نهضت عاشورا؛ از تبیینهای تازه تا برداشتهای سیاستزده
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

در دهههای چهل و پنجاه خورشیدی سخنوران و اندیشهورزان به نامی همچون دکتر شریعتی، استاد مطهری، آیتالله صالحی نجفآبادی و ابراهیم آیتی هر کدام با تحلیل نهضت عاشورا، تلاش میکردند تا تبیین و تفسیری مطابق فهم دوران خود از قیام امام حسین(ع) به مخاطبان ارائه کنند. این تبیین و تفسیرها گرچه تفاوتهای قابل توجه و جدی با یکدیگر داشت، اما عموماً کوششی عقلی با تکیه بر منابع اصیل تاریخی برای توضیح بزرگترین حرکت حماسی تاریخ اسلام در قرن نخست هجری به رهبری چهرۀ درخشان و ممتاز و بیهمتای عصر خود تلقی میشد. از همین رو، تبیینهای نو از سوی افراد تحصیلکرده و دانشجویان و دیگر اقشار فرهنگی جامعه به گستردگی خوانده و شنیده میشد و جدالهای عمدتاً احسن نیز بین تبیینگران و هواداران آنها در جریان بود. در واقع در پرتو ترویج تفسیرهای نو از حادثهای بینهایت تأثیرگذار در ذهن و زندگی و کهنالگوی تودههای مردم ایران و جدالهای کم و بیش علمی در مورد آنان، نوعی آمادگی در جامعۀ ایرانی به منظور بازخوانی و پالایش بخشی از هویت تاریخی خود پدید آمده بود. در حقیقت شأن اخلاقی و قدرت سخنوری و توان تفسیری و آگاهی تاریخی اندیشهورزانِ اصلی تبیینکنندۀ نهضت عاشورا، سطح بحثها و مضمون آنها را به درجهای ارتقاء داده بود که از متوسط آگاهی و دانش جامعه فراتر میرفت و همین نکته وعدۀ رنسانسی فرهنگی و پالایشگر در جامعه را میداد. با گذشت بیش از نیم قرن از آن روزگار، اکنون ابعاد قوت و ضعف آن تبیینها و تفسیرها نمایانشده و با توجه به شیوههای نوپدید در مطالعات تاریخی و رواج تبیینهای هرمنوتیکی در این زمینه، طبعاً به سرانجام رسیدن آن رنسانس، ظهور قشر تازهای از اندیشهورزان و تأویل و تفسیرهای تازهتر را طلب میکند. جهتگیری تحولات در این باره اما گویی در کشور ما سمت و سویی معکوس داشته است. در سالهای اخیر، دیگر نه فقط حضور چهرههای برجستۀ دانشگاهی و غیردانشگاهی مسلط به دانش و نیازهای روز در صحنههای تبیین نهضت عاشورا با نگاهی تازه و نوشونده و پویا به چشم نمیخورد، بلکه اغلب امکانات رسمی و رسانهای در خدمت برخی تریبونهای سیاستزده و ناآشنا به علوم انسانی و تاریخی و بهخصوص جمع بزرگی از مداحان و هیئتهای عزاداری تحت هدایت آنان در آمده است. به عبارت دیگر، با گذشت زمان، وجه معرفتشناسانه و عالمانه و محققانۀ نهضت عاشورا به محاق رفته و جای آن را نوعی از عزاداریهای صرفاً هیجانزده و سطحی و عامیانه گرفته است. این وضع، از یک سو، فهم بخشی از جوانان مذهبی از نهضت امام حسین را به امری سیاستزده و شعارگونه و برانگیختگی عاطفی منحصر کرده و از سوی دیگر، بخشی از جوانان را از تمام این میراث حماسی و بینظیر چنان رمانده است که علاوه بر فرار از وقتگذاری برای شنیدن این مباحث، بعضاً گوش به حرف و سخن کسانی سپردهاند که برداشتی بینهایت سطحی و دمدستی و تقلیدی از هویت تاریخی و فرهنگی جامعۀ ایران دارند و تمام تاریخ را از زاویۀ کینههای سیاسی و نفرتهای اعتقادی ناشی از جدالهای بیحاصلِ یک قرن اخیر مطالعه و تفسیر میکنند. این دو قطبی نوظهور مشکلات بسیار خطیری برای همبستگی اجتماعی و پالایش هویت و میراث تاریخی جامعۀ ایران پدید آورده است. عوارض این پدیده هنوز کاملاً به منصۀ ظهور نرسیده و بدبختانه از این پس بیشتر خود را هویدا خواهد کرد. راه مهار این مشکل، به جنبش آمدن نیروی فکری و خلاقیت اندیشهورزان نوگرا و امکان تماس آزاد و مستقیم آنان با هر دو گروه فوق است؛ اما به نظر نمیرسد هیچکدام از این دو مورد در آیندهای نزدیک قابل تحقق باشد چراکه افزون بر عقیم و سترون شدن نیروی اندیشهورزی اصیل در شرایط کنونی جامعه، از یک طرف، صاحبان برداشتهای سیاستزده و هیجانی از نهضت عاشورا به پشتوانۀ قدرت فیزیکی حامی خود، نیازی به آشنایی با بحثهای تازه حس نمیکنند و به دلایل کاملاً سیاسی، مانع نقد و بررسی برداشتهای خود از سوی متفکران نقاد و روشنگر میشوند و از طرف دیگر، نیروهای گریزنده نیز به علتِ خشم ناشی از انواع محرومیتهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و سرخوردگی از آثار و اندیشههای متفکرانی که آنان را مسببان اصلی محرومیت کنونی خود میدانند، حوصله و انگیزهای برای گوش فرا دادن به ابداع و خلاقیت و تحقیق و تتبعی تازه در این زمینه از خود بروز میدهند. تاریخ اما به ما میآموزد که اگر جوامع خطرات بیثباتی و فروپاشی را پشت سر بگذارند، پس از دورهای از کنش و واکنشهای غضبآلود احساسی، به نقطهای از توازن و تعادل میرسند. آن نقطه فضای مناسبی برای تولید اندیشههای تازه و بازخوانی انتقادی تحولات و تفکرات گذشته به منظور پالایش و بازسازی هویت و میراث تاریخی یک ملت با هدف پاسداشت و غنیسازی آن است. قاعدتاً نهضت عاشورا و حماسۀ بینظیر امام حسین به عنوان دایرۀ مرکزی هویتسازِ تاریخی، ظرفیتهای بیکرانی برای تأویل و تفسیر و تبیینهای تازه در این جهت دارد.