نتانیاهو شخصاً مسئول است
گفتوگوی اشپیگل با ایهود باراک نخستوزیر سابق اسرائیل درباره دور تازه جنگ در سرزمینهای اشغالی
گفتوگوی اشپیگل با ایهود باراک نخستوزیر سابق اسرائیل درباره دور تازه جنگ در سرزمینهای اشغالی
ایهود باراک، نخستوزیر سابق اسرائیل (۱۹۹۹ - ۲۰۰۱) در روزهای اخیر با موضعگیریهایش درباره درگیریهای دوباره اسرائیل و حماس به صدر خبرها راه پیدا کرده است. در هفتههای اخیر او درباره حمله زمینی اسرائیل به غزه و چشمانداز آن، وقایع ۷ اکتبر و حملات حماس و مسائل حولوحوش این اتفاقات موضع گرفته است اما شاید پرسروصداترین حرفهایش، انتقادات تند او از نخستوزیر فعلی، یعنی بنیامین نتانیاهو است. از باراک، البته به عنوان سیاستمداری که در صحنه سیاسی اسرائیل در چپ میانه جای میگیرد و از جایگاه رهبر حزب کارگر به نخستوزیری رسیده بود، عجیب نیست که با سیاستهای راستگراترین کابینه تاریخ اسرائیل اختلافنظر داشته باشد اما درباره این جنگ او مشخصاً و با صراحت نتانیاهو را مقصر این وضعیت خوانده است. حرفهای او، هم از جایگاه یک نخستوزیر سابق خوانده میشود و هم از جایگاه کسی که پیشتر از نیروهای ویژه و فرماندهان ارتش اسرائیل بوده است و دورههایی را هم در جایگاههای وزیر دفاع و وزیر کشور حضور داشته است. اخیراً رسانه آلمانی اشپیگل با او مصاحبهای داشته که او در آن، به خطاهای سیاسی در اسرائیل پیش از این وضعیت پرداخته است و در عین انتقاد از نتانیاهو، عملیات زمینی را نیز لازم خوانده است. او که ۸۱ سال دارد، در تلآویو ساکن است. به عنوان مرور به نظرات یک چهره برجسته در تاریخ کابینه اسرائیل که همزمان طرفدار منافع اسرائیل، طرفدار حمله به غزه و در عین حال منتقد سیاستهای دولت فعلی است، به این مصاحبه میپردازیم که در ادامه میخوانید.
او در این مصاحبه میگوید زمان حمله حماس، در نیویورک بوده است و با تماس دوستش از ماجرا باخبر شده است که به او درباره وقوع حمله و تلفات آن گفته است. او که البته همانند بقیه اسرائیلیها ماجرا را یک حمله تروریستی توصیف میکند، جدیت موضوع برای اسرائیل را فراتر از این میداند: «[این حمله] اسرائیل را عمیقاً تکان داد.» او توضیح میدهد: «اسرائیل برپا شد تا یهودیها جایی داشته باشند که در آن احساس امنیت کنند. دولت باید از جانهایشان حفاظت کند. این دولت در این کار ناکام بود. این سنگینترین ضربهای است که ما در دوران وجودمان تجربه کردیم.» درباره اینکه چرا چنین غافلگیری و حملهای ممکن شد، باراک میگوید: «این قطعاً یک ناکامی کامل نهادهای اطلاعاتی، ارتش و سیاستمداران است. بنیامین نتانیاهو و دولتهای راستگرایش سالهاست غیرمستقیم به حماس کمک کردهاند. اجازه دادهاند پول از قطر به غزه جریان داشته باشد. پشت این یک راهبرد بود. تا وقتی حماس وجود میداشت، نتانیاهو میتوانست ادعا کند مذاکره با فلسطینیها غیرممکن است، چراکه ابومازن [محمود عباس، رئیسجمهور تشکیلات خودگردان فلسطین]، نیمی از مردمش را تحت کنترل ندارد و حماس یک سازمان تروریستی است که کسی نمیتواند با آن صحبت کند. همزمان، نتانیاهو فعالانه تشکیلات خودگردان را تضعیف کرد، تشکیلاتی که کرانه باختری را اداره میکند و میانهروتر است. او میخواست به هر قیمتی مانع هر نوع مذاکره درباره سربرآوردن کشوری فلسطینی شود.»
