همـه دلالان قدرت پاکستـــــان
درگیری بر سر میزان قدرت ارتش در عرصه سیاست پاکستان بالا گرفته است
درگیری بر سر میزان قدرت ارتش در عرصه سیاست پاکستان بالا گرفته است
دوران پرفراز و نشیب نخستوزیری عمرانخان پس از بالا گرفتن اختلافات سیاسی، وخامت شرایط اقتصادی و بحران پایبندی به قانون اساسی با رای عدم اعتماد پارلمان پاکستان به پایان رسید. سقوطی که ریشه در دو واقعیت داشت. از یک طرف، در داخل پارلمان، حزب تحریکانصاف پاکستان به رهبری عمرانخان، حمایت متحدان دولت ائتلافی (حزب مسلملیگ و حزب مردم پاکستان) را از دست داده بود. از طرف دیگر در خارج از پارلمان، اختلاف با نظامیان بر سر انتصابات کلیدی ارتش باعث شده بود تا برخی از نیروهای نظامی دست از حمایت از خان بردارند. در نهایت عمرانخان پیش از اتمام دوران نخستوزیریاش در آوریل گذشته برکنار شد. ارتش پاکستان بانفوذترین نهادی است که از زمان استقلال این کشور در سال 1947 با سه بار کودتا توانسته به قدرت برسد. در پاکستان تاکنون هیچ نخستوزیر منتخبی نتوانسته دوران پنجساله خود را تمام کند. عمرانخان هم یکی دیگر از نخستوزیرانی است که به خاطر اختلافنظر بر سر انتصابات کلیدی و سیاست خارجی با ارتش از سمت خود برکنار شد. سیاست در پاکستان دهها سال است که حول محور ارتش میچرخد؛ نهادی قدرتمند که بر برنامه هستهای این کشور نیز نظارت دارد.
بیش از 10درصد مستغلات پاکستان در کنترل ارتش است و این نهاد نظامی در پروژههای غیرنظامی مختلفی مشارکت دارد.
عمرانخان، ارتش را تنها نهاد سازمانیافته و بیعیب و نقص میدانست که با اطمینان از تضعیف دیگر نهادها از جمله دولت منتخب، قوه قضائیه و رسانه، قدرت خود را حفظ میکند. پاکستان همانند هند و چین دارای زرادخانههای هستهای و سیستم موشکی است که برای مقابله با تهدیدها و جلوگیری از حملههای دشمن دیرینهاش هند، در نظر گرفته شدهاند. هند و پاکستان سه بار با یکدیگر وارد جنگ شدهاند. ارتش پاکستان بیش از 30 سال است که بر این کشور حکومت میکند و در سیاست داخلی، دیپلماسی و حتی مسائل اقتصادی پاکستان نیز تسلط و نفوذ دارد. سیاستمداران و قانونگذاران غیرنظامی با اینکه از نفوذ نهادهای امنیتی انتقاد میکنند، اما تلاش میکنند تا با جلب حمایتهای پشتپردهشان، قدرت خود را حفظ کنند. عمرانخان پیش از آنکه وارد سیاست شود و حزب تحریکانصاف را تاسیس کند، قهرمان ملی کریکت بود.
بسیاری از تحلیلگران پاکستانی بر این باورند که فرماندهان ارتش این کشور متوجه شدند که ظهور عمرانخان به کاهش تسلط دو حزب اصلی سیاسی این کشور کمک میکند. از سوی دیگر وعدههای عوامگرایانه عمرانخان نظر رایدهندگان را جلب کرد و باعث شد در انتخابات سراسری سال 2018 به نخستوزیری برسد؛ انتخاباتی که ژنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده تازهبازنشسته ارتش، در سخنرانی اخیر خود به مداخله ارتش در آن اشاره کرد.
