای الهام علیاف، رئیسجمهوری آذربایجان، نشان از اجماعی جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران دارد.
بیسرانجامی برجام، پهپادهای ارسالی ایران به روسیه و نارضایتیهای داخلی زمینه را برای این اجماع ضدایرانی فراهم کرده است. نتانیاهوی افراطی بیشازپیش به کشورهای منطقه نزدیک شده و با عربستان گفتوگوهایی در مورد تهدیدهای هستهای ایران داشته است و عربستان در اظهارنظر اخیر خود در مورد برجام خواسته منافع عربستان و سایر کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس در برجام لحاظ شود. این اولینبار نیست که اسرائیل چنین خواستهای داشته است؛ از همان ابتدای نشستهای برجامی در سال ۲۰۱۵ همواره این کشور خواهان شرکت در این نشستها بوده است. با توجه به دشمنی اسرائیل و ناخرسندی این کشور از نهایی شدن برجام، انفعال و ناهوشیاری ایران باعث تأسف و خسران منافع است.
نبود کنش مناسب در مواجهه با رویدادهای بینالمللی و رفتار سایر کشورها و صرف متهم و محکوم کردن کشورهای غربی و اسرائیل تنها واکنشی بوده که مقامات ایرانی داشتهاند. غفلت از ابتکارات دیپلماسی در بنبستهای سیاسی و نظامی میتواند تاوان سنگینی برای کشور در بر داشته باشد. نویسنده این یادداشت، در یادداشتهای قبلی به برجام منطقهای و حلقه و شبکه امنیتی اشاره کرده بود و طرح صلحی که ناتمام ماند.
در زمانی که «نیویورکتایمز» هدف اصلی کنفرانس مونیخ امسال را نمایش اتحاد ناتو و کشورهای غربی علیه روسیه میداند، اگر عقلانیتی در چارچوب دیپلماسی کشور باقی است، ایران هنوز میتواند ضمن تأکید بر بیطرفی و دوری از سیاست یکجانبهگرایانه و بدون شرطبندی روی اسب بازنده، با پیشنهاد میانجیگری در بحران اوکراین حساسیتهای سایر کشورهای غربی را از خودش برداشته و ضمن گفتوگو با عربستان، دغدغههای امنیتی کشورهای منطقه را بهرسمیت بشناسد و توطئههای اسرائیل را با همکاری با این کشورها و ایجاد حلقه امنیتی خنثی سازد.
درست در زمانی که دیپلماسی جاسوسی و نفوذ و دستاندازیهای نظامی اسرائیل در منطقه حتی بدون اجازه از آمریکا(!) بسیار گستردهتر شده است، دگرگونی در انگارههای ذهنی مسولین و تحول نهادی و تحرک دیپلماسی و خرد تغییر در داخل تنها استراتژی بهینهای است که میتواند اجماع جهانی و خطرات ناشی از آن را از ایران دور سازد. قدرت نظامی و میدانی که از مدار توازن با هنر دیپلماسی خارجشده، میتواند از خاصیت اصلی خود یعنی بازدارندگی مثبت خارج شده و عواقب آن برای منافع ملی مخرب نیز باشد. هیچ اپوزیسیونی در هیچ کنفرانسی در خارج از خاک مملکت نمیتواند برای مردمان یک کشور تصمیم بگیرد، مگر اینکه تصمیمگیران آن کشور از انعطافپذیری سیاسی و عقلانیت جامعهمحور بینصیب باشند و جامعه نیز حقوق خود را نشناسد.