روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
کودک فرض کردن ایرانیان در اینترنت امر تازهای نیست
اواخر هفته گذشته بسیاری از فعالان مجازی از اقدام تازه دولت برآشفتند. موضوع این بود که اپراتورهای تقریبا انحصاری اینترنت همراه در ایران، تنظیمات جستوجوگرهای اصلی را چنان تغییر دادند که سطح استفاده همه ایرانیان در حد کودکان و نوجوانان زیر ۱۵سال شد. فارغ از پیامدهای فنی و اجرایی که این مداخله دولتی برای کاربران به همراه خواهد داشت و کارشناسان ارتباطات درباره آن سخن گفتهاند و خواهند گفت؛ مساله مهمتر، آشکارشدن نوع نگاه جریان حاکم به مجموعه آحاد ملت است. نگاهی که در آن، فرد ایرانی نه شهروندانی ذیحق که اطفال صغیر و فاقد توان تصمیمگیری و بینش گزینشگری شناخته میشوند. این، نگاهی است که البته در حوزههای مختلف فرهنگ، هنر و جامعه دیده میشود. ممیزی فیلمها و کتابها و برخورد با مطبوعات و نهادهای مدنی، همواره براینمبنا توجیه میشود که عرضه آزادانه و «رها شدن» آنها از قید مداخله دولت و حکومت، منجر به افساد و اضرار خلق میشود. این نگاه در مقوله موسوم به «حجاب و عفاف» هم حاکم است. در آنجا نیز، فرض بر این است که بدون مداخله نهاد دولت و حکومت و آزاد ماندن جامعه، عموم مردم (بهویژه زنان) فاقد بینش و
آگاهی لازم برای انتخاب پوشش و سبک زندگی خود هستند. البته، در اینجا تناقضی جدی هم خودنمایی میکند و آن اینکه، دختران خردسال برای ازدواج و برعهده گرفتن مسئولیت خانواده و تربیت نسل آینده، واجد صلاحیت شناخته میشوند و انواع تبلیغات و مشوقها و حتی تهدیدها بهکار گرفته میشود تا دختران هرچه زودتر به «خانه بخت» بروند؛ اما در همان حال، همان دختران خردسال و حتی مادران و خواهران بزرگسال آنها، صلاحیت لازم برای انتخاب پوشش و آرایش و فعالیتهای اجتماعی و ورزشی خود (همچون دوچرخهسواری، رفتن به ورزشگاه و...) را ندارند. این نگاه بالابهپایین و «کودکانگار»، در عرصه سیاست نیز بهشکلی آشکار، خود را در مکانیزم بررسی صلاحیت کاندیداها و تنگ کردن دایره انتخاب شهروندان بروز و ظهور میدهد. در روز انتخابات و پای صندوقهای رای نیز، شهروندان گرچه نسبت به روزهای دیگر بسیار ارجوقرب دارند و کرامت میکنند اما در عمل، افرادی فاقد بصیرت تلقی میشوند که شایسته نیست هر گزینهای برای انتخاب، پیش روی آنان قرار گیرد. البته، این تحقیر و کوچکشماری رایدهندگان، همزمان با تحقیر و کوچکشماری رایگیرندگان (کاندیداها) نیز همراه
است. بسیاری از چهرههای شاخص و برجسته کشور که سالها در مناصب مختلف اجرایی، تقنینی، دانشگاهی و سیاسی مسئولیت داشتهاند و نیز جوانان تحصیلکرده و آشنا به تحولات روز ایران و جهان، در هر دوره ردصلاحیت میشوند؛ آنهم توسط افرادی که در شرایط برابر، عموما از نظر علمی و عملی در حوزه سیاست، بسیار پایینتر از آنان قرار میگیرند. با چنین سوابقی است که میتوان گفت آنچه امروز در حوزه اینترنت رخ میدهد و گامبهگام پیش میآید، اتفاق تازهای نیست. کوچکشمردن ملت و تحقیر جمهوریت، روندی است که در همه سالهای پس از انقلاب از سوی طیف متنوع نیروهای راست (اقتدارگرا، محافظهکار، سنتگرا و بنیادگرا) در حوزههای گوناگون زیست حقیقی شهروندان، ساری و جاری بوده است و اینک، زیست مجازی آنان را نیز دربرگرفته است. تفاوت تنها آنجاست که موتورهای جستوجو و فضای اینترنت، معیارهای کمی و عددی و شفاف را درک میکنند و درنتیجه، مداخله هم در همین حوزه، ناچار از حدی شفافیت و کمیگرایی است. چنین است که چون دستور «جستوجوی امن» (Safe Search) صادر شود که لفظی کشدار است و در حالت کلی و در فضای حقیقی، از سوی سخنرانان و سخنگویان و
نظریهپردازان همسو قابلیت توجیه دارد؛ در فضای مجازی، سریع و صریح به امر واقع ترجمه میشود: «فرقی نمیکند چندساله باشید؛ با این دستکاری در گوگل، تنها به محتوایی دسترسی دارید که یک کودک زیر پانزدهسال دارد.» این دستور صریح، در سایر موارد (از انتخابات تا فیلم و کتاب و...) هم عملا وجود داشته است؛ تنها با این تفاوت که آن دستورها و ممیزیها و حذفها، چنین ترجمه کمی پیدا نمیکرد و راه را برای توجیهات ماورایی و داستانسراییهای آنچنانی باز میگذاشت.