ژنرال باجوا و عمرانخان با یکدیگر روابط خوبی داشتند تا اینکه در سال 2021، بر سر یک انتصاب کلیدی نظامی با یکدیگر اختلافنظر پیدا کردند. رویارویی ژنرال باجوا و عمرانخان در زمان انتخاب جانشین رئیس مهمترین سازمان اطلاعاتی پاکستان، سازمان استخباراتی پاکستان یا آیاسآی بود که در نهایت ژنرال ندیمانجم نامزد مورد نظر ژنرال باجوا، بهجای فیض حمید، ژنرال موردنظر عمران خان برگزیده شد. این اختلافنظرها بر سر انتخاب جانشین ژنرال باجوا که دیروز بازنشسته شد، ادامه پیدا کرد. شهباز شریف، نخستوزیر کنونی پاکستان با انتخاب ژنرال عاصم منیر موافقت کرد.
اختلافنظر عمرانخان با ژنرال باجوا ازانتصاب جانشین عاصممنیر به عنوان فرمانده کل ارتش باعث شد تا خان حمایتهای بخشی از نظامیان را از دست بدهد. گزارشها نشان میدادند که با وجود وعده اصلاحات و مبارزه با فساد و فقر، عمرانخان سرمایهگذاران ثروتمندی را به سمت خود جذب کرده بود. دریافت هدیههای گرانقیمت از سوی عربستان سعودی و فروش برخی از آنها در میانه بحران اقتصادی ناشی از تورم دورقمی و سقوط شدید ارزش روپیه در برابر دلار آمریکا به برکناری عمرانخان از نخستوزیری دامن زد.
عمرانخان پس از برکناری تصمیم گرفت مداخله ارتش در سیاست را بهشدت به چالش بکشد. خان کمپینی را علیه دولت غیرنظامی و ژنرالهایی راه انداخت که بهعنوان دلالان واقعی قدرت در پاکستان شناخته میشدند. نفوذ خان در ارتش پاکستان و انتقادهای او از ژنرالها، قضات و مخالفان سیاسی، شکاف عمیقی را در میان حامیان و مخالفان نظامیاش در ارتش ایجاد کرد. باجوا در آخرین سخنرانی خود اعلام کرد که دخالت 70ساله ارتش در سیاست خلاف قانون اساسی بوده و برهمین اساس ارتش از سال گذشته تصمیم گرفته تا در هیچ موضوع سیاسی دخالت نکند. اما مسئلهای که وجود دارد این است که همیشه در بدترین شرایط اقتصادی و سیاسی، ارتش با دخالتهای خود توانسته نظمی را در این آشفتگی ایجاد کند.
حال سوال اینجاست که ارتش پاکستان چه ظرفیت منحصربهفردی دارد که احزاب سیاسی از آن برخوردار نیستند؟ چرا رهبران سیاسی از ارتش وحشت دارند؟
تاثیرگذارترین چهره پاکستان
ژنرال عاصم منیر، جانشین ژنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده ارتش 600هزار نفری پاکستان است. او پیشتر ریاست دو نهاد اطلاعاتی مهم، شامل سازمان اطلاعات ارتش یا امآی و سرویس اطلاعات نظامی پاکستان یا آیاسآی بوده است. منیر در زمان حکومت عمرانخان از سمت خود به دلایل نامعلومی برکنار شد و بههمین دلیل احزاب سیاسی معتقدند که منیر به نفع عمرانخان عمل نخواهد کرد و احتمالا جلوی بازگشت او به نخستوزیری را بگیرد. نوسانات داخلی پاکستان و همسایگانش در منطقه باعث شده تا فرمانده ارتش این کشور نقش مهمی در مجامع بینالمللی داشته باشد. به گزارش الجزیره، ژنرال باجوا فرماندهی بود که نقش مهمی در شکل دادن به سیاست خارجی پاکستان ایفا کرد. او از سوی دولت عمرانخان ماموریت داشت تا گذرگاه مرزی بین هند و پاکستان را به منظور امکان تردد زائران سیک هندی بازگشایی کند و برای آن اعتبار بسیاری کسب کرد. ژنرال باجوا مکررا خواستار روابط بهتر با هند بود و بر پایان خصومتهای هند و پاکستان تاکید میکرد. او معتقد بود که پتانسیل اقتصادی آسیای مرکزی و جنوبی همیشه تحت تاثیر اختلافات این دو کشور قرار داشته است.
