| کد مطلب: ۲۱۳۴۲

مروری بر نقش‌‏آفرینی سعید جلیلی در ابرپرونده‌‏های ملی از ۸۸ تا FATF

خروجی خالص‌‏سازی

رضا رئیسی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی

خروجی خالص‌‏سازی

اگرچه سعید جلیلی علاقه بسیاری به بروز و ظهور و درخشش و تلألو در سپهر سیاست دارد و بارها و بارها مجدانه و مخلصانه اهتمام ورزیده و تلاش کرده که از خلوت به جلوت آید و همای سعادت در کارزار سیاست را در آغوش گیرد؛ اما هیچ‌گاه توفیق نیافت که این آرزوی دیرین و سودای رنگین را جامه حقیقت بپوشاند و از سایه به مایه رساند.

 با گذشت بیش از یک دهه از روزهای اوجش در بالاترین منصب سیاسی که داشته، سالی و روزگاری نمی‌گذرد که لمحه‌ای و نفخه‌ای از هنرنمایی‌های او هویدا نشود و انگشت حیرت و حسرت از  نقش‌آفرینی‌های بی‌بدیل این گوهر تابناک جریان خالص‌سازی عیان و عبرت‌انگیز نشود. دبیر اسبق شورای‌عالی امنیت ملی و کاندیدای چندباره انتخابات ریاست‌جمهوری، این روزها هرچند دوباره به سایه‌روی گرائیده و چندان بروز و ظهور میدانی و علنی ندارد؛ اما حضور فعالانه‌اش در انتخابات پیشین و نمادسازی از او به‌عنوان عصاره جریان خالص‌سازی در نقطه کانونی این گرایش سیاسی که مدعای حکمرانی مطلوب و عیارمند سیاسی با خوانشی انقلابی و جهادی را در همه چند دهه اخیر داشته و همیشه خود را تافته جدابافته دیده و دیگران را انحرافی و التقاطی دانسته و همه مشکلات کشور را معطوف به میدان‌داری همین تفکرات از جریانات مختلف و متکثر سیاسی در طول چند دهه اخیر، عنوان و خودش را قدیس و منجی قلمداد کرده است؛ باب توجهات را نه‌تنها از آنان و شخص سعید جلیلی برنداشته، که برخی از سیاسیون نیز هرازگاهی با اشارات به اقدامات و افتخارات دوران دبیری او در شورای‌عالی امنیت‌ملی (شعام) به‌نوعی به همگان گوشزد می‌کنند که جریان خالص‌سازی با چه اندوخته و پیشینه و کارکردی به دنبال قبضه قدرت سیاسی در قالب چه شخصیت و با چه کارنامه‌ای بود و کشور در آستانه غلتیدن به چه وضعیتی قرار داشت.

وقتی به سراغ مهمترین و پرزیان‌ترین قرارداد اقتصادی چند دهه اخیر تاریخ ایران می‌رویم، ذهن همگان بی‌مکث و تعلل سراغ کرسنت و حواشی آن می‌رود، جایی که نام سعید جلیلی در این پرونده تاریخی به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی و بی‌چون‌وچرا مطرح است. وقتی سراغ مهمترین پرونده سیاست خارجی تاریخ ایران برویم چه در دوران شش‌ساله سکانداری وی، چه پس از آن تا همین امروز او نقشی بارز در فرآیند دور و دراز طی‌شده پرونده هسته‌ای ایران داشته است.

سراغ FATF هم که برویم، روایت چند وقت پیش مصطفی پورمحمدی شنیدنی و قابل‌تأمل است؛ در کنار روایت بیژن زنگنه در مورد کرسنت و اشارات علی‌اکبر صالحی در خصوص مذاکره با آمریکا. بزنگاه‌ها و مهمترین پرونده‌های چند دهه اخیر ایران که در همه آنها نام سعید جلیلی در میان است و به گفته این چهره‌های نامدار سیاسی، اتهامات و ایراداتی متوجه اوست که هیچ‌گاه هم پاسخی درخور و مستقیم پیرامون آنها نداده است.

