مــــرد مونولوگ
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

درباره قیس سعید، رئیسجمهور تونس که به تنها امید مردم برای حفظ دموکراسی تبدیل شده است
تونس قرار بود تنها داستان موفقیتآمیز بهار عربی باشد؛ تنها دموکراسیای که پس از خودسوزی یک دستفروش تونسی در اعتراض به آزار و اذیت پلیس و عدم حمایتهای دولتی از کسب و کارش، یک دهه دوام آورده است. امری که ممکن است پایداری طولانیمدتی نداشته باشد. در 10 سال گذشته تنها تغییر واقعی که تونسیها دیدهاند روی کار آمدن 10 دولت بوده است. آخرین رهبر این کشور، قیس سعید است که با اختلاف بسیار زیادی در انتخابات ریاستجمهوری سال 2019 برنده شد. استاد حقوقی که میشود گفت به دلیل نداشتن تجربه سیاسی به تنها امید تونسیها برای تحقق دموکراسی و گذار از بحران اقتصادی تبدیل شد اما پس از روی کار آمدنش برای تضعیف نهادهای سیاسی که پس از بهار عربی در سال 2011 تاسیس شدند، از قدرت خود سوءاستفاده کرد. البته سعید معتقد است که اقداماتش برای نجات کشور از فروپاشی ضروری بودهاند. سعید به عنوان شخصیتی که قرار بود پاکسازی اساسی را در میان نخبگان سیاسی انجام دهد، حالا تنها کاری که انجام داده تحکیم قدرتش بوده است. انحلال پارلمان و عزل نخستوزیر، انحلال شورای عالی قضایی و کمیسیون مستقل انتخابات از اقدامات سعید در یک سال گذشته بودهاند که احزاب مخالف آن را به کودتا تشبیه کردهاند. سوالی که وجود دارد این است که رئیسجمهور تونس چه قصد و نیتی دارد و دقیقا قصد دارد چه کاری انجام دهد؟از استادی تا ریاستجمهوری
سالها قبل از آنکه قیس سعید به دور انداختن قانون اساسی تونس متهم شود، با کت و شلوار و کراوات در سالن سخنرانی دانشگاه مینشست و یادداشتهایش درباره قانون اساسی را مرتب و منظم جلویش قرار میداد. روز اول درباره رعایت سکوت مطلق هشدار میداد. شاگردانی که دیر به کلاس میرسیدند پذیرفته نمیشدند. اگر با بغلدستیشان صحبت میکردند، تذکر میگرفتند. اگر دوباره این کار را تکرار میکردند، اخراج میشدند. کلاسهای سعید با بقیه کلاسهای دانشگاه کارتج فرق داشت. سعید به خاطر صدای عمیق و پرطنیناش با لحن رسمی و ادبیات باستانیاش که نیمهاسطورهای بود، در دانشکده مشهور بود. سعید با اینکه تجربه سیاسی نداشت توانست با کسب بیش از 70درصد آرا، رئیسجمهور تونس شود. او با اهداف پوپولیستی کمپیناش و به پشتوانه محبوبیت باقیماندهاش که با بیتفاوتی رایدهندگان و فقدان محض اطلاعات همراه شد توانست برنده همهپرسی عجولانهای شود. به گزارش واشنگتنپست، سعید روی واکنش منفعل متحدان تونس در اتحادیه اروپا و آمریکا نیز حساب باز کرده بود که در نهایت هم به تنها چند تذکر شفاهی بسنده کردند.
