فرمان ایتالیـا در دست راستگـرایان
تاثیرات انتخابات ایتالیا در آینده اتحادیه اروپا
تاثیرات انتخابات ایتالیا در آینده اتحادیه اروپا
تلاش مخالفان کمپین جورجیا ملونی در چند روز باقیمانده به انتخابات کافی نبود. حزب دموکرات ایتالیا که یک حزب چپ میانه است، از تغییر روحیه و فضای انتخابات صحبت میکرد. تصورشان این بود که برای شکست جورجیا ملونی هنوز شانسی باقیمانده است. در جنوب ایتالیا، جنبش پوپولیست پنجستاره که پیشتر محبوبیتاش کاهش پیدا کرده بود، ناگهان با شوق و هیجان داشت جشن میگرفت. کمی پس از پایان رایگیری در ساعت 11 شب روز یکشنبه، آرزوهای احزاب چپگرا بر باد رفت. براساس پیشبینیهای اولیه، ائتلاف ملیگرایان به رهبری ملونی و حزب برادران ایتالیا توانستند اکثریت کرسیهای پارلمان را به دست آورند.
جورجیا ملونی، سیاستمدار رادیکال راستگرای ایتالیا، با کسب اکثریت قاطع در انتخابات یکشنبهگذشته، نشان داده آمادگی کامل برای بهدست گرفتن حکومت را دارد. اما میزان آزادی عمل ملونی به دو شریکش برمیگردد که سروکار داشتن با آنها آسان نیست. تقریبا 11 سال پس از استعفای سیلویو برلوسکونی که ایتالیا را به مرز ورشکستگی ملی رسانده بود، یک دولت راستگرا به زودی قدرت را در رم به دست میگیرد. از این به بعد از آن روزهایی که ماریو دراگی، نخستوزیر مستعفی ایتالیا در کنار برلین، پاریس، بروکسل و واشنگتن قرص و محکم میایستاد، خبری نیست.
حتی قبل از پیروزی راستگراها در انتخابات، جنجالهای بسیاری درباره خطرات احتمالی پیشروی ایتالیا و اروپا به راه افتاده بود. حالا قرار است تمام این گفتوگوها به واقعیت تبدیل شوند.
ملونی برآمده از یک حزب انشعابی نئوفاشیست است؛ حزبی که بنایی برای یادبود بدترین جنایتکار جنگی ایتالیا، مردی که مسئول نسلکشی بود، برپا کرده است. به گزارش اشپیگل، ملونی با انزجار به آلمان نگاه میکند و ترجیح میدهد به جای اولاف شولتز، صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، دنبالهروی ویکتور اوربان، دیکتاتور مجارستان باشد. سوال اصلی که بعد از پیروزی ملونی مطرح میشود این است که خانم نخستوزیر برای اجرای برنامههای خصمانهاش تا چه حدی پیش میرود؟ یا اینکه در هفتههای آینده واقعیت خودش را نشان میدهد و دولت ملونی را مجبور میکند که برنامه دولتش را معتدلتر کند؟
اول، با اینکه ملونی اکثریت آرا را کسب کرده، اما او همچنان با روند پیچیده ایجاد یک دولت ائتلافی متشکل از احزاب مختلف راستگرا روبهروست. دوم، ملونی نیاز دارد خیلی سریع پاسخی برای فشارهای سیاسی و اقتصادی در سطح بینالمللی پیدا کند که پیشروی دولت ایتالیاست. در آخر، ملونی باید حمایت کشوری را به خود جلب کند که پس از کمپینی آکنده از نفرتپراکنی دوپاره شده است.
