سلیمانی سرمایه نمادین
هر جامعهای از چندین نوع سرمایه بهرهمند است. سرمایههای مادی و اقتصادی، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و بالاخره سرمایه نمادین
هر جامعهای از چندین نوع سرمایه بهرهمند است. سرمایههای مادی و اقتصادی، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و بالاخره سرمایه نمادین. تفاوتی میان سرمایه اقتصادی و انسانی با نمادین وجود دارد که با اهمیت است. گرچه برخی از سرمایههای اقتصادی، ملی و همگانی است، ولی بخش مهمی از آن نیز اختصاصی است و افرادی صاحب آن هستند و بهصورت اختصاصی از آن بهرهمند میشوند؛ مثل مالکیت ما بر خانه و خودرو و...؛ هرچند سود کلی آنها نیز باید نصیب همه شود. ولی سرمایههای نمادین فاقد این نوع مالکیت هستند؛ سرمایههایی هستند که به نوعی مالکیت آن مشاع است و هرکس و همه میتوانند از آن بهرهمند شوند. هرچه تعداد مالکان مشاع آن بیشتر باشد، آن سرمایه نمادین باارزشتر است. نمونههای آن فراوان است. تختجمشید در زمان هخامنشیان، سرمایه اقتصادی برای پادشاهان آن دوران بوده و امروز برای ما سرمایه نمادین است. یا اهرام مصر یک سرمایه اقتصادی و حتی ظالمانه بوده که برای خوشایند یا افکار عجیب فرعونها ساخته شده است، ولی این سرمایه امروز وجه نمادینی دارد که همه مردم مصر از آن بهرهمند هستند؛ البته همچنان حالت اقتصادی و فیزیکی آن نیز وجود دارد. فردوسی و سعدی
و حافظ در زمان خود سرمایههای انسانی این جامعه بودهاند، ولی اکنون تبدیل به سرمایههای نمادین فرهنگ و تمدن ایرانی شدهاند، که اصولاً بدون این سرمایهها فرهنگ و تمدن معنای روشنی ندارد. یکی از علل رقابت جدی برای ثبت جهانی یونسکو، کوشش مدیران کشورهای گوناگون برای افزایش سرمایههای نمادین کشورشان است.
سرمایههای اقتصادی از طریق استهلاک نابود میشوند، سرمایههای نمادین از طریق خروج آنها از عمومیت داشتن است که از حالت نمادین خارج میشوند. کوشش برای بهانحصار درآوردن یا تبدیل این سرمایهها به ابزاری در جهت منافع شخصی و گروهی، موجب خروج آنها از حالت سرمایه نمادین میشود. در واقع تبدیل این سرمایه به کالای مصرفی و سپس مصرف آن، موجب نابودی آن میشود. اسلام برای ایران یکی از این سرمایهها است. نهفقط برای ایران، برای بسیاری از کشورهای دیگر هم هست؛ همچنان که مسیحیت یا بودائیسم نیز سرمایه نمادین جوامع دیگری هستند. مناسک مذهبی، آئینهای ملی (مثل نوروز) همگی جزو سرمایههای نمادین هستند. شخصیتهای تاریخی و ملی، ادبی و فکری و هنری نیز چنیناند. جامعهای قدرتمند است که بتواند این سرمایهها را افزایش دهد و از آن مهمتر حفظ کند و آنها را خرج مصرف و مجادلات خصوصی و گروهی نکند. آنچه در ایران مشاهده میکنیم این است که بخش بزرگی از این سرمایههای نمادین بازیچه سیاستبازیها و تبدیل به سرمایههای شخصی میشوند. برخورد ما با میراثهای فرهنگی و تمدنی و دینی از این نوع است. برای جبران کموکسریهای امروزی خود مشغول مصرف کردن
سرمایههای نمادین در نیازها و کمبودهای شخصی و گروهی میشویم، و آنان را از حالتی فراگیر و نمادین خارج میکنیم. حتی بهترین ساختمانها را برای حفظ وجه نمادین آنها اجازه نمیدهند کسی در آن ساکن شود و هزینه نگهداری آن را میپردازند، تا مبادا بر جزئیات یا وجه نمادین آن خللی وارد شود.
این مقدمه طولانی برای گفتن این نکته نهچندان بلند است که متأسفانه سردار سلیمانی که میتوانست سرمایه نمادین بزرگی برای جامعه امروز ایران باشد و مبنای وحدت و اشتراکنظر گردد، از سوی کسانی که فاقد سرمایه هستند، در حال مصادره شدن و پنهان کردن خود در پشت سردار هستند تا منافع جناحی و شخصی خود را پوشش دهند. در تشییع پیکر سردار سلیمانی سیل جمعیت چشمگیر بود؛ ولی به نظر من، مهمتر از تعداد زیاد آن، تنوع افراد شرکتکننده بود. شاید بتوان همه افراد یک گرایش را ذیل یک برنامه جمع کرد که تعدادشان خیلی بشود، اهمیت چنین حالتی در برابر برنامهای که تعدادشان کمتر ولی تنوع و رنگینکمانی را نشان دهد، اندک است. واکنش مشترک مردم ایران در برابر اقدام تروریستی آمریکا و نیز دفاع یکپارچه از سردارانش که متخلق به اخلاق و فهیم و کاردان و خالی از سخنان بیپایه بودند، و بالاخره دفاع از تمامیت ارضی ایران؛ همگی فراتر از هر رنگی بود، و رنگینکمانی آن تشییعپیکر بازتابی بود از رویکرد و ذهنیت و رفتار سردار سلیمانی. ولی پس از آن سروکله میراثبران پیدا شد و با مصادره کردن آن شهید، دنبال خارج کردن سردار از وجه نمادین هستند. آیا موفق میشوند؟
آینده روشن خواهد کرد، هرچند در همین سه سال پیشرفتهایی داشتهاند.