قهرمانی پوپولیست یا عوامفریبی خطرناک؟
در میانه اعتراضهای مردم تونس علیه فقر شدید، فساد و همهگیری ویروس کرونا، سعید، پارلمان تونس را منحل و نخستوزیر را عزل کرد. ویوین یی در نیویورکتایمز مینویسد که این اقدامها باعث شد تونسیها به تناقضهای رفتاری سعید پی ببرند. سوال این بود که سیاستمداری تازهکار با شمایل رسمی و بسیار صبور که به خاطر سخنرانیهای خوابآورش به پلیس آهنی یا روبوکاپ معروف شد، چگونه توانست محبوبیت بسیاری در میان جوانان به دست آورد؟ محبوبیتی که باعث شد طرفدارانش در فیسبوک یک صفحه کاربری را راهاندازی کنند و اعتباری به اظهارات حکیمانهاش بدهند که خودش هیچوقت مد نظر نداشت. اما حالا این استاد دانشگاه سختگیر و مقید که هیچوقت یک روز کاری را هم غیبت نکرده و کارش موعظهکردن درباره پیروی بیقید و شرط از قانون اساسی بوده، برای تصاحب قدرت، خلاف قانون عمل میکند. سعید برای تنظیم پیشنویس قانون اساسی جدید از هیچکدام از احزاب سیاسی دعوت نکرد و اکثر نهادهای اجتماعی را کنار گذاشت و تنها از چند استاد حقوق به عنوان مشاور دعوت کرد که البته بسیاری از آنها دعوتش را رد کردند. با اینکه قانون اساسی جدید تونس در همهپرسی 26 جولای 94درصد آرای موافق را به دست آورد اما در عین حال پایینترین میزان مشارکت را داشت و نزدیک به 70درصد از رایدهندگان تونسی این همهپرسی را تحریم کردند. فارغ از آنکه سعید بتواند آخرین دموکراسی باقیمانده از بهار عربی را حفظ یا نابود کند تونسیها نمیدانند که تصاحب قدرت، سعید را به قهرمانی پوپولیست تبدیل کرده یا عوامفریبی خطرناک. افرادی که او را میشناسند نشانههایی از هر دو مورد را در او میبینند: ایدئولوگی انعطافناپذیر که نمیخواهد به دیگران گوش کند اما در عین حال زندگی سادهای دارد، با فقرا همدردی میکند و بر هدفش که بازپسگیری قدرت از قدرتمردان فاسد است، اصرار دارد. مونیکا مارکس استاد سیاست خاورمیانه در دانشگاه نیویورک-ابوظبی میگوید که حامیان سعید، او را آخرین و بهترین امید برای رسیدن به اهداف انقلاب میدانستند؛ اهدافی که البته هیچ وقت درک نشدند. سعید در اظهارات خود بیان کرده بود که جاهطلبیهای شخصی ندارد بلکه حس مسئولیت و وظیفه مذهبیاش این است که قدرت را به جوانان و فقرایی برگرداند که انقلاب 2011 تونس را رقم زدند. سعید قصد داشت تا با تضمین فراگیر کردن آموزش، بیمه درمانی و زندگی معقول، تونس را از بند فساد رها کند. این استاد کهنهکار حقوق برخلاف خانواده زینالعابدین بنعلی، دیکتاتور پیشین تونس، اهل اشرافیگری و ریختوپاش نیست. علایق شخصی سعید بیشتر به سمت کافی شاپهایی با صندلیهای پلاستیکی در محلههایی است که قشر متوسط تونس در آن زندگی میکنند؛ همان محلهای که به همراه همسر و 3 فرزندش حتی پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سال 2019 زندگی کرده است. سعید ریاستجمهوری خود را آزمایش الهی توصیف میکند که نمیتوانسته آن را رد کند. او میگوید که هم مجبور است این مسئولیت را بپذیرد و هم اینکه مردم این را از او میخواهند. اظهاراتی که عوامفریبیاش را در لباسی باشکوه میپوشاند. سعید بعدها گفته بود زمانی نظر خود را درباره ریاستجمهوری تغییر داد که مرد فقیری با چشمانی اشکآلود به او نزدیک شد و از او خواست که کاندیدای ریاستجمهوری شود. «مردم میخواهند»، شعاری بود که در انقلاب سال 2011 بلندتر از همه شنیده میشد. خانواده سعید از طبقات مختلف جامعه بودند. مادرش از خانوادهای اشرافی بود و پدرش از خانوادهای سادهتر. زمانی که معترضان از مناطق حاشیهنشین با تحصن خود خواستار تغییرات عمدهای در تونس بودند، سعید یکی از معدود افرادی بود که با آنها ابراز همبستگی کرد. کمی بعد ویدیوهای دیدارهایش در فیسبوک وایرال شده بودند.
