چندجانبهنگری دیپلماسی عربی
چرا روابط اقتصادی با چین نافی اتحاد استراتژیک عربستان با آمریکا نیست؟

چرا روابط اقتصادی با چین نافی اتحاد استراتژیک عربستان با آمریکا نیست؟
شیلا سیفالدینی
دکتری روابط بینالملل
هفته گذشته ریاض میزبان سران چین بود. سران سایر کشورهای عربی و حاشیه خلیجفارس نیز در ریاض حضور داشتند و نشستهایی به منظور دنبال کردن اهداف و منافع اقتصادی و انعقاد قراردادهای نفتی و انرژی پاک و سرمایهگذاریهای بلندمدت در حوزه فناوری و هوش مصنوعی بین دو کشور و چین و سایر کشورهای عربی، برگزار شد. بستن قراردادهای سرمایهگذاری با چین نافی روابط با متحد استراتژیک عربستان و رقیب چین (آمریکا) نخواهد بود.
جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی واشنگتن، میگوید: «گرچه به نظر میرسد که روابط عربستان با چین بسیار سریعتر نسبت به ایالاتمتحده در حال رشد است، اما روابط واقعی قابل مقایسه نیستند. روابط با چین در مقابل روابط با ایالاتمتحده، از نظر پیچیدگی و صمیمیت، کمرنگ و کماهمیت است».
گرچه پس از سفر بایدن به ریاض و رد درخواست افزایش عرضه نفت از سوی عربستان روابط دوکشور به گرمی قبل نیست، اما منکر روابط عمیق و استراتژیک و نظامی دو کشور نمیتوان شد. بیشک سوای منافع متقابل اقتصادی چین و عربستان برقراری امنیت حمل و نقل انرژی در منطقه برای چین بیش از پیش حائز اهمیت خواهد بود. پس از بحران اوکراین اولویتهای آمریکا چنانچه در سند امنیت راهبردی این کشور به آن اشاره شده است، مهار روسیه و رقابت با چین بوده است. خصوصا با روی کار آمدن بایدن و از سرگیری گفتوگوهای برجامی و خروج آمریکا از افغانستان و اینکه بایدن با صراحت از واگذاری امنیت خاورمیانه به اهالی این منطقه گفت و اینکه باید خود این کشورها تامینکننده امنیت خود باشند، به وضوح نشان میدهد که اولویت آمریکا، مهار روسیه و رقابت با چین است.
خصوصا پس از تعلل ایران در برجام و احساس ناامنی که کشورهای خلیجفارس و عربستان در از سرگیری برنامه هستهای و تنشهای بین دو کشور و بهزعم عربستان تهدیدی که از جانب ایران برای آبراهههای بینالمللی در منطقه احساس میشود، ریاض و کشورهای حاشیه خلیجفارس تنوعسازی در روابط و توازن در سیاست و دیپلماسی را در پیش گرفته و روابط چندجانبه خود را با قدرتهای بزرگ محکم نمودند. ریاض به خوبی و آگاهانه از پروژه «یک کمربند، یک راه چین» استفاده نموده و هم به اهداف اقتصادی خود دست یافته و هم چین با متحدان عربی و استراتژیک رقیب خود آمریکا قراردادهای اقتصادی بسته است.
همپوشانی منافع کشورها را ناگزیر از روابط محتاطانهتر میسازد. ریاض و سایر کشورهای عربی، دیپلماسی همهجانبه را بهجای غیرمتعهدها در پیش گرفته و پایبندی و اتصال به یکی از قدرتهای بزرگ را بر دیگری ترجیح نداده و در رقابت بین قدرتها به دنبال کسب سود و منافع اقتصادی و استراتژیکی خود هستند. واقعیتی که آمریکا پس از رد درخواست خود از عربستان مبنی بر افزایش عرضه نفت با آن مواجه شد و در نظم نوین بینالملل پذیرش این واقعیت که متحدین آمریکا الزامی به عدم روابط با رقیب آمریکا نخواهند داشت! میتواند سرآغازی بر نظم نوین بینالمللی و تغییرات رفتاری دولتهای رقیب و مصالحهای بر پایه منافع باشد. چنانچه دیدار سران آمریکا و چین در حاشیه نشست G20،در اندونزی و سفر هفته آینده بلینکن، وزیر امورخارجه آمریکا به چین شاید در همین راستا باشد.
سران ریاض در کشور خود، از دیدار با رئیس دولتی استقبال کردند که یکسوم انرژی خود را از عربستان تامین میکند. عربستان میداند بزرگترین اقتصاد جهانی بهشدت به نفت و گاز وابسته است و از طرفی عصر انرژیهای پاک فرا رسیده و تنوع در تجارت امروز را گریزناپذیر ساخته است. چنانچه درخواست عضویت عربستان و امارات و مصر برای عضویت در بریکس (قدرتهای نوظهور)، نشان از چندجانبهنگری دیپلماسی کشورهای عرب دارد. ضمن اینکه این دیدار، نقش رهبری عربستان در بین کشورهای عربی با میزبانی از شی و تشکیل سران اجلاس عرب و شورای همکاری خلیجفارس را نشان داد.
محمد بنسلمان، شاهزاده جوان عربی، با وجود تمام نواقص حقوق بشری، اشتباه جمال عبدالناصر و گرایش به قطبی شرقی را تکرار نکرده و ضمن کسب منافع اقتصادی و بهرغم در پیش گرفتن سیاست نفتی مستقل در مواجهه با آمریکا، با هر دو قطب قدرت براساس منافع بلندمدت خود دیپلماسی متوازنی در پیش گرفته است. از طرفی کشوری که هنوز از حمایت مردمی برخوردار بوده و سایه تحریمها تهدیدش نکرده و قوانین سختگیرانه تحریمهای ثانویه آمریکا، گریبان کشوری که میخواهد با عربستان روابط اقتصادی داشته باشد نگیرد، حتما کشور امنتری برای سرمایهگذاری چینیهای در جستوجوی سود بیشتر خواهد بود.