گرگ و میش مذاکره/پیشدرآمدهای وضعیت حساس از واشنگتن تا تهران
مصاحبه پزشکیان با NBC، گام مثبت و روبهجلویی بهعنوان باطلالسحر این فضاسازیها بود. اما قطعاً با حجم تبلیغات و پروپاگاندای وسیع ضد ایرانی همسان و همتراز نیست و نیاز به یک برنامهریزی جامع و فراگیر رسانهای در پیوست فضاسازی پیشامذاکراتی دارد و نباید تنها به اظهارنظر جسته و گریخته سیاسیون داخلی بسنده کرد و انتظار داشت که در شرایط گرگومیش پیشامذاکراتی، کفه موازنه را به سمتوسوی ما سنگین کند.
برای انعقاد هر قرارداد دوجانبه داخلی و یک معامله و مراوده ساده به پیشمقدمه و تبادل و تحلیل اطلاعات و زمینهسازی نیاز است. حال تصور کنید وقتی پای یک توافق و قرارداد بینالدولی و بینالمللی در میان باشد، چه میزان از بسترسازی و زمینهپردازی و تمهید و تدارک در سطوح مختلف و در سپهرهای مختلف نیاز است.
نمونه آنکه، بهرغم پیشزمینه قبلی و انعقاد تفاهمنامه میان ایران و روسیه در سال١٣٧٩ و تمدید آن در ادوار بعدی، برای رسیدن به مفاد مشترک معاهده راهبردی میان ایران و روسیه، به گفته عباس عراقچی از سال پایانی دولت روحانی تا هفته گذشته به مدت چهار سال در قالب هزاران ساعت کار کارشناسی، رایزنی و گفتوگو و مذاکرات پردامنهای انجام پذیرفته است.
این در حالی است که ایران و روسیه در طول دو دهه گذشته بهعنوان شرکای همسو در بسیاری از موضوعات منطقهای و بینالمللی به همکاری پرداختهاند و روابط فیمابینی بهخصوص در سطوح عالی سیاسی جلوه همکاری راهبردی داشته است.
در دیگر سو، سپهر روابط ایران و ایالات متحده همواره آسمانی تیرهوتار و طوفانی داشته و پرتلاطم و سرشار از تنازع و آرایش تخاصمی پی گرفته شده است. با لحاظ چنین پیشزمینه و عقبه دور و درازی از نزاع و مجادله و شکلگیری دیوار بلند بیاعتمادی، هرچند که ضرورت تغییر و تعیین استراتژی غیرتخاصمی تازه در هر دو پایتخت درک و فهم شده و عزم و اراده سیاسی را پشتوانه خود داشته باشد، باز کار سخت و شاق و زمین پرسنگلاخی پیش روی طرفین قرار دارد.
از یک طرف، لیست بلندبالایی از مخالفان تغییر وضعیت در روابط ایران و ایالات متحده، شامل بر بازیگران داخلی، منطقهای و بینالمللی، از ذینفعان شرایط موجود تا بیمداران تغییر و دگرگونی در وضعیت فعلی تا رجعتکنندگان به تاریخچه مناقشهبرانگیز و صاحبان اندیشه تضاد ایدئولوژیک و جهانبینیهای دشمنمحور، در هر دو سوی اقیانوس، بیکار نمینشینند و در وجه سلبی از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نخواهند کرد.
از طرف دیگر حتی در وجه ایجابی، طبیعی و بدیهی است که هریک از طرفین بخواهند با حداکثر ظرفیت و پتانسیلهای موجود، کفه موازنه را به سمتوسوی خود چرخش و چربش دهند و مسیر مذاکرات محتمل آینده را در راستای انتفاع حداکثری خود ریلگذاری کنند.
اینجاست که موضوع رسیدن به یک توافق میان ایران و ایالاتمتحده با همه این پیشفرضها و مقدمات مورد اشاره، بسیار سخت و طاقتفرسا به نظر میرسد و حتی آغاز زمینهسازی برای رسیدن به یک توافق را که در قالب مذاکره ممکن و میسر میشود، در هالهای از ابهام فرو میبرد.
البته که با توجه به چند واکنش در سطوح عالی سیاسی و پسزمینههای پیامدی آن، به نظر میرسد عزم و اراده برای اصل وقوع مذاکره و تغییر استراتژی بایکوت سیاسی و دیپلماسی یکدیگر بهعنوان یک رویکرد فاقد نتیجه و بدون انتفاع متقابل مورد اتفاق نظر قرار گرفته است.
در این میان، نکته جالب و قابل تأمل آن است که برخلاف طرف ایرانی که تمایل به مذاکره را در قالب سطوح عالی سیاسی و پیامهای غیررسمی از کانالهای دیپلماتیک پی گرفته است، طرف آمریکایی و بهتر بگوییم نئومحافظهکاران سوپراولترای دولت ترامپ از آنجا که ملاحظات مرسوم داخلی طرف ایرانی را هم ندارند و نیاز به بسترسازی خاصی در این زمینه در سطوح سیاسی و دیپلماتیک نمیبینند، در قالب پیوستهای رسانهای و فضاسازی در افکارعمومی به دنبال موازنهسازی پیشامذاکرهای در راستای انتفاع حداکثری خود رفتهاند و از همین ابتدای کار میخواهند دست بالا را در معادلات آتی از آنِ خود کنند.
جریان رسانهای اصلی در ایالاتمتحده طی یکماه گذشته خطی را پی گرفته که طی آن جمهوری اسلامی ایران را بهواسطه اتفاقات اخیر منطقهای در ضعیفترین وضعیت چند دهه اخیر خود جلوهگر میکند و چنین بازگو میشود که اکنون با توجه به فعل و انفعالات رخداده، بهترین فرصت و زمینه برای مهار ایران و قدرت بسطیافته آن در منطقه و ژئوپلیتیک خاورمیانه، فراهم آمده و چه در قالب نظامی و چه در چارچوب مذاکرهای، ایران در مظان آسیبپذیری قرار دارد.
نمونه آنکه، ریچارد هاس (مدیر سابق اندیشکده شورای روابط خارجی و مشاور وزیر خارجه در دولت بوش پسر) در مقالهای در نشریه معتبر فارینافرز با اشاره به همین روند تحولات اخیر نسخههای مهار ایران را به دولت دوم ترامپ پیشنهاد داده و ایران را در نقطه ضعف تاریخی ترسیم میکند و از طرف دیگر، مارکو روبیو (وزیر امورخارجه ترامپ) در جلسه استماع کنگره با اطلاعات مخدوش و مغشوش مدعی میشود که وضعیت داخلی ایران بسیار بههمریخته است و حتی در بخشی از اظهارات جنجالی با اطلاعات جعلی خود مدعی میشود که مردم ایران روزانه بین 6 تا 12ساعت قطعی برق دارند و...
چنین تصویرسازی و صحنهآرایی بدون یک نقشه جامع و راهبرد منسجم و غالب رسانهای به منصه ظهور نمیرسد و طبیعی است که در هر دو حالت افزایش تنش و یا حرکت در مسیر مذاکره، به قصد تاثیرگذاری بر افکارعمومی غرب و سوق دادن ترامپ به مسیر یکجانبهگرایی تحکمی-تهاجمی تمهید و تدارک دیده شده است؛ بهخصوص که عموم مردم آمریکا شناخت حداقلی نسبت به سبک زندگی و واقعیات میدانی حاکم بر ایران دارند و آنچه که بخشی از اپوزیسیون و نیز رسانههای مخالف در طول سالیان متمادی تبلیغ و ترویج کردهاند، همه اطلاعاتی است که از ایران و ساختار سیاسی و اقتصادی حاکم بر آن دارند.
در این شرایط، مصاحبه پزشکیان با NBC، گام مثبت و روبهجلویی بهعنوان باطلالسحر این فضاسازیها بود. اما قطعاً با حجم تبلیغات و پروپاگاندای وسیع ضد ایرانی همسان و همتراز نیست و نیاز به یک برنامهریزی جامع و فراگیر رسانهای در پیوست فضاسازی پیشامذاکراتی دارد و نباید تنها به اظهارنظر جسته و گریخته سیاسیون داخلی بسنده کرد و انتظار داشت که در شرایط گرگومیش پیشامذاکراتی، کفه موازنه را به سمتوسوی ما سنگین کند.
هیچیک از طرفین در این شرایط حساس و ماراتن سخت، بیکار نمینشینند و آن طرفی موفق و کامیاب خواهد بود که با جامعنگری و استفاده از همه پتانسیلهای موجود، با شجاعت و ابتکار و تنوع عمل، پیشدرآمدی مرصوص و رکین در مسیر استحکام و استعداد اردوگاه داخلی در برابر جبهه متنوع و متکثر پیرامونی در صحنه حساس دیپلماسی، تمهید و تدارک ببیند.