مرد مونولوگ
زمانی که سعید به قدرت رسید، قانون اساسی تصویب شده در سال 2014 را کنار گذاشت و اقدام به تنظیم پیشنویس جدیدی کرد. تلویزیون تونس اغلب تفسیرهای او را بازنشر میکرد که تاکید داشت قانون اساسی جدید در حمایت شدید از پارلمان تنظیم شده و رایدهندگان نمیتوانند بین لیستهای الکتورال که بهوسیله احزاب سیاسی ارتقا پیدا میکنند و فقط به قدرت اهمیت میدهند، انتخاب کنند. سعید معتقد بود که اگر تونسیها نمایندهای را انتخاب کنند که به شخصه او را میشناسند، سرمایهگذاری بیشتری در دموکراسی کشورشان صورت میدهند. سعید به دنبال سیستم سیاسی از بالا به پایینی بود که از نو ساخته شود. سیستمی که در آن کسانی که قدرت را به دست میگیرند از یک سو از میان صدها نفری انتخاب شوند که منتخب شوراهای محلی هستند و از سوی دیگر رئیسجمهوری قدرتمند نیز این انتخاب را تائید کند. یکی از فعالانی که در دوران گذار به دموکراسی با این استاد دانشگاه آشنا شده بود به یاد دارد که با وجود خصوصیات ساده و بخشندگی سعید، بحث کردن با او بیفایده بود. دیدارهای سعید معمولا به جای مصاحبه به محفلی برای سخنرانی تبدیل میشد. سعید کسی بود که قانون اساسی آمریکا را به خوبی میدانست و خود را هماکنون در نقش آبراهام لینکلن در زمان جنگ داخلی آمریکا میبیند. رفتار سعید به گونهای است که میخواهد کارها را به روش خود پیش ببرد اما مسئولیتی بابت اقداماتش نپذیرد. سعید برای خیلی از تونسیها به چهرهای تلویزیونی تبدیل شده بود. آمنا گولالی، معاون مدیر منطقهای خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان عفو بینالملل میگوید که سعید در سخنرانیهایش انگار داشت حقیقت واقعی را درباره آنچه که قانون اساسی باید باشد، دیکته میکرد. ایمن نفاتی، محقق دانشگاه آکسفورد میگوید که سعید ویژگیای داشت که در بقیه سیاستمداران دیده نمیشد. منتقدان سعید او را به عنوان استاد حقوق قبول ندارند. اشاره آنها به این است که هیچوقت مدرک دکتری خود را نگرفته. او موافقِ اعدام و مخالف تقسیم مساوی ارث بین زن و مرد است. تنها خصوصیتی که همه بر سر آن توافق دارند، باثبات بودن سعید است. یک سفیر اروپایی و مشاور پیشین میگوید که سعید اصرار دارد که هیچوقت با سیاستمداران یا احزاب فاسد مذاکره نکند. پس در واقع مذاکره با حزب اکثریت پارلمان، النهضه و همچنین بیشتر صاحبان کسب و کار و سیاستمداران عملا از دستور کار سعید حذف شده است. به گزارش اکونومیست اکثر حامیان سعید انتظار داشتند اصلاحات اساسی در اقتصاد اعمال شود. سعید اما به دلایل مختلفی موفق به انجام این امر نبوده است. او سابقه کار اقتصادی در کارنامهاش نداشت و به نظر نمیآمد گرایشی به سیاستهای اقتصادی داشته باشد. سعید استاد قانون اساسی بود و از زمان انقلاب، درباره راههای سازماندهی قانون اساسی تونس صحبت کرد بود.
