| کد مطلب: ۳۸۲۸۵

شکر تلخ/درباره عکسی از پل ورسک ۸۹ سال بعد از افتتاح

برای تحلیل تاریخ باید حواس‌مان به زمان و موقعیت هم باشد. داریم درباره ایرانی حرف می‌زنیم که از مقدمات توسعه فقط آب و خاک داشت و بس.

شکر تلخ/درباره عکسی از پل ورسک ۸۹ سال بعد از افتتاح

داستان راه‌آهن سراسری ایران همچون مسیرش پرپیچ‌وخم است. پرپیچ‌وخم از این بابت که چرا اینقدر دیر احداث شد؟ چرا مسیر شمال به جنوب یعنی از بندر ترکمن (شاه سابق) به بندر امام خمینی (شاپور سابق) کشیده شد؟ و چرا هزینه ساختش بر دوش مردم گرفتار ایران افتاد؟

این چند خط را به بهانه عکس‌های خبرگزاری ایسنا از پل ورسک که به نوعی نماد راه‌آهن سراسری ایران است می‌نویسم.

احداث خط آهن از یک سو، نماد توسعه، مدرنیزاسیون و از سوی دیگر، محل اختلاف و حرف و حدیث‌های فراوان است. قرار بر این بود پروژه‌ای در ایران کلنگ زده شود که تا آن روز عظیم‌ترین پروژه ملی به حساب می‌آمد؛ پروژه‌ای که به دلایل مختلف از جمله نفوذ عوامل خارجی خیلی دیر کلید خورد.

واقعیت این بود که انگلیسی‌ها آن زمان علاقه‌ای برای وصل شدن خلیج‌فارس به دریای خزر نداشتند و این یعنی راه‌آهن خیلی دیر پایش به ایران باز شد. از طرف دیگر حکومت برای اینکه دولت مرکزی را قوی کند، نیازمند این بود که بتواند به راحتی به مرکز و جنوب ایران رفت و آمد کند.

داریم درباره زمانی حرف می‌زنیم که نه خبری از جاده و نه هیچ زیرساختی که بتواند به حکومت مرکزی ثبات ببخشد نبود. به هر ترتیب رضاشاه تصمیم می‌گیرد کلنگ ساخت راه‌آهن سراسری ایران زده شود. این یعنی حکومت می‌تواند مایحتاج مردم را از طریق کشتی به بندر‌های جنوبی و بعد به وسیله قطار به مرکز و شمال ایران برساند و در مرحله بعد مردمی که تا آن روز با اسب و الاغ و قاطر در جاده‌های سنگلاخی رفت و آمد می‌کردند بالاخره بتوانند طعم شیرین سفر را مزه‌مزه کنند.

اما شما بهتر می‌دانید که با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود. اول آنکه احداث راه‌آهن نیاز به پول داشت. پولی که نه با استقراض خارجی و نه حتی با دارایی شخصی بلکه از جیب ملت ایران و به واسطه بستن مالیات بر قند و شکر و چای تامین شد؛ مالیاتی که تا سال‌ها ملت فقیر و رنجور ایران را رنجیده‌تر کرد.

حالا ممکن است عده‌ای پیدا شوند و این حرکت را در راستای خودکفائی تعبیر کنند. کسی چه می‌داند؟ از طرف دیگر احداث خط راه‌آهن سراسری نیاز به مصوبه مجلس داشت. این‌طور بود که «مهدی قلی‌خان‌هدایت» لایحه احداث راه‌آهن سراسری را به مجلس برد و یکی از نمایندگانی که در مقام مخالف حرف زد، مصدق بود.

نطق مصدق اما بیشتر بابت مالیات بود و به مسیر انتخابی خیلی کار نداشت با این همه عده‌ای دیگر از نمایندگان هم بودند که با مسیر انتخابی دولت مخالفت کردند. اما به هرترتیب سردمداران حکومت پهلوی مجبور به انتخاب بودند؛ انتخابی که شاید بابت نفوذ و یا مصلحت انجام شده باشد.

نوشتن درباره تصمیمی که ۱۰۰ سال قبل گرفته شده کار سختی است. شاید اگر مسیر انتخابی شمال غرب را به جنوب شرق متصل می‌کرد و راه‌آهن سراسری ایران در مسیرش از اصفهان و شیراز و تبریز می‌گذشت امروز همین‌جا درباره این حرف می‌زدیم که ۱۰۰ سال قبل این مسیر اشتباه انتخاب شد. نکته‌ مسلم اما این است که این پروژه یک دستاورد فنی بزرگ به حساب می‌آمد و برای ایران آن زمان از نان شب واجب‌تر.

این روزها در خبرگزاری‌ها کانال‌های خبری و مستند‌هایی، می‌بینیم که فکت‌های غیردقیق را پشت هم، سر هم می‌کنند و دست آخر سر و ته احداث این خط آهن را خیانت به ایران می‌شمارند.

نمی‌خواهم در مقام دفاع دربیایم حرفم این است که ۱۰۰ سال پیش به هزار دلیل تصمیمی گرفته شده و پروژه‌ای کلید خورده؛ پروژه‌ای که با گذشت این همه سال همچنان پابرجاست و کار می‌کند.

حواسم هست که ممکن است در انتخاب این تصمیم کفه سیاسی و نظامی ماجرا سنگین‌تر از کفه‌های دیگر باشد. حتی حواسم هست که مردم ایران به حدی تحت فشار بودند که به طعنه به راه‌آهن «شکر تلخ» می‌گفتند.

اما یادمان باشد برای تحلیل تاریخ باید حواس‌مان به زمان و موقعیت هم باشد. داریم درباره ایرانی حرف می‌زنیم که از مقدمات توسعه فقط آب و خاک داشت و بس.

 عکس: مصطفی شانه چی-ایسنا

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
آخرین اخبار