دوران تصدیگری عمرانخان با بیتوجهی به آزادیهای مدنی و مطبوعات مستقل، تعقیب مخالفان و نادیده گرفتن رویکردهای دموکراتیک پارلمانی همراه بود. عمرانخان نتوانست شرایط اقتصادی را بهبود بخشد و بههمین دلیل تورم نیز افزایش پیدا کرد. صندوق بینالمللی پول پس از اینکه دولت پاکستان نتوانست به تعهداتش پایبند بماند، کمکهای مالی خود را متوقف کرد.
سیاستخارجی عمران خان
سیاست خارجی عمرانخان نیز عملکرد بهتری نداشته است. در دوران حکومت عمرانخان مهمترین روابط پاکستان با آمریکا، عربستانسعوی و چین همچنان سرد باقی ماند و پروژههای اقتصادی چندمیلیارد دلاری چین و پاکستان نیز کموبیش متوقف شدند. اقتصاد پاکستان و برقراری امنیت این کشور بهدلیل موقعیت ژئوپلیتیکیاش نیاز به حمایتهای بینالمللی از جمله آمریکا دارد. ارتش پاکستان در بسیاری از مواقع با آمریکا همکاری کرده که شامل جنگ سرد، جنگ افغانستان در دهه 80 میلادی و اخیرا جنگ علیه تروریسم میشود. اما تئوریهای توطئه عمرانخان و دیدار با پوتین در مسکو یک روز قبل از حمله روسیه به اوکراین روابط واشنگتن و اسلامآباد را خدشهدار کرد؛ آسیبی که زمان میبرد تا التیام پیدا کند. با وجود این چالشها و حامیان خان در ارتش، انتظار نمیرود که در روابط آمریکا با پاکستان تحولات اساسی رخ دهد، چون اجماع کلی بر لزوم برقراری روابط کارآمد میان دو کشور تاکید دارد. برخی از کارشناسان معتقدند که عواقب رقابت آمریکا و چین در منطقه میتواند آسیبهای بسیاری را به پاکستان وارد کند و ممکن است پاکستان را مجبور کند پشت سر هند صفآرایی کند.
به گزارش مجله اکونومیست، بخشی از ضدآمریکایی بودن عمرانخان به خاطر این باور است که اقدامات ایالات متحده در منطقه نهتنها منفعتی برای اسلامآباد نداشته، بلکه آسیبهای بسیاری به پاکستان وارد کرده است.
با اینکه دولت عمرانخان روابط گرمی با آمریکا نداشت، اما ژنرال باجوا بهطور مرتب با مقامات آمریکایی در تماس بود و چندین بار به این کشور سفر کرده بود. او نقش مهمی در دریافت کمکهای مالی از صندوق بینالمللی پول بازی کرد و توانست پاکستان را از لیست نظارتی گروه ویژه اقدام مالی یا FATF خارج کند. در این لیست معمولا کشورهایی قرار دارند که معیارهای این سازمان بیندولتی را برای محدود کردن تامین مالی گروههایی که تروریستی خوانده میشوند، رعایت نمیکنند.
در فوریه 2021، هند و پاکستان ناگهان توافق کردند تا در امتداد مرز مورد مناقشه در منطقه هیمالیا واقع در کشمیر آتشبس اعلام کنند. پاکستان از زمان استقلالاش دو بار در این منطقه با هند وارد جنگ شده بود.