حمایتهای کشورهای عربی
عربستان، قطر و امارات متحده عربی تاثیرگذارترین بازیگران در توسعه اقتصادی تونس بودهاند و در پروژههای مربوط به اشتغالزایی با کمکهای مالیشان سرمایهگذاری کرده و به طور مستقیم و غیرمستقیم از قدرتهای مختلف سیاسی این کشور حمایت کردهاند. عربستان سیگنالهای متفاوتی در حمایت از قیس سعید در برابر احزاب اسلامگرای مخالف فرستاده است. ناظران نیز معتقدند که تونس پس از یک دهه رکود، سعی دارد دیپلماسی خود را با کمک امارات متحده عربی دوباره راهاندازی و روابط اقتصادی خود با این کشور را تقویت کند. مخالفان اسلامگرای قیس سعید، انحلال پارلمان و قانون اساسی را توسط سعید، کودتا خواندند. اما برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس این اقدامات را موجب تضعیف جنبش اخوانالمسلمین، دشمن اصلی منطقهای خود میدیدند. جنبش اخوانالمسلمین ارتباط بسیار نزدیکی با حزب اکثریت پارلمان داشت که حالا توسط سعید منحل شده است. سال گذشته در حالی که تونس با مشکلات سیاسی، اقتصادی و بحران بهداشت عمومی در تقلا بود، عربستان سعودی بدون اعلام جزئیات، از ارسال کمکهایی به تونس خبر داد که خود تاکیدی است بر حمایت این کشور از تصمیمات سعید برای حکمرانی. سال گذشته پس از دیدار احمد عبدالعزیز کتان، وزیر کشور سعودی در امور آفریقا با قیس سعید، بیانیهای از سوی دفتر ریاستجمهوری تونس منتشر شد که از تمایل جدی برای تحکیم بیشتر روابط برادرانه و باارزش با عربستان خبر میداد. وزیر سعودی نیز بر ادامه حمایت از دولت و مردم تونس در همهی حوزهها تاکید کرده بود. رابطه تونس با قطر نیز پس از انقلاب 2011 نزدیکتر شد. طبق دادههای مرکز خاورمیانه اندیشکده کارنگی دلیل این روابط نزدیک به انتقادهای شبکه خبری الجزیره از سیاستهای بنعلی در سالهای قبل برمیگردد. با وجود فراز و نشیبها در سالهای گذشته، قطر همچنان میتواند ادعا کند که سیاست خارجی موفقیتآمیزی را در رابطه با تونس اجرا کرده است. این کشور همواره در جریان تحولات داخلی و ارائه وام و کمکهای اهدایی از تونس حمایت کرده است. از طرف دیگر رابطه امارات که دومین شریک تجاری بزرگ تونس (پس از لیبی) در جهان عرب است، پس از سال 2011 دچار مشکلاتی شد. پس از آنکه قیس سعید جانشین موقتی را برای شورای عالی قضایی تعیین کرد، دفتر نخستوزیر «نجلا بودن رمضان» (که پس از برکناری هشام المشیشی از سوی سعید به عنوان اولین نخستوزیر زن تونس و جهان عرب انتخاب شد) از آغاز دوباره همکاریهای اقتصادی و سرمایهگذاری میان تونس و امارات متحده عربی استقبال کرد. پس از آن شرکت سرمایهگذاری Bukhatir اعلام کرد که قرار است پروژه 5 میلیارد دلاری ساخت و ساز را در تونس دوباره احیا کند. این پروژه شامل تاسیس آکادمیهای ورزشی، زمین گلف، هتل و آپارتمان به وسعت 275 هکتار در شمال تونس است. برآوردها نشان میدهد که این پروژه 10هزار شغل در تونس ایجاد کند؛ آن هم در کشوری که دارای نرخ بیکاری نزدیک به 17درصد است.