وابستگی به رقبای مطالبهگر
ملونی با اینکه رهبر احزاب راستگراست، اما متحدانش، یا شاید بهتر باشد بگوییم رقبایش، در این حزب راستگرایان خیلی مطیع نیستند. تا همین چندی پیش، ماتئو سالوینی، رهبر حزب لگا هنوز رهبر بلامنازع ائتلاف حزب راست بود. برآوردها نشان میدهند آرای حزب سالوینی 5/8درصد سقوط کرده و لگا را به یکی از شرکای غیرقابل پیشبینی این ائتلاف تبدیل میکند. کاملا محتمل است که این رهبر پوپولیست راستگرا باید برای آینده خود به عنوان رهبر حزب تقلا کند. در این میان، سیلویو برلوسکونی، سومین سیاستمدار این ائتلاف به هیچعنوان قابل پیشبینی و ثابتقدم نیست. برلوسکونی همین اواخر قبل از انتخابات روز یکشنبه، اعتراف کرد ملونی «کمی» او را ترسانده است. برآوردها نشان میدهند که حزب فورزای برلوسکونی 8درصد آرا را به دست آورده و پیشبینی مسیری که این حزب تحت رهبر برلوسکونی پیش خواهد رفت، بسیار سخت خواهد بود. با توجه به این شرایط، احتمال بالایی وجود دارد که روند تشکیل دولت ائتلافی پرهرجومرج باشد. قابل تصور است که سالوینی (اگر بتواند رهبر حزبش باقی بماند) با برلوسکونی متحد شود. هر دوی آنها میتوانند از نخستوزیر شدن ملونی جلوگیری کنند و فردی را با گرایشات بیطرفانهتر برای جانشینی دراگی انتخاب کنند.
نقش تعیینکننده رئیسجمهور
در آرمانهای دو مرد سیاست، مدیریت غرورشان کار سختی است. سالوینی میخواهد دوباره وزیر کشور شود. انتصابی که ملونی از ترس واکنشهای منفی خبری سعی میکند جلوی آن را بگیرد. دادگاهی نیز در سیسیل علیه سالوینی به دلیل جلوگیری از ورود یک کشتی حامل پناهجویان به ایتالیا در سال 2019 در جریان است. اتهام سالوینی، بازداشت غیرقانونی و سوءاستفاده از موقعیت است. حکم سالوینی، اگر مجرم شناخته شود، میتواند 15 سال زندان باشد. سوال اینجاست که اگر ملونی خودش بخواهد نخستوزیر شود، میتواند سمت وزارت کشور را از سالوینی سلب کند؟
مشکل ملونی با برلوسکونی بر سر موضوعات دیگریست. میلیاردر رسوا و نخستوزیر پیشین (که به خاطر مهمانیهای بحثبرانگیزش بدنام است) با موهای مشکی و جاهطلبیهای سیاسی کنترلنشدهاش برای مردهای همسن و سالاش رشکبرانگیز است. این مرد حدودا 86ساله میخواهد زندگی حرفهای خودش را در دومین دفتر عالی ایتالیا و بهعنوان رئیس مجلس سنا ادامه دهد. عده کمی باور دارند که او بتواند از عهده مسئولیتهای سخت پارلمانی برآید. دوباره باید بپرسیم آیا ملونی میتواند بدون اینکه موقعیت نخستوزیرشدناش را به خطر بیندازد، برلوسکونی را نادیده بگیرد؟
ملونی حتی اگر هم بتواند با این دو سیاستمدار به توافق برسد، اما تشکیل یک دولت کار آسانی نخواهد بود. برخلاف آلمان، رئیسجمهور ایتالیا در تخصیص پستها میتواند اعمالنظر کند. سرجیو ماتارلا بعد از پیروزی در آخرین انتخابات در سال 2018، از این حق خود با عزت نفس تمام استفاده کرد و جلوی یک سیاستمدار بیتجربه از جنبش پنجستاره، پیروز انتخابات را گرفت که نتواند به سِمت ریاست دولت برسد. در عوض، جوزپه کونته، یک استاد حقوق، به نخستوزیری رسید.