حال جالب اینجاست که به روایت تازه از علی لاریجانی، نام او این‌بار در یکی از مهمترین پرونده‌های سیاسی چند دهه اخیر یعنی قضایای سال۱۳۸۸ نیز به میان آمده است. جایی که علی لاریجانی در مجله «آگاهی‌نو»، مدعی شده است: «انتخابات سال۱۳۸۸ که این امکان به وجود آمده بود که با نطق تلویزیونی میرحسین موسوی کشور آرام گیرد؛ اما با وجود موافقت مقامات عالی کشور، سعید جلیلی در مقام دبیر شورای‌عالی امنیت ملی با این کار مخالفت کرد.» البته روایت‌های چندگانه درباره این حضور تلویزیونی و عدم‌موفقیت آن از سوی مرحوم هاشمی‌شاهرودی و نیز عزت‌الله ضرغامی وجود دارد؛ اما هرکدام می‌تواند مختص به برهه‌ای باشد و تناقضی نداشته باشد و این برای اولین بار است که از سوی فردی در قواره علی لاریجانی اعلام می‌شود که در یک برهه حساس و تعیین‌کننده سیاسی کشور که می‌توانست روند ماجرا به شکلی دیگر پی گرفته شود، مخالفت دبیر شعام چه وضعیتی را رقم زد.

فارغ از اینکه زنگنه و صالحی و پورمحمدی و علی لاریجانی درست می‌گویند یا اشتباه می‌کنند، نقدهای‌شان وارد است یا سعید جلیلی پاسخی به این موضوعات و ایرادات غیرقابل‌چشم‌پوشی در راستای منافع ملی دارد؛ نکته کلیدی آن است که سعید جلیلی در همه این موضوعات مهم و چالش‌های خطیر کشور، بازیگر اصلی و تعیین‌کننده بوده است و می‌توان عبارت «بانی وضع موجود» هر آنچه که هست را بیش و پیش از همگان متوجه او دانست. این درحالی است که او نه‌تنها تاکنون به هیچ‌یک از این ایرادات و انتقادات پاسخ درخور و همطرازی نداده است (از مناظره با زنگنه سر باز زده، از زیر حرف پورمحمدی شانه خالی کرده، پاسخی به صالحی نداده و درباره اصل مذاکره به حاشیه پرداخته و در مورد حوادث سال ۱۳۸۸ هم در سایه سیر کرده است)؛ بلکه او و جریان حامی خالص‌سازی همواره مدعی و منتقد همه جریانات سیاسی است.

همان جریانی که خود را تافته‌جدابافته‌ای قلمداد می‌کند و مدعی است که هیچ‌گاه فرصت و مجال قدرت‌یابی و رتق‌وفتق امور ملت را نداشته‌اند که کاری کارستان رقم بزنند و از اساس پروژه خالص‌سازی را نیز با همین راهبرد پی گرفتند که ما بری از دیگران و بانیان وضع موجود هستیم و همه اضلاع و اجزای کشور و نظام یکسو هستند و ما در سوی دیگر. استدلالی که با مرور نقش‌آفرینی سعید جلیلی در دوره شش‌ساله دبیری شعام در پرونده‌های مهم و تعیین‌کننده اقتصادی، سیاسی و دیپلماسی ایران به‌خوبی مشخص و عیان می‌شود که این جریان در بحران‌های مهم و تعیین‌کننده نه‌تنها نقش سازنده و گذاردهنده ندارند که با ناکارکردسازی سیستم منجر به تعمیق بحران و قفل شدن امور می‌شوند و دورترین جریان ممکن به ادعاهای تشکیل دولت سایه و ارائه برنامه برای مهار مشکلات هستند. نکته‌ای که شاید بیش و پیش از هر گزینه و گزاره‌ای، عقلای نظام و جریان‌های اصلی از طیف‌های مختلف را به سمت و سوی راهبرد وفاق در برابر چنین جریانی رهنمون کرد.

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی