دولـت خـودگـردان خـودش را منحـل کنـد
تحولات اردوگاه جنین و حمله اسرائیل در گفتوگو با احمدزیدآبادی
تحولات اردوگاه جنین و حمله اسرائیل در گفتوگو با احمدزیدآبادی
احمدزیدآبادی، کارشناس مسائل بینالملل که تخصص اصلیاش در حوزه تحولات خاورمیانه و به خاص مناقشه اسرائیل و فلسطین است، معتقد است که بنبست فعلی در سرزمینهای اشغالی با تحرکات مسلحانه حل نخواهد شد. او معتقد است که گروههای فلسطینی باید در اولین گام در هدف و استراتژی با هم به اجماع برسند. راهحل دیگر او این است که دولت خودگردان اولتیماتومی بینالمللی داده و خود را منحل اعلام کند. از نظر او این کار باعث میشود که فشار بینالمللی و داخلی بر روی اسرائیل افزایش یابد.
بهعنوان اولین سوال بفرمائید که جنین در کرانه باختری چه اهمیتی دارد و اسرائیل چرا به آن حساس است و این حمله چرا در این موقعیت زمانی خاص انجام شده است؟
جنین در شمال کرانه باختری واقع شده و چند تا از شهرکهای یهودینشین اطرافش هم توسط آریل شارون برچیده شدهاند. جنین به خط سبز هم نزدیک است. بنابراین اگر آنجا گروه مسلحی خارج از کنترل دولت خودگردان شکل بگیرد، مایه نگرانی اسرائیل میشود. الان چند وقتی است که کمپ آوارگان در شهر، شاهد شکلگیری گروه مسلحی به نام گردان جنین است و برخی حملات هم علیه اهداف اسرائیلی انجام داده است.
تشکیلات خودگران تسلطی روی این گروه ندارد؟
خیر. دولت خودگردان یک وضعیت پارادوکسیکال دارد. هم این شهرها را تحت کنترل دارد و نظمشان را باید حفظ کند و هم باید جلوی شکلگیری فعالیتهای مسلحانه را بگیرد. اما از آن طرف، روند صلح با اسرائیل به بنبست رسیده و به لحاظ افکار عمومی تشکیلات خودگردان امکان برخورد با این نیروهای مسلح را ندارد و بنابراین نوعی برخورد کجدار و مریز با این گروهها میکند. اینکه گردان جنین چطور شکل گرفته و چه حامیانی دارد هم مورد سوال است. قبلا گفته میشد که گردان جنین متشکل از گروهها و افرادی خارج از چارچوب حماس، فتح و جهاد اسلامی هستند و خودجوش شکل گرفتهاند. اما اخیراً گفته میشود که این گردان یک شاخه محلی از جهاد اسلامی هستند که حمایت ایران را هم دارند. بههمین خاطر هم وقتی که صحبت از لزوم مسلح شدن کرانه باختری به میان آمد و گروه جهاد اسلامی هم از این ایده حمایت کرد، همه این داستان را به همین گفتهها نسبت دادند.
یعنی اسرائیلیها هم به همین دلیل واکنش نشان دادند؟
خیر. آنها از قبل با این گردان جنین درگیریهایی داشتند. این گردان هم ضرباتی به اسرائیل وارد میکرد. اما بعد از ماجرای سفر رهبران حماس و جهاد به تهران، اسرائیلیها فکر کردند بهانه خوبی است که بروند این گردان را بهطور کامل خنثی کنند.
جهاد اسلامی خیلی از کرانه باختری فعال نبوده و بیشتر فعالیتش در نوار غزه بوده. درست است؟
در واقع جهاد گروه کوچکی است و پایگاهش عمدتاً در نوار غزه است. اما سعی کردهاند که در کرانه باختری هم نفوذی بهدست آوردند. اما چون کرانه باختری تحت کنترل دولت خودگردان است و اسرائیل هم حساسیت زیادی روی کرانه باختری دارد، موفقیت زیادی بهدست نیاوردند. اما از یکسالونیم پیش توانستهاند گردانی را در کرانه باختری سازماندهی کنند.
هدف این کار، واکنش نشان دادن به اقدامات دولت راست افراطی بوده است و خط و نشانهایی که برای کرانه باختری میکشد؟
ربطی به این داستان ندارد. اگر این گردانها واقعاً به جهاد اسلامی مربوط باشد باید گفت که جهاد اسلامی مواضعی شبیه به حزبالله لبنان دارد و روابط خیلی نزدیکی هم با ایران دارد. اینها اصولاً نفی اسرائیل و نابودی اسرائیل را پروژه اصلی خودشان قرار دادهاند و اتفاقاً از دولتهای میانهرو در اسرائیل کمتر استقبال میکنند. چون در آن شرایط امکان پیش آمدن یک فرمول صلحی مطرح میشود که در این چارچوب دولت خودگردان وارد میشود. وقتی که افراطیها در اسرائیل بر سر کار میآیند، چون عملاً پروژه صلحی هم در کار نخواهد بود، از جهاتی برای گروههای جهاد اسلامی مطلوبتر است. یک کابینه تندرو در اسرائیل زمینه اجتماعی جذب افراد را به گروههایی نظیر جهاد فراهم میکند. ممکن است فردی به دلیل اینکه زمینش غصب شده یا اینکه میبیند هیچ امکانی برای عقبنشینی اسرائیل از کرانه باختری وجود ندارد یا تحت فشار روانی ناشی از این بنبست و تنگناهای اقتصادی است، راحتتر به گروههایی نظیر جهاد اسلامی جذب شود. ناگفته نماند که وقتی یک کابینه تندرو در اسرائیل بر سر کار باشد، هزینه درگیری با آن به لحاظ بینالمللی هم کمتر است.
در حال حاضر راهحل چیست؟ با این کابینه تندرویی که در اسرائیل بر سر کار آمده است، الان فلسطینیها باید چه بکنند؟ بیشتر منظورم فلسطینیهای کرانه باختری است؟ در گفتوگویی که بلافاصله بعد از روی کار آمدن دولت راستافراطی در اسرائیل داشتیم نظرتان این بود که فلسطینیها نباید بهانهای به دست این کابینه اسرائیلی بدهند. اما با فهرست درگیریهایی که در سال جاری میلادی انجام شده، با واقعیت عجیبی روبهرو میشویم. نوجوان 17 سالهای با گلوله نظامیان اسرائیلی کشته میشود و دلیلی که آورده میشود این است که قصد داشته به نیروهای اسرائیلی حمله کند. از این موارد زیاد است. بالاخره فلسطینیها عصبی و خشمگین هستند. یک بگومگوی ساده با یک شهرکنشین یهودی میتواند فوران خشم ایجاد کند. چطور میشود همه را طوری کنترل کرد که دست به هیچ حرکت خشمآلودی نزنند. فلسطینیها ربات نیستند که یک برنامه به آنها بدهیم تا دست به کاری نزنند؟
بله. ممکن است عدهای بگویند که ما هر کاری میکنیم با ما برخورد میشود، پس آخر دیگر چه راهی برایمان باقی مانده! اصلا ماجرا این است که یک بار شما از یک راه معقولی حرف میزنید تا به این برسید که چه راهی کمهزینهتر، عقلانی و عملی است. یک بار از یک شرایطی حرف میزنید و میگویید خشم و ناراحتی و عصبانیت ایجاب میکند که این اتفاقها هم رخ بدهد. من وقتی راهحل میدهم نگاهم به مورد اول معطوف است. اگرنه میدانم که آدمی به خشم میآید و دست به کاری میزند، طرف مقابل هم بیرحم است و به او شلیک میکند. در مقابل شما به سمت مسلح شدن میروید، او دوباره حمله میکند و تعداد بیشتری را میکشد و این روند همینطور ادامه دارد. اما معمولا سیاستمدارها و کنشگران سیاسی-اجتماعی باید برای همین وضعیتهای پیچیده راهحل بدهند. تا هم یک افقی ترسیم شود و هم اینکه عملی باشد و هم باعث کاهش رنج و درد مردم باشد. نمیشود مدام بگوییم که تحت فشاریم پس از ما نخواهید عقلانی عمل کنیم. میروم و چنین میکنم، هرچه میخواهد بشود، بشود. در مورد فلسطین هیچوقت نگفتم که دستها را پائین بیاورید. اتفاقا گفتم دستها را به نحوی بالا ببرید. فقط حرفم این بوده که عمل مسلحانه کمکی به ماجرا نمیکند. نتیجهاش تا به اینجا چه بوده است؟
در مسئله فلسطین در ابتدا کل فلسطینیها باید در مورد یک هدف و استراتژی مشخص به توافق برسند که البته نمیرسند. اینکه تقصیر کسی دیگر نیست. گروههای فلسطینی در درجه اول اصطکاک استراتژیک با هم دارند. حماس دو پهلو حرف میزند. معلوم نیست به کشوری در کرانه باختری با مرکزیت بیتالمقدس شرقی رضایت میدهد یا نه. یک بار میگوید بله، یک بار میگوید نه. جهاد اسلامی را هم داریم که البته کوچکتر است که کلاً میگویند اسرائیل باید نابود شود. یک سازمان آزادیبخش فلسطین است که اینها دولتی را در مراکز شهرها و بخشی از سرزمینهای A و B تشکیل دادهاندکه نظرشان با دو گروه دیگر متفاوت است چون هدفشان فرق میکند و میگویند چیزی بیشتر از کشوری در کرانه باختری نمیتوانیم بهدست آوریم و استراتژیشان مقاومت مدنی و پیگیری صلح است.
طرف مذاکرات بینالمللی هم فتح است؟
این گروه بهعنوان نماینده قانونی مردم فلسطین به رسمیت شناخته شده است در سازمان ملل عضو ناظر است. اگر اینها میخواهند به جایی برسند، باید روی هدف و استراتژی مشخصی به اجماع برسند. هدف مشخص میتواند تشکیل کشوری براساس قطعنامههای سازمان ملل و مرزهای 1967 باشد. این مسئله چند جزء دارد. یکی از این گروهها رفته بر نوار غزه مسلط شده و دولت خودگردان هیچ کنترلی بر آن ندارد و حتی یک زمانی این دو با هم وارد جنگ شدند. این مشکلات داخلی هم توسط قدرتهای منطقهای و رقابتهایشان تشدید میشود. گویی مسئله فلسطین یک امر انسانی مطرح نیست و زمینی است برای بازیها و رقابتها با هم. مسئله ساده است. مادامی که فلسطینیها مثل لبنان هر کدام از جایی دستور بگیرند، نتیجه این میشود که مثل لبنان که نمیتواند یک رئیسجمهور تعیین کند، اینها هم نمیتوانند توافقی با هم بکنند. ولی اگر قرار باشد که به این بلوغ برسند که هدف خاصی داشته باشند، آنوقت استراتژی آنها اهمیت پیدا میکند. تاریخ فلسطین نشان داده که عملیات مسلحانه و روشهای قدیمی نظیر روشهای فتح و ساف نظیر گروگانگیری و هواپیماربایی بر روی زمین نتیجه ندارد و اتفاقاً سبب همین قدرتگرفتن تندروها در اسرائیل میشود. با این وضعیت فعلی مقاومت مدنی هم اساساً معنا ندارد. چون مقاومت مدنی نظیر تحصن و اعتراض، وقتی که اسرائیل کرانه باختری را ترک کرده و کنترل دست فتح است، چه معنایی میدهد؟ علیه چه کسی میخواهند تحصن کنند؟ بنابراین به اعتقاد من تنها راه این است که دولت خودگردان یک اولتیماتوم بینالمللی صادر کند و بگوید که ادامه کار به این شکل امکانپذیر نیست. چون این دولت در کرانه باختری هست و وظیفه دارد آنجا را اداره کند درحالیکه ابزارهای اداره را ندارد. هرچند وقت یک بار هم اسرائیلیها حرفهای مزخرفی میزنند و تهدید به الحاق و شهرکسازی میکنند. دولت خودگردان باید بگوید که اگر اسرائیل به این اقداماتش ادامه دهد ما خودمان را منحل خواهیم کرد. یعنی دولت خودگردان اگر میخواهد مبارزه کند باید خودش را منحل کند. یکی از پیامدهای این کار این است که اسرائیلیها مجبور میشوند با نیروی نظامی و همه تشکیلات اداریشان شهرهای کرانه باختری را اداره کنند.
چرا اسرائیل باید مجبور باشد که این کار را بکند؟
چون اگر این کار را نکند در همسایگیاش یک خلأ قدرت خطرناک ایجاد میشود. این سرزمین تحت اشغال اسرائیل و به لحاظ قانونی موظف است این کار را بکند.
فتح چه نفعی از این کار میبرد؟
تمام بار اداره این مناطق روی دوش اسرائیل قرار میگیرد و بعد در تماس مستقیمی که ایجاد میشود، فرصت برای اعتراض، اعتصاب و تحصن و مقاومت مدنی علیه اسرائیل فراهم میشود. یعنی همان شرایطی که در گذشته در زمان اشغال حاکم بود دوباره ایجاد شود.
از کجا مطمئن هستید که اگر چنین شرایطی مشابه دوران گذشته ایجاد شود، فلسطینیها این بار پیروز خواهند شد؟
میگویم اگر میخواهند کار درست انجام دهند باید بروند سراغ مبارزات مدنی. چون اگر این کار را نکنند ممکن است حمایتهای بینالمللی را از دست بدهند و تنها بمانند. اگر این اتفاق بیفتد، دوباره ارتش اسرائیل به یک ارتش اشغالگر تبدیل میشود. هم فشار بینالمللی رویش زیاد میشود و هم فشار داخلی. نیروهای زیادی هستند که نمیگذارند دولت خودگردان خودش را منحل کند.
چرا نمیگذارند خودش را منحل کند؟
اول اینکه منافع زیادی ایجاد شده و بخشهایی از دولت خودگردان فاسد هستند و منافعی دارند که از کمکهای بینالمللی تامین میشود. دلیل دیگر فشار همسایگانی مثل اردن و مصر و کشورهای عربی است. چون این کار بحران را به ناگاه بزرگ میکند. آمریکا و اروپا هم اجازه چنین کاری را به دولت خودگردان نمیدهند. هر وقت دولت خودگردان میخواهد بگوید که دیگر نیستم، بهنوعی کمک میرسانند و کاری میکنند تا پشیمان شود. قضیه روشن است. فلسطینیها در یک بنبست گیر کردهاند و این راه جواب نمیدهد. پس راه معکوس را انتخاب کنند. این کار ممکن است برای فلسطینیها مشکل ایجاد کند، اما ده برابر بیشتر برای اسرائیلیها مشکل ایجاد میکند. بار اداره حدود سه میلیون جمعیت و حفظ امنیتش ناگهان به دوش اسرائیل میافتد.
آیا در این صورت اسرائیل به سمت الحاق کل کرانه باختری پیش نخواهد رفت؟
الحاق که فقط دست تندروهای اسرائیلی نیست. در داخل اسرائیل نیروی قدرتمندی وجود دارد که مخالف الحاق است. سازمانهای بینالمللی هم مخالف الحاق هستند. اصلا تمام کرانه باختری را هم الحاق کند. چه بهتر! فلسطینیها بگویند که اساساً ما کشور مستقل نمیخواهیم و در عوض آن حقوق برابر را میخواهیم و بگویند حق رای میخواهیم. اتفاقاً بعضی از این نیروهای راستگرای اسرائیلی طرفدار این هستند و میگویند الحاق کنیم و حق رای هم بدهیم. چه چیزی بهتر از این!
آنوقت فلسطینیها از طریق حق رای تغییرات ایجاد کنند؟
بهمحض اینکه چنین اتفاقی بیفتد و فلسطینیها حق رای داشته باشند، دیگر اسرائیلی وجود نخواهد داشت. الان حدود یکونیم میلیون عرب در داخل اسرائیل هستند. کرانه باختری هم سه میلیون جمعیت دارد. روی هم میشود چهار میلیون و نیم. در عین حال بخشی از احزاب چپ هم همراه با فلسطینیها هستند. اینها میتوانند نصف کنست را بهدست آورند. همه دعوا این است که اسرائیل تنگنا دارد، راهحل ندارد. این راهحل الحاق که برای اسرائیل راهحل نمیشود. اسرائیل میخواهد این شهرها با جمعیتشان را به دولت خودگردان بدهد و برود زمین را الحاق کند. نباید گذاشت این اتفاق بیفتد. این به زیان فلسطینیها است. چون محصور میشوند. اسرائیل یا باید کرانه باختری را تماماً رها کند یا باید کلش را الحاق کند. هر دو راه به نفع فلسطینیها است. راه سوم آپارتاید و نفی هویت فلسطینیها است. این دو راه اگر انجام شود شوک بزرگی به افکار عمومی اسرائیل وارد میشود. این مشکل را باید به سمت خود آنها برگرداند. البته این دو راه با این فرض است که موضوع کشور مستقل فلسطینی مطرح نباشد.
تقویم حوادث
جدول زمانی رویدادهای منازعه فلسطین و اسرائیل از ابتدا تا نیمه آوریل سال ۲۰۲۳
۱ ژانویه
بعد از پذیرفتن قطعنامهای از جانب مجمع عمومی سازمان مللمتحد برای جلب نظر دیوان بینالمللی دادگستری در خصوص «تسخیر طولانیمدت، شهرکسازی و الحاق سرزمینهای فلسطین اشغالی از سال ۱۹۶۷ از جانب اسرائیل»، قانونگذار راست افراطی اسرائیل، زویکا فوگل در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا تصرف کرانه باختری دائمی است؟ گفت:«تا به امروز این تسخیر دائمی است و از این به بعد میخواهم به اعمال حاکمیت اسرائیل بر کل نواحی ادامه دهم.»
۲ ژانویه
نیروهای اسرائیلی دو فلسطینی ۲۲ و ۲۵ ساله را در یک حمله به کفر دان در قسمت شمال غربی جنین به قتل رساندند.
۲۵ ژانویه
نیروهای اسرائیلی گزارش دادند که یک فلسطینی ۲۰ساله بعد از تلاش برای چاقو زدن به یک سرباز در حومه شهرک اسرائیلی «کدومیم» به ضرب گلوله به قتل رسید. سپس ارتش اسرائیل ویدئویی از دوربین مداربسته منتشر کرد که مردی را نشان میداد که از ماشین پیاده میشود و با وسایلی در دست به سمت سربازها میدوید.
۲۹ ژانویه
یک جوان ۱۸ ساله فلسطینی در حومه قدومیم به قتل رسید. ارتش اسرائیل اعلام کرد که این مرد به یک تفنگ دستی مسلح شده بود.
۳۰ ژانویه
نیروهای رژیم صهیونیستی یک جوان ۲۶ ساله فلسطینی را در الخلیل به قتل رساندند. ارتش اسرائیل اینگونه بیان نمود که این مرد خودروی خود را به سمت سربازی در یک ایست بازرسی حرکت داده بود.
۳ فوریه
نیروهای اسرائیلی یک فلسطینی غیرمسلح ۲۶ ساله را در حومه نابلس به قتل رساندند. ارتش اینگونه بیان نمود که این مرد به سمت سربازها دویده، سربازها به او دستور ایست دادند.
۷ فوریه
یک نوجوان ۱۷ ساله فلسطینی در روند درگیری در سمت شرقی نابلس توسط نیروهای اسرائیلی به قتل رسید. ارتش اسرائیل اینگونه بیان کرد که او مردی مسلح بود که به سربازان شلیک کرده بود.
۹ فوریه
نیروهای اسرائیلی یک فلسطینی ۲۲ساله را در ورودی اردوگاه آوارگان الفوار در حومه الخلیل به قتل رساندند. ارتش اسرائیل اینگونه بیان نمود که او سعی کرد یک سرباز را با چاقو بزند.
۱۱ فوریه
یک شهرکنشین اسرائیلی یک فلسطینی ۲۷ ساله را در روستای قراوه بنیحسان به قتل رساند. به گفته ارتش اسرائیل، تحقیقات نخستین بیانگر آن است که درگیری میان شهرکنشینها و فلسطینیها در حومه پاسگاه حووت یائیر اتفاق افتاده و یکی از شهرکنشینها بعد از اصابت سنگ به سر یک اسرائیلی دیگر، اقدام به تیراندازی کرده است.
۱۲ فوریه
نیروهای رژیم صهیونیستی در روند تهاجم به جنین یک نوجوان ۱۴ ساله فلسطینی را به قتل رساندند.
۱۳ فوریه
هواپیماهای رژیم صهیونیستی چندین تهاجم هوایی به نوار غزه انجام دادند. ارتش اسرائیل اینگونه بیان کرد که این تهاجمها در جواب به شلیک راکت بوده است.
۱۴ فوریه
یک نوجوان ۱۷ساله فلسطینی بعد از اصابت گلوله نیروهای اسرائیلی در حمله به اردوگاه آوارگان، جانش را از دست داد. ارتش اسرائیل اینگونه بیان کرده است که به فردی که یک وسیله انفجاری در دست داشت، تیراندازی کرده است. گزارش ارتش اسرائیل از رویداد با گزارش گزارشگر نیویورکر، لارنس رایت متفاوت است.
۲۰ فوریه
در جلسه شورای امنیت سازمان ملل، این شورا با صدور بیانیه رسمی، طرح اسرائیل را برای توسعه شهرکسازی در خاک فلسطین محکوم نمود.
۲۲ فوریه
وزارت بهداشت فلسطین گزارش داد که در تداوم حمله به نابلس، نیروهای اسرائیلی ۱۱ فلسطینی از جمله یک مرد ۷۲ساله را به قتل رسانده و بیش از ۱۰۲ نفر مجروح شدند.
۲۳ فوریه
نیروهای اسرائیلی گزارش دادند که ۶ راکت از سمت غزه به سمت اسرائیل شلیک شد که ۵ فروند از آنان توسط گنبد آهنین رهگیری و آخرین راکت در یک ناحیه خالی از جمعیت سقوط کرد.
۲۴ فوریه
یک فلسطینی ۲۲ساله که در روز ۲۳ فوریه ۲۰۲۳ در تداوم درگیری در الاروب (اردوگاه) در سمت شمال الخلیل مورد اصابت گلوله نیروهای اسرائیلی واقع شد، بر اثر جراحات جان باخت.
۲۶ فوریه
وزارت بهداشت فلسطین اعلام کرد که یک فلسطینی ۳۷ساله در جریان حمله شهرکنشینان در شهر زعطره در قسمت جنوب حواره به قتل رسید.
۲۷ فوریه
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، هرگونه توافق برای توقف ساختوساز شهرکها را تکذیب کرد.
۲ مارس
سربازان اسرائیلی یک نوجوان ۱۵ساله فلسطینی را در آزون حومه قلقیلیه به قتل رساندند و بعد از آن یک فلسطینی دیگر را مجروح کردند. رسانههای فلسطینی اعلام کردند که این زوج به سمت سربازان اسرائیلی سنگ پرتاب کردند.
۷ مارس
در روند تهاجمهای ارتش رژیم صهیونیستی به جنین درگیری مسلحانه اتفاق افتاد که منجر به قتل رسیدن ۶ فلسطینی و مجروح شدن ۲۶ نفر شد. ارتش اسرائیل اینگونه بیان کرد که آنان برای دستگیری مظنونین در قتل دو اسرائیلی در حواره در روز ۲۶ فوریه، وارد جنین شدند.
۹ مارس
سربازان اسرائیلی به جباء در سمت جنوب جنین هجوم آوردند و بعد از هجوم به این مکان سه تن از گروه جهاد اسلامی را در داخل یک خودرو به قتل رساندند. ارتش اسرائیل اینگونه بیان کرد که از داخل خودرو به آنان شلیک شده است.
۱۰ مارس
یک مرد ۲۱ساله فلسطینی اهل صنیریه از طرف یک شهرکنشین اسرائیلی در حومه شهرک کارنی شمرون در حومه قلقیلیه مورد اصابت گلوله واقع شد و به قتل رسید. ارتش اسرائیل گزارش داد که فرد فلسطینی مسلح به چاقو و مواد منفجره به قصد انجام تهاجم داخل مزرعهای شده است.
۱۲ مارس
سربازان اسرائیلی 3 فلسطینی را در یک ایست بازرسی در حومه نابلس به قتل رساندند. فلسطینیها در یک خودرو در حال حرکت بودند. ارتش اسرائیل اینگونه بیان کرد که اشخاص مسلح به سمت یک موضع ارتش اسرائیل شلیک نمودند.
۱۶ مارس
سربازان اسرائیلی در تهاجمی به جنین ۴ فلسطینی را به قتل رساندند. منابع فلسطینی ۲ تن از کشتهشدگان را از گروه حماس و آن دیگری را از جهاد اسلامی گزارش دادند. نفر سوم پسری ۱۶ساله بوده و هویت نفر چهارم تاکنون
نامعلوم است.
۱۷ مارس
سربازان رژیم صهیونیستی یک جوان ۲۳ ساله فلسطینی را در حومه رامالله به قتل رساندند. ارتش اسرائیل اینگونه بیان کرد که این فلسطینی به سربازان نزدیک شد و چاقو کشید و بعد از آن به قتل رسید.
۱۸ مارس
شبهنظامیان فلسطینی یک موشک از غزه به سمت جنوب اسرائیل شلیک نمودند. این موشک در یک ناحیه باز در شهر سدروت در سمت جنوب اسرائیل فرود آمد و هیچ صدمهای در پی نداشت.
۲۱ مارس
اسرائیل قانونی مصوب سال ۲۰۰۵ را لغو کرد که به موجب آن قرار بود ۴ شهرک اسرائیلی به نامهای هومش، صعنور، گانیم و کادم در غزه تخریب شوند. این اقدام از طرف سازمان خودگردان و اتحادیه اروپا محکوم شد.
۲۳ مارس
سربازان اسرائیلی، یک فلسطینی ۲۵ساله را در سیر یک تهاجم دستگیری در شهر طولکرم به قتل رساندند.
۲۵ مارس
ارتش اسرائیل اینگونه بیان کرد که ۲ سرباز اسرائیلی که امنیت بزرگراه مسیر ۶۰ در این شهر را تامین مینمودند، در تیراندازی در منطقه حواره مجروح شدهاند.
۱ آوریل
پلیس اسرائیل یک فلسطینی ۲۶ساله را در حومه دروازه منتهی به مسجدالاقصی به قتل رساند و بعد از این اقدام پلیس اینگونه بیان کرد که این مرد سعی داشته اسلحه یک افسر پلیس را تصاحب کند.
۵ آوریل
آشوبها پس از ورود پلیس اسرائیل به مسجدالاقصی شروع شد. پلیس اسرائیل قصد داشت فلسطینیهایی را که شبانه برای اقامه نماز در مسجد حضور یافته بودند، بیرون کند. دستکم ۴۰۰فلسطینی دستگیر شدند و بعد از آن ۱۰ راکت از سمت غزه به سوی اسرائیل شلیک شد و سربازان اسرائیلی در جواب به این اقدامهای غزه، سایتهای موشکی را در نوار غزه بمباران کردند.
۶ آوریل
سربازان اسرائیلی دومین تهاجم را به مسجدالاقصی آغاز و مردم را از آنجا اخراج کردند. شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار بود که در یک جلسه غیررسمی برای بررسی این وضعیت تشکیل جلسه دهد.
۷آوریل
دو زن ۲۰ ساله اسرائیلی - بریتانیایی در تیراندازی به خودرویی در حومه شهرک حمره در سمت شمال کرانه باختری به قتل رسیدند.
۸ آوریل
سربازان اسرائیلی یک جوان ۲۰ ساله فلسطینی را به اتهام تلاش برای منفجر کردن یک بمب در حومه آزون به قتل رساند.
۱۰ آوریل
سربازان اسرائیلی در روند تهاجم به اردوگاه آوارگان حومه اریحا، یک فلسطینی ۱۵ساله را به قتل رساندند.
منبع: ویکی پدیا