حفره در دکترین ابهام هستهای اسرائیل
تهدید وزیر میراث اسرائیل مبنی بر حمله هستهای به غزه، دولت نتانیاهو را دستپاچه کرد
تهدید وزیر میراث اسرائیل مبنی بر حمله هستهای به غزه، دولت نتانیاهو را دستپاچه کرد
عمیحای الیاهو، وزیر میراث کابینه بنیامین نتانیاهو که به کمپ راستگراهای تندرو این کابینه تعلق دارد، اخیراً از احتمال حمله هستهای اسرائیل به غزه سخن گفت. هرچند بنیامین نتانیاهو بلافاصله به این سخنان واکنش نشان داده و ضمن تعلیق حضور او در جلسات کابینه، سخنان الیاهو را عاری از واقعیت توصیف کرد، اما سخنان الیاهو، فارغ از اینکه نشاندهنده تفکرات رادیکال و خطرناک کابینه تندرو نتانیاهو، از منظر عدم اشاعه، حفرهای در استراتژی «ابهام هستهای» اسرائیل به حساب میآید؛ استراتژیای که دهههاست اسرائیل آن را اجرا کرده است. دکترین ابهام هستهای جایگاهی اساسی در دیپلماسی هستهای دارد. دکترین ایالات متحده و روسیه براساس یک قابلیت هستهای آشکارا و اعلامشده، تعهدات مشخص و زرادخانههای تخریب هستهای متقابل استوار است. کرهشمالی یک زرادخانه هستهای و نظام ساخت موشک با هدف جلوگیری از مداخله خارجی و حفظ رژیم در قدرت دارد که آن را اعلام کرده است. در مقابل، ابهام هستهای که توسط اسرائیل انجام میشود، از منظر عدم اشاعه موضوع غنیسازی اورانیوم را نادیده میگیرد و در عوض بر تصمیم عمدی مبنی بر عدم اعلام وجود قابلیت تسلیحات هستهای، چه به شکل بازدارنده و چه بهعنوان یک سلاح تهاجمی، تمرکز میکند. سیاست ایجاد عمدی عدم اطمینان در مورد قابلیتهای تسلیحات هستهای به کاهش فشار جامعه بینالمللی برای خلع سلاح اسرائیل کمک میکند. در مقابل، اگر برنامه تسلیحات هستهای به شکلی آشکارا در دکترین نظامی ادغام شود، میتواند به جای جلوگیری از وقوع درگیری مسلحانه، این درگیری را تحریک نیز بکند. از این منظر است که سخنان عمیحای الیاهو خطرناک و حائز اهمیت است. حساسیت کابینههای اسرائیل در خصوص حفظ استراتژی ابهام هستهای تا حدی جدی است که در دور اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد، زمانی که بنیامین نتانیاهو در سخنرانیاش درباره ایران گفت «ایران باید با یک تهدید معتبر هستهای معتبر روبهرو شود»، دفتر او به فاصله کوتاهی اصلاحیهای منتشر و تاکید کرد که منظور نتانیاهو، «تهدید معتبر نظامی» بوده نه «تهدید معتبر هستهای» و نتانیاهو به متن سخنرانی خود پایبند است. به فاصله کوتاهی پس از این بیانیه، دفتر نتانیاهو متن رسمی سخنرانی او در مجمع عمومی را منتشر کرد و این متن بر روی وبسایت سازمان ملل قرار گرفت. در این متن عبارت «تهدید معتبر نظامی» جایگزین عبارت «تهدید معتبر هستهای» شد. هرچند این اصلاحیه مانع از اعتراض هیئت ایران در سازمان ملل نشد. امیرسعید ایروانی، مسئول نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد با صدور بیانیهای، به اقدام نتانیاهو در تهدید علنی هستهای علیه ایران اعتراض کرد. ایروانی در این بیانیه نوشت:«نخستوزیر اسرائیل بهصورت علنی، یک عضو رسمی سازمان ملل متحد را به حمله هستهای تهدید کرده است. با توجه به اینکه تسلیحات هستهای تهدیدی برای موجودیت بشر و کرهزمین است، شدت چنین تهدیدی غیرقابل مقایسه است و شوک بزرگی به جامعه بینالمللی وارد میکند، بهویژه زمانی که چنین تهدیدی از یک تریبون معتبر مطرح شود. استفاده یا حتی تهدید صرف به استفاده از سلاحهای هستهای، بدون توجه به شرایط، توسط هر طرفی، در هر زمان و مکان، نقض آشکار قوانین بینالمللی است.» ایروانی تاکید کرد که این تهدید زمانی که از سوی اسرائیل مطرح میشود «جدیتر و شدیدتر میشود». اسرائیل «رژیم نامشروعی است که بهطور گسترده به دلیل تجاوزات، سیاستهای آپارتاید و حمایت از تروریسم و همچنین به دلیل داشتن زرادخانه سلاح کشتارجمعی در کنار تسلیحات متعارف پیشرفته، محکوم شده است». و حالا اظهارات الیاهو بار دیگر برای اسرائیل دردسر ایجاد کرده است.
