درباره حکمی که برایم صادر شده است
تعرض به حقوق شهروندی
شعبه ۷ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان کرج در شبهحکمی «قرار نظارت قضایی» به مدت دو سال من را منع فعالیت و انتشار پیام در فضای مجازی کرده است. البته که در این قرار نظارت قضایی آمده است که ظرف مدت ده روز قابل اعتراض در دادگاه انقلاب اسلامی کرج میباشد. ناگفته نماند به لحاظ حقوقی، چنین به نظر میرسد که قرار نظارت قضایی صادره مبنی بر دو سال ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی، صرفنظر از دکترین حقوقی و رویههای موجود، حداقل با ظواهر مواد ۲۴۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ همخوانی ندارد. بند پ ماده ۲۴۷ قانون، در خصوص کیفیت امور قابل نظارت، اشعار به منع اشتغال به فعالیتهای مرتبط با جرم ارتکابی دارد و نه منع اقدام. گو اینکه فعالیت در فضای مجازی، اشتغال محسوب نمیشود و به تعبیری نوعی اقدام است، چیزی شبیه به مطالعه کردن، ورزش کردن و یا راه رفتن و البته ماده ۱۱ آییننامه، شیوه اجرای قرارهای نظارت و تامین قضایی مصوب 22/1/95 رئیس قوه قضائیه نیز منظور از فعالیت مرتبط با جرم ارتکابی را کاری دانسته است که «جرم به سبب اشتغال به آن شغل، کسب، حرفه یا غیر آن ارتکاب یابد یا اشتغال به آن، وقوع جرم را تسهیل نماید» منظور از «غیر آن» در این ماده نیز مانند پیشه یا صنعت است نه هر کاری. از دیگر سو باید به این امر نیز توجه لازم را داشت که نگاه قانونگذار در شقوق و بندهای ذیل ماده ۲۴۷ قانون آیین دادرسی کیفری، ماهیتی حصری و نه تمثیلی داشته است. بنابراین توسعه قرارهای نظارت قضایی از سوی دادرسان و قضات به گستره اموری مانند فعالیت در فضای مجازی، تعرض به حقوق شهروندی میباشد. متاسفانه برخی احکام قضایی، این پیام را به جامعه میدهد که راه هر گونه اصلاح و تغییر و تبدیل وضعیت موجودی که با مشکلات ریز و درشتی، دستوپنجه نرم میکند، بسته است! سوال اینکه منع فعالیت روزنامهنگارانی که وظیفه ذاتیشان، بیان مشکلات و نقد و انتقاد است، چه آسیبهایی به ساحت ذهنی جامعه امروز ایران میزند؟ در دنیای امروز، تضاد، تعادل میآفریند! سوال مهمتر اینکه گوشت کیلویی ۷۰۰ هزار تومان، تبلیغ یا ضدتبلیغ علیه نظام جمهوریاسلامی است؟ عدم تناسب درآمد و هزینه کارگران و... تبلیغ یا ضدتبلیغ علیه نظام است؟ وقتی اکثریت جامعه در فضای واقعیتها زندگی میکنند و با پوست، گوشت و استخوانشان، مشکلات ریز و درشت را لمس میکنند، اگر منتقدان در قالب روزنامهنگار و... به چنین واقعیتهای تلخی نپردازند، به معنی و مفهوم واقعی کلمه، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی میکنند! اتفاقاً بیان مشکلات به تعبیری گرهگشایی است. وقتی جامعه آگاهشدهی امروز ایران، براساس واقعیتهای پیدا و پنهان، خودشان تحلیلگر و تفسیرگرِ وضعیت موجود هستند، مانع شدن از فعالیت روزنامهنگاران به تعبیری توهین به ساحت ذهنی و شخصیت جامعه است. گاه پیام چنین احکامی این است که اگر خبرنگاران، روزنامهنگاران و مفسران واقعیتنگر و عقلگرا، چیزی از واقعیتهای تلخ انعکاس ندهند و نقد و انتقاد نکنند، جامعه چیزی متوجه نمیشود، بنابراین سکوت کرده و در همان مشکلات دست و پا میزنند. آیا چنین نگاهی توهین به شخصیت ملت تاریخدار ایران نیست؟