از قاهره تا واشنگتن/ فقدان استراتژی روی میز دیپلماسی ایران
یک سر کلاف حلوفصل معضلات پیچیده سیاست خارجی به واشنگتن ختم میشود و دولت آینده ترامپ با توجه به سابقه و مهرههای شاکلهبخش آن، پتانسیل تصاعد تنش و تخاصم در همه عرصهها را دارد و میبایست یک استراتژی مشخص و عملگرایانه در مواجهه با آن ترسیم و تبیین کرد.
در چند ماه سپریشده از عمر دولت چهاردهم، عرصه و صحنه دیپلماسی شاهد تکاپو و تلاش مضاعف دولتمردان در عرصههای مختلف و متکثر دیپلماسی از مذاکرات رسمی تا جلوههای کمسابقه دیپلماسی عمومی از ژنو تا قاهره و استانبول و ریاض بودهایم. این تکاپو با تعویض دولت و تغییر تکنیکها و نیز عطف به تحولات پردامنه و شتابان منطقهای طبیعی است؛ اما اینکه دیپلماتها در پی بهرهگیری از همه ظرفیتهای ممکن برای پیشبرد منافع ملی با کدام استراتژی و راهبرد و تاکتیکی عمل کنند و چه دستاوردی رقم بزنند، محل سوال و قابل تأمل است.
1- مسعود پزشکیان در موسم انتخابات یک راهبرد دومحوری برای دولت چهاردهم ترسیم و تبیین کرد: «انسجامسازی داخلی» و در پیامدش «تعامل با جهان». محورهای اعلامی او در طول مدت سپریشده در حوزه انسجامسازی داخلی در مسیر پیشبرد سیاست خارجی تا حدود زیادی توأمان با همراهی و ملاطفت و چراغ سبز ساخت قدرت سیاسی روبهرو بوده و جز منتقدان همیشگی مراوده و مذاکره، واکنش منفی نگرفته است.
برخلاف رویه تقابلی در دولت دوازدهم، به سبک و سیاق دولت سیزدهم، نه سخنان رئیسجمهوری و نه اقدامات وزیر خارجه بازخورد منفی از سوی ساخت قدرت نگرفته و خبری از مجادلات کلامی پینگپنگی نبوده است که البته، بخشی از آن به شرایط خاص و ویژه منطقهای باز میگردد و بخش دیگرش به فرش قرمز همیشگی برای دولت جدید و یک سوی دیگرش به روحیه تعاملی و وفاقگرایی مدنظر پزشکیان در مقولات مختلف بازمیگردد.
اما بهرغم فضاسازی مناسب در محور انسجام داخلی، شاهد سرریز آن در محور دوم و پیشبرد معنادار و ملموسی در ریلگذاری مسیر تعامل سازنده در عرصه سیاست خارجی که منجر به تغییری آشکار و محسوس در راستای منافع ملی و بهبود شرایط در تعاملات با جهان پیرامونی شود و در پیامد آن منجر به تغییری در وضعیت عمومی کشور که ارتباط وثیق و ارگانیکی با حوزه سیاست خارجی در پی چند دهه تحریم و تنش شود، مشاهده نمیکنیم و چندان نشانه دلگرمکنندهای نیز در چشمانداز و افق پیشرو قابلرصد و اطمینانخاطر نیست. در ادامه به شکل مصداقی به این موضوع میپردازیم و نمونههایی از نگاه فانتزی و شعاری در رویکرد دیپلماتیک کشور را در مدت سپریشده، مروری خواهیم کرد.
2- دومین سفر رؤسای جمهوری تاریخ ایران به سرزمین اهرام ثلاثه بهخودیخود حائز اهمیت و دارای پتانسیل خاص و ویژه در روابط فیمابینی بود و میتوانست گرهگشای معضل چنددههای روابط این دو کشور مهم در منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه باشد؛ بهخصوص که با توجه به اتفاقات سوریه و پیروزی طیف اخوانی در تحولات اخیر، مصر بهعنوان نماد ناسیونالیسم عربی در کنار امارات و عربستان در طیف مقابل برنده در سوریه یعنی ترکیه و قطر، رقابت سنگین ژئوپلیتیکی دارند و این فرصت بسیار مهمی برای نزدیکی دو کشور و ایجاد اتحادی نو و راهبردی در منطقه را مهیا کرده است.
اما از این سفر تاریخی جز چند عکس یادگاری و سخنرانی معمولی و یک حضور رستورانی چه بازخوردی در این موقعیت راهبردی و ویژه داشتهایم؟ البته نه آنکه چنین رویکردهایی بد و نادرست و غیرلازم باشد؛ اما قطعاً کافی و وافی برای ایجاد تغییرات ملموس و ایجاد تعامل سازنده نخواهد بود.
3- در دیگر سو، میدانیم یک سر کلاف حلوفصل معضلات پیچیده سیاست خارجی به واشنگتن ختم میشود و دولت آینده ترامپ با توجه به سابقه و مهرههای شاکلهبخش آن، پتانسیل تصاعد تنش و تخاصم در همه عرصهها را دارد و میبایست یک استراتژی مشخص و عملگرایانه در مواجهه با آن ترسیم و تبیین کرد؛ نکتهای که در اظهارات برخی از دولتمردان در واکنش به انتخاب ترامپ و نیز در ماجرای شایعه دیدار با ایلان ماسک بارقههایی از آن دیده شد، اما بهسرعت با تاکید وزیرخارجه به نظارهگری و صبر و رویکرد واکنشی در برابر عملکرد دولت آمریکا، رنگ باخت.
در آخرین فعل و انفعال در این زمینه، سیدعباس عراقچی در گفتوگو با نشریه مصری، گفته است: «ما همچنان منتظر تصمیم طرفهایی هستیم که با آنها وارد مذاکره شدهایم که متشکل از سه کشور اروپایی چین، روسیه و طرف آمریکایی است که از برجام خارج شد. آمادهایم تا وارد مذاکرات شرافتمندانه بر اساس احترام و منافع متقابل شویم».
برخی از رسانههای داخلی و حامیان دولت آن بخش اعلام آمادگی برای مذاکرات شرافتمندانه را برگزیده و با تیترهایی چون اظهارات مهم عراقچی درباره مذاکره مستقیم با آمریکا به استقبال آن رفتند، حال آنکه اظهارات عراقچی خطاب به اعضای 1+5 و در قالب و بستر و پیوست مذاکرات برجام است و نهتنها هیچ اشارهای به مذاکرات مستقیم و دوجانبه با آمریکا ندارد که از اساس از آنجایی که دونالد ترامپ و تیمش هیچ علاقه و التفاتی به چارچوب مذاکرات برجام نشان نداده و از آن نیز بیرون رفتند، این سخن وزیرخارجه، نه نشانهای از تغییر راهبرد دارد و نه زمینه و بستری برای آن مهیا میکند.
4- به هر تقدیر، با این تیترهای نمادین و جذاب، یا تکیه شعاری بر رویکردهای دیپلماسی عمومی و نه تصویرسازیهای تبلیغاتی از سفرهای خارجی نمیتوان انتظار تغییرات ضروری و لازم در موقعیت حساس و راهبردی کنونی در عرصه سیاست خارجی را داشت. اکنون به مرحلهای رهنمون شدهایم که باید با استراتژی مشخص، دیپلماسی عملگرایانه در قالب شجاعت و جسارت و ابتکار عمل را ضمیمه رویکردهای تبلیغاتی و شعاری کنیم؛ والا انتظار تغییر و نتیجهبخشی خیالی خام خواهد بود.