آمریکا و اسرائیل و استراتژی ابهام هستهای
اسرائیل ششمین قدرتی است که به عضویت «باشگاه هستهای» درآمده است. با این حال، کابینههای اسرائیل هرگز بهطور رسمی داشتن قابلیتهای تسلیحات هستهای را تائید و یا رد نکردهاند و همین امر موجب شده که جهان به این نتیجه برسد که اسرائیل سیاست ابهام هستهای را در پیش گرفته است. از آنجایی که نهادهای ناظر نظیر آژانس بینالمللی انرژی هستهای اطلاعات چندانی از چند و چون برنامه هستهای ندارند، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سیاست هستهای اسرائیل، تحلیلگران و ناظران مجبورند از منابع اولیه غیراسرائیلی استفاده کنند. یکی از این منابع یادداشتی که از طبقهبندی خارج شده است توسط هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی آمریکا به ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری وقت آمریکا در تاریخ 19 جولای سال 1969 نوشته شد و در این یادداشت، از «دردسر اسرائیل هستهای» سخن به میان آمد. این یادداشت نکات جالبی در خود دارد. در این یادداشت، کیسینجر وضعیت برنامه هستهای اسرائیل را به نیکسون توضیح داده و در مورد چگونگی برخورد با آن توصیههایی ارائه میکند. کیسینجر این یادداشت را پس از نشست شورای امنیت ملی آمریکا در 16 جولای سال 1969 نوشته است. در آن زمان مسئله اصلی
این بود که اگرچه اسرائیل علناً اذعان نکرده بود که سلاح هسته ای دارد اما ایالات متحده میدانست که اسرائیل نوعی از قابلیت تسلیحات هستهای را توسعه داده است. برخورداری اسرائیل از قابلیت بسیار مشکلساز بود زیرا به عقیده کیسینجر میتوانست خطر اشاعه را در خاورمیانه افزایش داده و در نتیجه موجب بروز تنش بیشتر میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شود. بنابراین، شورای امنیت ملی آمریکا چندین توصیه برای چگونگی برخورد با این موضوع ارائه کرد. جالب اینجاست که در این یادداشت، کیسینجر به وضوح سعی کرده نظر خود را بهعنوان بهترین راه برای برخورد با موضوع تحمیل کند و در این یادداشت تا حدودی توصیههای شورای امنیت ملی را نادیده گرفته است. این رویه با «رابطه ویژه» بین نیکسون و کیسینجر که مربوط به نقش برجسته کیسینجر در سیاست خارجی ایالات متحده در آن زمان بود، مطابقت دارد. از آنجایی که این یادداشت منحصراً خطاب به نیکسون بود، میتوان گفت که منبع اطلاعاتی قابل اعتمادی در مورد تفکر سیاست خارجی ایالات متحده در مورد برنامه تسلیحات هستهای اسرائیل در آن دوره است. با این حال، مسلماً بخشهای خاصی از این سند سانسور شده است؛ به این معنی
که همه چیز این سند از طبقهبندی خارج نشده است اما این اندازه سانسور هم از اهمیت این سند نمیکاهد.