علاوه بر آن باجوا به چین سفر کرد تا به مقامات این کشور اطمینان دهد که کریدور اقتصادی چین و پاکستان CPEC، از درگیریهای داخلی در امان بماند. این طرح بخشی از پروژه «یک کمربند، یک راه» پکن است که برای بهبود زیرساختهای تجاری با پاکستان سرمایهگذاری شده و در ناآرامیهای استان بلوچستانِ پاکستان مورد حمله قرار گرفته است.
عقبنشینی ارتش
ارتش پاکستان میگوید، در شرایطی که اختلافات سیاسی به دادگاهها کشیده شده، تهدیدات خشونتآمیز طالبانیهای پاکستانی بیشتر شده و فضای سیاسی بهشدت وخامت پیدا کرده، این نهاد نظامی دیگر قرار نیست دخالتی در امور داخلی این کشور داشته باشد. کامران بخاری، تحلیلگر مرکز استراتژی و سیاستگذاری اندیشکده نیولاینز در واشنگتن دیسی میگوید که زمان زیادی طول میکشد تا ارتش نفوذ و قدرت واقعی خود را به چارچوب قانون اساسی محدود کند. بخاری میگوید: «انتظار واقعبینانه این است که ارتش از تمام جناحهای سیاسی فاصله بگیرد تا بتواند نقش خود را به عنوان داور نهایی در امورات سیاسی کشور حفظ کند.» به گفته ژنرال باجوا وقت آن رسیده که ارتش از تمام اشتباهات نهادها، احزاب سیاسی و جامعه مدنی درس عبرت بگیرد. حالا که دوران حکومت باجوا به پایان رسیده، سوال اینجاست که عاصم منیر، فرمانده جدید ارتش میتواند قبل از انتخاباتی که برای سال آینده برنامهریزی شده، ثبات را به کشور برگرداند یا نه؟ دوره فعلی پارلمان پاکستان در اکتبر 2023 به پایان میرسد. بسیاری از ناظران معتقدند که میراث ماندگار باجوا، اختلافات میان نیروهای نظامی است که منضبطترین نهاد یک کشور تلقی میشود. به نظر میرسد که باجوا این شکافها را دستکم گرفته است. ماریا رشید که کتابی درباره قدرت سیاسی ارتش و سیاست فداکاری در آن نوشته میگوید: «انشعابات در نهادهایی که عملکرد شفافی ندارند به شکافی تبدیل شده که مردم میتوانند خود را در برابر یا مقابل آن قرار دهند.» بخاری میگوید: «جانشینان باجوا، سالها با پیامدهای این شکاف، چالش خواهند داشت. عمرانخان در اکوسیستم ارتش طرفداران دوآتیشهای دارد.» دوران ششساله ژنرال باجوا با ردصلاحیت یک نخستوزیر منتخب، خفقان شدید رسانهها و موج جدیدی از تروریسم، طرح اتهامات جدی علیه افسران ارتش یاد خواهد شد. مهمتر از همه، تحت نظارت باجوا بود که یک رهبر عوامگرا به قدرت رسید.
حمایتهای ارتش از به قدرت رسیدن عمرانخان
عمرانخان پیش از آنکه وارد سیاست شود، قهرمان کریکت بود. خان در ابتدا نتوانست به عنوان یک سیاستمدار محبوبیت پیدا کند و در نهایت تمام کرسیهایش در انتخابات پارلمانی 1997 را از دست داد. او در انتخابات سال 2002 که توسط دولت دیکتاتوری نظامی ژنرال پرویز مشرف برگزار شد، توانست وارد پارلمان شود. در سال 2013 بود که حزب خان برای اولینبار تعداد قابل توجهی از کرسیهای پارلمان را کسب کرد. خان در سال 2018، سرانجام توانست با کمک مستقیم سازمانهای اطلاعاتی و ارتش پاکستان لقب سلبریتی خود را با مقام عالیرتبه در سیاست عوض کند. در انتخابات همان سال، حزب تحریکانصاف اکثریت مجلس سفلی پارلمان پاکستان را به دست آورد، اما عمران خان میدانست که بدون حمایت احزاب کوچکتر نمیتواند دولت تشکیل دهد. این ارتش بود که برای تشکیل ائتلاف با حزب تحریکانصاف با سه حزب دیگر مذاکره کرد.
