عشق وافر استاد به ایران
محمدعلی بهمنیقاجار حقوقدان و وکیل دادگستری استاد باوند در روابط بینالملل و در حقوق بینالملل درجه استادی داشتند و متخصص بودند. علاوه بر این، ایشان دیپلمات و
محمدعلی بهمنیقاجار
حقوقدان و وکیل دادگستری
استاد باوند در روابط بینالملل و در حقوق بینالملل درجه استادی داشتند و متخصص بودند. علاوه بر این، ایشان دیپلمات وزارت امورخارجه نیز بودند. دکتر هرمیداسباوند با توجه به تبار و موقعیت اجتماعیشان علاوه بر علاقه وافر به تاریخ و هویت ایرانی، تسلط بینظیری نیز بر تاریخ ایران داشتند. افزون بر این، استاد بر تاریخ جهان نیز تسلط داشتند. عنوان رساله دکتری استاد «ایران در دیدگاه استراتژیک شوروی در سالهای 1963-1917» بوده است. همین موضوع نشاندهنده بذل توجه ایشان به روابط خارجی ایران است. همچنین استاد از دنیای امروز و واقعیات جهان بینالملل آگاهیهای زیاد و عمیقی داشتند و از طرف دیگر بهعنوان دیپلمات وزارت خارجه حضور مؤثری در مجامع بینالمللی داشتند. دکتر باوند همچنین با توجه به دانشی که از ایشان انتظار میرفت، کتاب مهمی با عنوان «مبانی تاریخی، سیاسی و حقوقی حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی» نوشتهاند. استاد همچنین مبنع تاریخ شفاهی بود و اگر این خاطرات ضبط نشده باشد، ضایعه بزرگی است. بهعنوان مثال یکی از خاطرات استاد این بود که در زمان وزارت امور خارجه بنیصدر هیئتی از سوریه به ایران آمده و قصد میکند که اسناد
ایران را درباره مسئلهای خاص مورد بررسی قرار دهد. دکتر باوند با این موضوع مخالفت و عنوان میکند که اسناد کشور را نباید در اختیار بیگانه گذاشت؛ در نهایت با وجود حمایت بنیصدر از این ماجرا اما مخالفت دکتر باعث میشود که این اتفاق رخ ندهد.
در هر صورت در سالهای بعد از انقلاب نیز ایشان بهعنوان استاد حقوق بینالملل و روابط بینالملل نسلی تربیت کردند که مسلح به آگاهیهایی درباره منافع ملی ایران بود. دکتر باوند میان تمام دانشجویان خود از هر گرایش فکری و عقیدتی محبوب بودند و همگی برای ایشان احترام ویژهای قائل بودند. ایشان همواره در دسترس دانشجویان بودند و بهخاطر هیچ جلسه و گفتوگویی دانشجویان را در مضیقه قرار نمیدادند. شخصیت استاد به شکلی بود که همگان را از طیفهای مختلف تحت تاثیر خود قرار میداد. ایشان همچنین اطلاعات دقیقی درباره بحرین داشتند و از منتقدین سیاست خارجی شاه در مسئله جدایی بحرین بودند و در عین حال اطلاعات دقیقی درباره مسئله بحرین داشتند. به تفاوتهای دوران وزارت خارجه اردشیر زاهدی و خلعتبری بهخوبی اشاره میکردند و حتی رویکرد حمایتگرانه زاهدی را نسبت به دیپلماتهای وزارت امور خارجه نسبت به خلعتبری بهدرستی بیان میکردند.
عمق دانش ایشان هم تئوریک بود و فلسفه حقوق را بهخوبی میشناختند و بر مبانی روابط بینالملل مسلط بودند. تاریخ روابط بینالملل و کشورهای مختلف را میدانستند، در واقع ایشان مانند یک سامانه جستوجوگر بودند که به محض سوال پرسیدن فوری اطلاعات مربوطه را در برابر فرد پرسشگر قرار میدادند. معتقدم فقدان ایشان ضایعهای جبرانناپذیر است و ما نمیتوانیم کسی را مانند او داشته باشیم. ایشان از معدود دانشمندان معاصر کشور در عرصههای مختلف بودند که علم خود را با عشق پایانناپذیرشان نسبت به ایران درآمیخته بودند. همین عشق پایانناپذیر باعث میشد که به دکتر محمد مصدق بهعنوان رجل سیاسی که استعمار را از ایران اخراج کرد، علاقه و احترامی ویژه داشته باشند. اما نگاه و علاقه ایشان به تاریخ به هیچ تعصبی آلوده نبود و تنها خط قرمز استاد منافع ملی ایران و کلمه مقدس ایران بود و عشق به وطن در وجود ایشان متبلور بود.