نتانیاهو و جنگ اوکراین
هر روز که از جنگ روسیه علیه اوکراین میگذرد، سرانجامِ آن با ابهام و پیچیدگی بیشتری روبهرو میشود.
هر روز که از جنگ روسیه علیه اوکراین میگذرد، سرانجامِ آن با ابهام و پیچیدگی بیشتری روبهرو میشود. با گذشت حدود یک سال از این جنگ، هیچگونه چشماندازی برای پایان آن دیده نمیشود و ظاهراً هیچکس نمیداند که دقیقاً در چه وضعیتی جنگ به پایان خواهد رسید یا حتی آتشبس بلندمدتی اعلام خواهد شد. نیروهای اوکراین در ماههای گذشته، در آزادسازی سرزمینهای خود موفقیتهایی داشتهاند، اما اینکه روند این موفقیتها به عقبنشینی کامل ارتش روسیه از تمامی خاک اوکراین منجر شود، نهفقط محل تردید است، بلکه تحولی بسیار دور از دسترس به نظر میرسد.
در این میان اما از دو جهت متفاوت، پای ایران و دولت اسرائیل، به جنگ اوکراین بیشتر باز میشود. در واقع از زمانی که سازمانهای جاسوسی اسرائیل خبر ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه برای بهکارگیری آنها در جنگ علیه اوکراین به کشورهای غربی منتقل کردند، جمهوری اسلامی به پای ثابت اظهارنظر رهبران آمریکا و اروپا در این باره تبدیل شده است. گرچه وزارتخارجۀ ایران ارسال پهپادها را به پیش از وقوع جنگ اوکراین مربوط دانسته، اما مقامهای غربی روزبهروز از همدستی تهران با مسکو علیه اوکراین سخن گفته و علیه آن موضع گرفتهاند.
مطبوعات غربی حتی در مراحلی از ارسال موشکهای ایرانی به روسیه و استقرار نظامیان آن در شبهجزیرۀ کریمه برای آموزش نیروهای روسی گزارش دادهاند، گزارشهایی که نهایتاً مورد تأیید رسمی قرار نگرفت و پس از آن تکرار نشد.
در تازهترین گزارش اما رسانههای آمریکایی بهنقل از جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، ایران را به شراکت در آنچه «جنایت جنگی روسیه در اوکراین» خوانده، متهم کردهاند زیرا بهزعم رهبران غربی حمله به تأسیسات زیربنایی و مراکز غیرنظامی «جنایت جنگی» محسوب میشود و طبق ادعای آنها این حملات نیز در ماههای اخیر اغلب توسط پهپادهای ارسالی ایران به روسیه صورت گرفته است.
ماجرا از این جهت بهقدری برای آمریکا و متحدان غربی آن اهمیت پیدا کرده است که نه فقط سرنوشت برجام بلکه کل تعاملات خود با ایران را در درجۀ نخست به این موضوع گره زدهاند و از اظهارات آنان چنین برداشت میشود که بدون تعهد تهران به تجدیدنظر اساسی در روابطش با روسیه، امکان بازگشت به هر نوع صورتبندی از توافقنامۀ برجام وجود نخواهد داشت.
این روند در حالی تشدید میشود که دولت تحت رهبری بنیامین نتانیاهو در اسرائیل، سیاست تازهای در برابر اوکراین در پیش گرفته است. نتانیاهو که روابط شخصی گرمی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه دارد، بسیار مایل است که نقش میانجی را بین روسیه و اوکراین بازی کند.
چنین تمایلی در دولت پیشین اسرائیل به رهبری یائیر لاپید هم کموبیش وجود داشت، اما آن دولت عمدتاً تحت فشارهای دولت آمریکا، ناگزیر به موضعگیری علیه روسیه شد و به این ترتیب، مورد غضب روسیه قرار گرفت و شانس میانجیگری از آن گرفته شد.
نتانیاهو اما به محافلی در ساختار قدرت آمریکا نزدیک است که نوعی همدلی پنهان با ولادیمیر پوتین دارند و تأمین منافع اسرائیل را بر سرانجام جنگ اوکراین ترجیح میدهند. از این رو، نتانیاهو درصدد است که در برابر فشارهای دولت آمریکا برای محکوم کردن روسیه مقاومت کند تا با اتکاء به دوستی شخصی و دیرپای خود با پوتین، موقعیت میانجیگری در جنگ اوکراین را بهدست آورد.
از همین رو، ایلی کوهن، وزیر خارجۀ جدید اسرائیل سیاست دولت متبوعش در برابر جنگ اوکراین را «کمحرفی» یا نوعی سکوت اعلام کرده و قرار است با سرگئی لاوروف، همتای روسی خود نیز ملاقات کند. این سیاست طبعاً مورد علاقۀ کاخ کرملین است و بههمین علت هم شخص پوتین پس از تشکیل کابینۀ جدید اسرائیل برای تبریک به نتانیاهو با وی تماس گرفت و از تمایل کشورش برای تعمیق روابط دوجانبه سخن به میان آورد. سیاست دولت نتانیاهو در برابر جنگ اوکراین اما متحدان آمریکایی او را بهشدت میرنجاند. دولت بایدن سکوت اسرائیل در برابر جنگ اوکراین را برنمیتابد و حتی لیندسی گراهام، یکی از سناتورهای برجستۀ جمهوریخواه آن را اعصابخردکن دانسته است.
با این حال، نتانیاهو ظاهراً امیدوار است که با حمایت جناح تندروی حزب جمهوریخواه و با استفاده از بنبستی که عملاً درجنگ اوکراین پیش آمده است، نقش میانجیگری را خود علاوه بر طرف روسی، به طرف غربی نیز بقبولاند.
هف اصلی نتانیاهو از این میانجیگری، کمک به دو اولویت اصلی دولتِ خود اوست. نخست منزوی کردن کامل ایران و دوم جلب نظر روسیه به برنامهای که در مقابل فلسطینیها دنبال میکند!