جنگ قدرت میان رم و بروکسل
این چالش به سیاستهای بینالمللی برمیگردد. تنشهای داخلی در ائتلاف احزاب راستگرا مشکلزا شده است. همین تازگی، برلوسکونی در یک برنامه تلویزیونی گفت که دوست قدیمیاش، ولادیمیرپوتین فقط میخواست رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی را با دولتی متشکل از «مردمان شایسته» جایگزین کند. حرفهایی که خشم عمومی را برانگیخت. برلوسکونی گفت که رهبر کرملین وارد شرایطی بسیار سخت و دراماتیک شده است. در همین میان، ماتئو سالوینی از پایان دادن به تحریمهای غرب علیه روسیه حمایت کرده است. وقتی که پارلمان اروپا با اکثریت قاطع اعلام کرد که مجارستان دیگر یک دموکراسی واقعی نیست، ملونی از دوست قدیمیاش اوربان دفاع کرد. سوالهای مهمی پیشروی دولت آینده ایتالیاست که قطعا در نشستهای بعدی ناتو و اتحادیه اروپا مطرح خواهد شد؛ اگر قبل از آنها نباشد. همین امر برای برنامه جسورانه ملی بازیابی و تابآوری یا NRRP که میان دراگی و کمیسیون اروپا تنظیم شده بود، صدق میکند. اجرای بهموقع این برنامه پیشنیازی برای انتقال بسته کمکی تاریخی 200 میلیارد یورویی از طرف اتحادیه اروپا به ایتالیاست. به ادعای ملونی این بسته کمکی، «ایدئولوژی تغییر اقلیم» اتحادیه اروپاست و تمایل دارد بر سر آن مذاکره کند.
شکاف عمیق
چالش بعدی به روحیه مردم ایتالیا مربوط میشود. بعد از یک کمپین انتخاباتی کوتاهمدت و تهاجمی، دو شکاف عمیق در جامعه ایجاد شده است. اولین شکاف میان احزاب چپ و راست است که بهشدت دوقطبی شدهاند. به جای اینکه درباره مشکلات ایتالیا که زیاد هم هستند، صحبت کنند، هر دو حزب ترجیح میدهند اتهامات تندتری به یکدیگر نسبت دهند. گفتوگو و سازش در زمانی که بحران انرژی، رکود اقتصادی قریبالوقوع و تهدیدهای ولادیمیرپوتین بالا گرفته، تقریبا غیرممکن شده است. از سوی دیگر شکاف بزرگتری میان سیاست و بخشی از جامعه به دور از سیاست تشکیل شده است. از روز یکشنبه، بزرگترین کمپ سیاسی ایتالیا برای جلب افرادی آغاز میشود که رای نمیدهند. یکی از مهمترین وظایف دولت و اپوزیسیون کاهش این شکاف در سالهای آینده برای جلوگیری از وقوع یک بحران واقعی در اعتماد به دولت خواهد بود.
تمام اینها برای جورجیا ملونی چه معنیای دارد؟ رئیس حزب برادران ایتالیا موفقیت بزرگی به دست آورده است. فقط در عرض 10 سال حزب جوان خود را به قویترین بازوی سیاسی ایتالیا تبدیل کرد.
قانون اساسی تغییر نمیکند
اما پیروزی ملونی به اندازهای که امیدوار بود سروصدا نکرد. در طول کارزار انتخاباتیاش، ملونی اغلب درباره دوسوم اکثریت کمپ جناح راستگرا در پارلمان صحبت میکرد. ملونی به دنبال تغییر قانوناساسی است تا ایتالیا را به دموکراسی ریاستجمهوری تبدیل کند؛ اقدامی که به دولت قدرت بیشتری میدهد، اما هدفی است که فعلا میتواند نادیده گرفته شود. در انتخابات سال 2018، جنبش پنجستاره با کسب 32درصد آرا در صدر قرار گرفت. کمی بعد از یک سال، ماتئو سالوینی حتی توانست 34درصد از آرا را در انتخابات اروپا بهدست آورد که نقطه اوج موفقیتهایش بود.
نکته اصلی این است که گرایش به سمت راست کمتر از آنچه انتظار میرفت، آشکار بود. ملونی پیروزیاش را به جای توانایی خودش بیشتر مدیون ضعف کمپ چپگرایان است؛ جایی که درگیریهای متخاصم درونحزبی دستیابی به موفقیت را تقریبا غیرممکن کرده بود.