نکته جالب درباره این سند این است که توضیحی جزئی درباره سیاست ابهام هستهای اسرائیل ارائه میدهد. ایالات متحده بهطور علنی با برنامه هستهای اسرائیل بهطور کامل مخالف بود، اما چون برای جلوگیری از آن خیلی دیر شده بود، کیسینجر به دنبال راهحلی عملگرایانهتر میگشت. بهطور خلاصه، ایالات متحده میخواست از تبدیل شدن اسرائیل به یک کشور دارای سلاح هستهای جلوگیری کند، زیرا این امر بر تلاشهای عدم اشاعه هستهای آمریکا تأثیر منفی میگذاشت و اتهامات همدستی ایالات متحده با اسرائیل را پررنگ میکرد. علاوه بر این اسرائیل مسلح به سلاح هستهای خطر را در خاورمیانه افزایش داده و تنشها میان شوروی و آمریکا را تشدید میکرد. بنابراین، کیسینجر ابتدا پیشنهاد کرد که آمریکا از تحویل سلاح به اسرائیل، بهویژه جنگنده بمبافکنهای فانتوم، بهعنوان اهرمی برای وادار کردن اسرائیل به توقف برنامه هستهایاش استفاده کند. با این حال، کیسینجر در این سند تاکید میکند که این راهکار چندان عملی نیست، زیرا حتی اگر این راهکار انجام هم بشود باز هم آمریکا همدست اسرائیل معرفی خواهد شد. در اینجا بود که کیسینجر پیشنهاد کرد، آمریکا بهصورت علنی اعلام
کند که قصد دارد از دستیابی اسرائیل به سلاح هستهای جلوگیری کند. در آنسو هم اسرائیلیها متقاعد شوند بهرغم اینکه از روابط تجاری تسلیحات خود بهعنوان اهرم استفاده میکنند، علناً اعلام نکنند که سلاح هستهای دارند. کیسینجر همچنین توصیه میکند که اسرائیل باید معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، موسوم به انپیتی را امضا کند چراکه این معاهده به شکلی تنظیم شده که آنقدر حفره دارد که اسرائیل بتواند با استفاده از آنها به صورت مخفیانه برنامههای هستهای خود را به پیش ببرد.
سند مذکور و محتوای آن به فضایی که در آن زمان بر روابط دو کشور حاکم بود، مطابقت دارد. اسرائیل از زمان تاسیس خود، فناوری هستهای را دنبال میکرد، زیرا بنیانگذاران اسرائیل قاطعانه بر این باور بودند که برای تضمین بقا و امنیت اسرائیل، برخورداری از قابلیت تسلیحات هستهای امری ضروری است. گزارشی که در سال 1964 از سوی هیئت تحقیقات دفاعی کانادا تهیه شده و از حالت طبقهبندی خارج شد، این موضوع را با نقلقولی از سرلشکر گای تزور، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، تأیید میکند. در این گزارش، گای تزور بر ضرورت ساخت «سلاحهای جدید» توسط اسرائیل تأکید کرده و بهوضوح به سلاحهای هستهای اشاره میکند. در واقع، اسرائیل به دنبال جلوگیری از هرگونه حمله از سوی همسایگان عرب خود و حفظ برتری نظامی در منطقه بود و معتقد بود نمیتوان این برتری را بهصورت متعارف بهدست آورد. علاوه بر این، دورهای که طی آن کیسینجر یادداشتش را خطاب به نیکسون نوشته، همان دورهای بود که جهان شاهد کاهش نسبی تنش بین ایالات متحده و شوروی بود. بنابراین، بدیهی بود که اگر برنامه تسلیحات هستهای اسرائیل علنی میشد، میتوانست برای ایالات متحده مشکلساز باشد. علاوه بر این،
معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی)، در همان دوره و بهتازگی مورد مذاکره قرار گرفته و برای امضا شدن به کشورها ارائه شده بود. این معاهده با هدف حفظ نوعی موازنه قوای هستهای، تهیه شده بود. بنابراین اگر فعالیت تسلیحات هستهای اسرائیل فاش میشد، همه تلاشهای آمریکا برای قبولاندن انپیتی به جامعه جهانی به خطر میافتاد.
اما سوال این است که اگر بازدارندگی علیه همسایگان عرب اسرائیل، هدف اصلی برنامه تسلیحات هستهای اسرائیل بود، پس چرا اسرائیل سیاست ابهام هستهای را حفظ میکرد؟ برای مثال، اسرائیل میتوانست این اثر بازدارنده را با آزمایش علنی یا تأیید برخورداری از تسلیحات هستهای، به حداکثر برساند. اما اسرائیل هرگز آزمایش هستهای صورت ندارد و هرگز بهصورت علنی تائید نکرد که از سلاح هستهای برخوردار است.