باراک همانند همه منتقدان نتانیاهو، درباره عملکرد او در صحنه رقابتهای سیاسی داخلی اسرائیلیها هم حرفهایی برای گفتن دارد و قابلانتظار است که سرفصل این انتقادات، ماجرای معروف «اصلاحات قضایی» باشد: «نتانیاهو اصلاحات قضایی را هم با فشار پیش برده است یا در واقع یک کودتای قضایی را، برای نجات خودش از اقامه دعواهایی که علیهاش شده است.» او تشریح میکند: «اصلاحات قضایی کشور را دوپاره کرد. وزیر دفاع، رئیس دفتر، فرماندهان امنیتی و فرماندهان سابق نیروهای مسلح مکرراً هشدار دادند که برنامههای او اسرائیل را تضعیف میکنند و امنیتش را به خطر میاندازند. [ولی] او باز هم آنها را ادامه داد.» اینجاست که شدت مخالفت باراک با نتانیاهو شفاف میشود: «نتانیاهو بابت بزرگترین ناکامی در تاریخ اسرائیل، مسئولیت شخصی دارد.»
نخستوزیر سابق اسرائیل، درباره ادامه حضور نتانیاهو در جایگاه نخستوزیری، موضعی دوقسمتی دارد. او همزمان وضعیت فعلی را زمان مناسبی برای این بحث نمیداند و در عین حال، برکناری او را هم، احتمالاً بعد از عبور از این شرایط، لازم میخواند: «درست است که در بسیاری از کشورها، رئیس دولت در چنین وضعیتی استعفا میداد؛ اما اینجا اوضاع پیچیدهتر است و احتمالاً نباید در این مقطع با جزئیات در این باره صحبت کنیم؛ اما یک ماجرا در این میان هست: ۱۷ سال پیش، وقتی نتانیاهو رهبر مخالفان بود، ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت، به میانه یک جنگ در لبنان لغزید. بابت این، انتقادهای سنگینی از او شد. خود نتانیاهو آن زمان گفت: «کسی که همه چیز را خراب کرده، نمیتواند درستش کند.» همین نتیجهگیری حالا درباره خودش صادق است.» او در عین حال میگوید تشکیل یک کابینه اضطراری و ترکیب آن در وضعیت فعلی، مشکل را موقتاً حل میکند.
باراک درباره چشمانداز اقدامات نظامی اسرائیل و آنچه باید با حماس کرد، چنین نظری دارد: «باید کاملاً ظرفیتهای نظامی حماس را از بین ببریم. باید تکتک موشکاندازها، تکتک پایگاههای آموزش نظامی، تکتک کارخانههای اسلحهسازی و تکتک انبارهای مهمات را نابود کنیم. کاش میشد این کار را فقط با نیروی هوایی انجام دهیم، اما برای اجرای چنین عملیاتی، نیاز به حضور زمینی در نوار غزه داریم.» درباره آسیبها و تلفات غیرنظامیهای غزه، موضع باراک شبیه موضع رسمی دولت است و همان ادعاها را درباره فرصتدادن به فلسطینیها برای فرار و نیز حضور پایگاههای نظامی حماس در مکانهایی مثل بیمارستانها و بالاخره ایده «سپر انسانی» تکرار میکند و همزمان تأکید هم دارد که اسرائیل تمام تلاشش را میکند که «از کشتن بیگناهان پرهیز» کند. باراک درباره ماجرای پرسروصدای بیمارستان الاهلی هم خط رسمی اسرائیل را تأیید میکند که ماجرا، به خطا رفتن موشکی از سمت فلسطینیان بوده است: «هیچ خلبان اسرائیلی هیچوقت دستوری برای حمله به یک بیمارستان دریافت نکرده است.»
سوال مهم بعدی اشپیگل، سوالی است که بسیاری آن را برای گامهای بعدی نیازمند پاسخ میدانند: «حماس کنترل غزه را به دست دارد. اگر اسرائیل حمله کند و حذفش کند، چه کسی آنجا را اداره خواهد کرد؟» پاسخ باراک، با ارجاع به دوران حضور خودش در دولت همراه است: «پانزده سال پیش، وقتی وزیر دفاع بودم و داشتیم به یک درگیری دیگر با حماس نزدیک میشدیم، من به حسنی مبارک، رئیسجمهور وقت مصر و ابومازن از تشکیلات خودگردان فلسطین یک پیشنهاد دادم: بعد از آتشبس، میشود یک نیروی عربی چندملیتی کنترل را برای مدت سه تا شش ماه به دست بگیرد. ایده این بود که این نیرو بهتدریج کنترل اوضاع را به تشکیلات خودگردان منتقل کند. هم مبارک و هم ابومازن با قاطعیت این پیشنهاد را رد کردند؛ اما ۱۵ سال از آن زمان گذشته است و شاید حالا آن کار ممکن باشد.»
با توجه به اینکه برخی از جمله خود باراک، معتقدند فایده حضور حماس در غزه برای اسرائیل، ممانعت از فراهمشدن امکان هر گونه گفتوگو برای شکلگیری دولت فلسطین خواهد بود، طبیعی است که وقتی صحبت از سناریوی کنترل هر دو منطقه توسط تشکیلات خودگردان باشد، امکان مطرحشدن چنین گزینهای پیش کشیده میشود و سوال بعدی اشپیگل هم همین است. باراک پاسخ جالبتوجهی به این سوال دارد: «من شخصاً هرگز چشمانداز راهحل دودولتی را از نظر خارج نکردهام، چون به نفع خود ماست. بخشهایی از دولت نتانیاهو هستند که ماجرا را متفاوت میبینند.» باراک اما صحبت درباره این موضوع را هم موکول به آینده میکند: «اما الان زمان بحث در این باره نیست. وقتی جنگ تمام شد درباره این چیزها حرف میزنیم.»
سیاستمدار کهنسال اسرائیلی، درباره حمایت ایالاتمتحده از اسرائیل هم حرفهای جالبی دارد: «هیچوقت از دیگر کشورها نخواهیم خواست برای ما بجنگند. این کار را خودمان میکنیم؛ اما بسیار قدردان کمک آمریکا هستیم. این [کمک] تضمین میکند که ارتش ما به لحاظ نظامی از هر کشور دیگری در منطقه برتر است.» او سفرهای مقامات ایالات متحده، از شخص رئیسجمهور جو بایدن تا وزرای دفاع و خارجه را هم حامل پیام برای دیگران میداند: «این سفرها هم علامتی برای ایران و حزبالله در لبنان هستند: درباره اینکه آیا واقعاً میخواهید درگیر این جنگ شوید یا نه، با دقت فکر کنید. این حقیقت که ایالات متحده ناوهای هواپیمابر و سربازانش را به منطقه آورده هم پیامی برای آنهاست. برای بازدارندگی در مقابل آنهاست.» باراک اما همزمان پیامی برای خود اسرائیل هم در اقدامات ایالات متحده دیده است: «در عین حال، حضور ایالات متحده یادآوری برای اسرائیل هم هست: ما در کنار شما میایستیم اما در مقابل انتظار داریم به قوانین بینالمللی احترام بگذارید و اینکه سعی کنید پیامدها را برای غیرنظامیان به حداقل برسانید.»
اما با همه این تحلیلها، باراک چشمانداز ورود احتمالی دیگران به جنگ فعلی را چقدر محتمل میداند؟ «فکر میکنم احتمال جنگی بزرگ بین اسرائیل و حزبالله حدود ۵۰ درصد است. امیدوارم که در حد زدوخوردهای کوچکتر باشد اما البته من نمیدانم.» و البته او حرفهایش را با رجزخوانی هم تمام میکند: «اگر یک جنگ تمامعیار در بگیرد، ما آمادهایم. اسرائیل ضربه سنگینی خورده اما ما تابش را میآوریم. اگر مجبور باشیم در چند جبهه بجنگیم، خواهیم جنگید. پیروز هم خواهیم شد.»