در نهایت دیوان عالی پاکستان با صدور حکمی نوازشریف را بدون محاکمه عزل کرد و انبوهی از پروندههای فساد متعلق به دیگر مخالفان عمرانخان در حزب مردم پاکستان و حزب مسلم لیگ را افشا کرد که باعث صعود عمرانخان به دفتر نخستوزیری شد. برای رسیدن به این موقعیت، ارتش پوشش رسانهای مطلوبی را برای خان و حزبش انجام داد. این نهاد نظامی کمک کرد تا مخالفان خان محاکمه شوند و نامزدهای بانفوذ محلی را هدایت کرد تا به حزب مخالف تحریکانصاف بپیوندند. پروندههای فساد علیه رهبران احزاب مردم پاکستان و مسلملیگ در هیچ دادگاهی به نتیجه نرسیدند و در حال حاضر به دلیل کمبود شواهد کنار گذاشته شدهاند. مشکلات اقتصادی پاکستان و آسیبهای ناشی از روابط خارجی این کشور باعث شد تا ارتش بهتدریج اعتماد خود را به نخستوزیر سابق از دست بدهد. ارتش پاکستان با اعلام اینکه هیچ گرایش سیاسیای ندارد، حمایتهای عمومی خود را از عمرانخان قطع کرد و او را با رای عدم اعتماد برکنار کرد.
ارتش و رهبران پاکستان
پاکستان تاکنون رهبران محبوبی داشته که قبلا نفود ارتش بر سیاست و قوانین داخلی را به چالش کشیدهاند. آنها هم مانند عمرانخان این شانس را داشتند تا نفوذ ارتش در سیاست را تضعیف کنند. عمرانخان همان روندی را طی کرد که ذوالفقار علیبوتو و نوازشریف قبلا انجام داده بودند. این سه نفر با کمک ارتش به قدرت رسیدند و سپس رویکرد خود را به مقابله با ارتش تغییر دادند. ذوالفقار علیبوتو و نواز شریف جمعیت بسیاری را در کارزارهای انتخاباتی جذب میکردند، اما احزابشان فقط تا زمانی توانستند دوام بیاورند که با ارتش پاکستان سازش میکردند. خان برخلاف دو نخستوزیر قبلی اعتقادی به مخالفتهایی که با ارتش میکند، ندارد. بوتو، شریف و حامیانشان به دموکراسی و برتری غیرنظامیان بر ارتش که ریشه در قانون اساسی پاکستان دارد، اعتقاد راسخ داشتند. همکاری آنها با ارتش استراتژیک بود و روی ایدئولوژی آنها تاثیری نداشت. در مقابل عمرانخان و حامیاناش امیدوارند که عناصر اسلامگرا و ضدآمریکایی ارتش برای بازگشت خان به قدرت مداخله خواهند کرد.
به گزارش فارنپالیسی محال است این اتفاق بیفتد. اختلافات جناحی هیچ تاثیری بر ارتش پاکستان ندارند و بهرغم تحریکات عمرانخان، ارتش متحد باقی میماند. حامیان نخستوزیر سابق ممکن است بر این باور باشند که عمرانخان تنها رهبر سیاسی صادق و میهنپرست در پاکستان است اما به نظر میرسد ارتش به کار خود ادامه خواهد داد. بعضی از کارشناسان فکر میکنند که اگر عمرانخان و افراد دیگری که مورد حمایت ارتش پاکستان قرار داشتهاند به مخالفت با ارتش بپردازند، میتوانند تسلط نیروهای نظامی در سیاست این کشور را رفتهرفته ضعیفتر کنند. حسین حقانی، مدیر بخش جنوب و مرکز آسیا در اندیشکده آمریکایی هادسون میگوید: «به عنوان کسی که برای دههها از برتری حکومت غیرنظامی و دموکراسی قانون اساسی در پاکستان دفاع کردهام، مطمئن نیستم که تحریکات عمرانخان بتواند واقعا رویکرد پاکستان را تغییر دهد.»