از نظر کیسینجر، سیاست ابهام هستهای اسرائیل به تلآویو و واشنگتن این امکان را میدهد که به روابط حیاتی خود ادامه دهند. در اینجاست که مشخص میشود چگونه رفتار تلآویو و واشنگتن در این دوره از تاریخ، عمدتاً براساس فرضیات رئالیستی و ملاحظات قدرت سخت شکل گرفته است. بنابراین اینطور به نظر میرسد که ایالات متحده و اسرائیل، به تکیه صرف بر ملاحظات و انگیزههای رئالیستی، نهادهای بینالمللی نظیر سازمان ملل متحد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین معاهدات بینالمللی نظیر منع گسترش سلاحهای هستهای که هر سه از مصادیق و نمادهای نظام لیبرالیستی مدنظر آمریکا ذیل ارزشهایی نظیر همکاری و شفافیت بودند را دور زدند. ایالات متحده حتی به اسرائیل توصیه کرد که انپیتی را امضا کند (که در نهایت آن را امضا نکرد) و در عین حال از حفرههای آن برای ادامه برنامه هستهای خود بهصورت مخفیانه استفاده کند. بنابراین کل این داستان و ماجرا نشان میدهد که چگونه منافع اسرائیل و آمریکا در خصوص برنامه هستهای تسلیحاتی اسرائیل هر دو طرف را به این نتیجه رساند که برای حفظ امنیت ملی و منافع استراتژیک خود، تمامی توافقهای بینالمللی را تضعیف کرده و
دور بزنند.
اما سخنان عمیحای الیاهو، به وضوح مقامات اسرائیلی را دستپاچه کرد چراکه این سخن نسنجیده حفرهای در استراتژی ابهام هستهای اسرائیل ایجاد کرد. این نخستینبار است که یک مقام رسمی اسرائیلی به وضوح از تهدید هستهای سخن به میان آورده و یک طرف دیگر را به استفاده از سلاح هستهای تهدید میکند. الیاهو در یک مصاحبه رادیویی در مورد گزینه هستهای اسرائیل در جنگ غزه گفت:«این هم یک راه است.» سخنان او در رسانههای عربی خبرساز شد و شبکههای جریان اصلی اسرائیل را رسوا کرد. البته نه الیاهو و نه رهبر حزب او در کابینه جنگ نتانیاهو که مسئولیت مدیریت جنگ غزه را برعهده دارند، حضور ندارند. بنابراین آنها قدرت فعال کردن تواناییهای تسلیحات هستهای اسرائیل را در اختیار ندارند. اما سخنان الیاهو به وضوح برای نتانیاهو دردسر ایجاد کرد. دفتر نتانیاهو اعلام کرد: «اظهارات الیاهو مبتنی بر واقعیت نیست. اسرائیل و ارتش اسرائیل براساس بالاترین استانداردهای حقوق بینالملل برای جلوگیری از آسیب رساندن به افراد بیگناه عمل میکنند. ما این کار را تا پیروزی ادامه خواهیم داد.» الیاهو نیز بعد از چند ساعت متوجه شد که گاف بزرگی را مترکب شده و در پستی در
شبکههای اجتماعی نوشت: «برای هر کسی که عاقل است واضح است که اظهارات هستهای من، استعاری بوده است.» بنیگانتز، ژنرال نظامی ارتش اسرائیل در ساختار سیاسی اسرائیل، از جمله چهرههای میانهرو محسوب میشود و از کمپ اپوزیسیون در کابینه جنگ نتانیاهو حضور یافته و در واکنش به سخنان الیاهو گفت:«این حرفها آسیبرسان بوده و حتی بدتر از آن، به درد و رنج خانوادههای گروگانها افزوده است.» انجمن گروگانها و خانوادههای مفقود شده اسرائیلی نیز به نمایندگی از خانوادهها بیانیهای صادر کرد و اظهارات الیاهو را محکوم کرد. این انجمن اعلام کرد:«چنین اظهارات بیپروا و بیرحمانهای که بیانگر موضع رسمی دولت اسرائیل یا خانوادههای گروگانها نیست، هرگز نباید بیان میشد.»