وحشت رهبران سیاسی از ارتش
ارتش پاکستان همیشه از دو نوع رهبر خوشاش نمیآمده: یکی کسی مثل بینظیربوتو که در سطح بینالمللی و ارتباطات بینالملل با آنها رقابت کند و دوم، کسی که فرماندهی یک سازمان مسلح را برعهده داشته باشد که مثال آن در تاریخ پاکستان بیشمار است. احیای حمایتهای مردمی از سیاستهای عمرانخان باعث ناراحتی ژنرالهایی شده که دوست ندارند پایشان به صحنه آشوبهای سیاسی باز شود. عمرانخان قماری را شروع کرده بود تا با برانگیختن اعتراضات مردمی، ژنرالهایی را ترغیب کند که خواستار پایان دادن به اعتراضات عمومی هستند و از بازگشت او به قدرت حمایت میکنند. با این حال طرفین میدانستند که چنین قماری چقدر خطرناک بود و در نهایت عمرانخان اعلام کرد اعضای حزبش از تمام مجامع ملی و منطقهای استعفا میدهند. خان همچنین اعلام کرد به دلیل نگرانی از ویرانی کشور راهپیمایی به اسلامآباد را لغو میکند.
براساس گزارش موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، ارتش پاکستان 560هزار پرسنل وظیفه فعال در سراسر کشور دارد. درنتیجه ارتش و فرماندهان عالی آن موقعیتهای سیاسی و اجتماعی منحصربهفردی را ایجاد میکنند تا نیروهایشان در اقدامات توسعهای و رخدادهای کشور نفوذ داشته باشند. تصویر ارتش که در بلایای طبیعی و انتخابات مجلس کمک میکند، بهعنوان نیروی همهکاره در کشور، به تواناییهای سیاسی آن اعتبار بیشتری میبخشد. این رویکرد دو جنبه دارد: اول اینکه، تصویری از ارتش پاکستان ارائه میدهد که به عنوان نیرویی همهکاره در خدمت منافع مردم و کشور است و به آن اعتبار میبخشد. دوم، میتواند از طریق دسترسی به اطلاعاتی که در دسترس رهبران سیاسی نیست، بر رویدادهای سیاسی تاثیر بگذارند. نظامی شدن نهاد اطلاعاتی پاکستان کمک زیادی به ارتش کرده است.
مقامات ارشد نظامی و سازمانهای اطلاعاتی پس از رهبری پرویز مشرف توانستند توانایی خود در کنترل دستگاههای دولتی را نشان دهند. این امر به نظامیان، قدرت سیاسی بزرگی میداد تا قدرت بیشتری در رویدادهای سیاسی در سطح محلی و ملی که نیازمند حمایتهای قانونی از سوی الیت جامعه است، داشته باشند. علاوه بر آن، نقشی که ارتش در بازیهای قدرتهای بینالمللی و منطقهای مانند جنگ سرد و جنگ علیه ترور بازی کرده بر مشروعیت بینالمللی ارتش افزوده است. هر مقام خارجی که به اسلامآباد میرود بلااستثنا با فرمانده ستاد ارتش دیدار میکند. در دوران پسامشرف، روسای ستاد ارتش پاکستان (بالاترین جایگاه نظامی در ارتش) بهطور مرتب از واشنگتندیسی، لندن، بروکسل، ترکیه، عربستان سعودی، پکن و دیگر کشورها بازدید کردهاند.