اما این تاثیری در نتیجه ندارد. یک قانون پیچیده الکترال حالا اکثریت مطلق در پارلمان را به حزب راست میدهد. ملونی هم حالا میتواند ایتالیا و تا حدودی اروپا را براساس ایدههای خود تغییر دهد.
ملونی چقدر ترسناک است؟
انتظار میرود ائتلاف سهحزبی ملونی بیش از 60درصد کرسیهای پارلمان را بهدست آورد. لیبرالها ترسیدهاند. حزب برادران ایتالیا در نئوفاشیسم ریشه دارد. ملونی در سخنرانیهایش به مهاجران غیرقانونی میتازد. او در اوایل سال جاری به محافظهکاران آمریکایی گفت: «تمام هویت ما مورد حمله قرار گرفته است» و اتحادیه اروپا را به مشارکت در «جایگزینی» قومیتی متهم کرد. حرب برادران ایتالیا هیچ تجربهای در دولت ندارد. این حزب سال 2012 تشکیل شد و در انتخابات 2018 فقط چهاردرصد آرا را به خود اختصاص داد. برلوسکونی و سالوینی دو مرد غیرقابل اعتماد باسابقه روابط پیچیدهای با بروکسل هستند. هر دوی آنها دلایل بسیاری برای درگیری با ملونی دارند و هر کدامشان فکر میکنند که قدرت باید به آنها برسد. این موضوع برای کشوری که 30نخستوزیر داشته و از سال 1946، دو برابر بیشتر از هر دولت دیگری در دنیا دولت عوض کرده، راهی برای رسیدن به ثبات نیست.
تفاوت زیاد میان دو کمپ، ریسکهای آشکاری دارد، اما همچنان دلایلی برای حفظ آرامش وجود دارد. اولین نکته، در سیاستهای اجتماعی است. اعضای حزب برادران ایتالیا بهشدت به ارزشهای کاتولیک متعهد هستند و خیلیها دوست دارند زمان به عقب برگردد. اما ملونی به صراحت اعلام کرده که هیچ برنامهای برای لغو سقط جنین قانونی که از سال 1978 وضع شده و همیشه پرطرفدار بوده ندارد. تلاش برای لغو این قانون یک بار در رفراندم سال 1981، بینتیجه بود.
ملونی در مورد مهاجران غیرقانونی قطعا سختگیریهای بیشتری را اعمال خواهد کرد. سالوینی هم بین سالهای 2018 و 2019 همین وعده را داده بود، اما بعدا متوجه شد که تعهدات قوانین بینالمللی و اتحادیه اروپا محدودیتهایی را روی اختیاراتش میگذارد.
واقعیت این است که ایتالیا از خیلی جهات محدودیتهایی دارد. به خاطر نقشهایی که رئیسجمهور منتخب به طور غیرمستقیم و رئیس دادگاه قانون اساسی، یک زوج میانهروی بیعیب و نقص داشتهاند. محدودیتهای مشابهی برای ملونی وجود دارد که میزان خسارتی را که خانم نخستوزیر به اتحادیه اروپا میتواند وارد کند، محدود کند. ملونی پیشتر همانند سالوینی درباره حذف یورو و حتی خروج از اتحادیه اروپا صحبت کرده بود. اما هر دوی آنها فهمیدهاند که عضویت در اتحادیه اروپا در میان ایتالیاییها محبوبیت دارد و 71درصد از مردم از یورو حمایت میکنند. طبق قرارداد اتحادیه اروپا با ایتالیا برای ارسال بسته کمکی 200 میلیارد یورویی احتمال اینکه ملونی بتواند طبق وعده خود تغییراتی در آن ایجاد کند، بسیار کم است. یک خرابکاری میتواند عرضه این پول را قطع کند. از سوی دیگر تحت ابزار جدید خرید اوراق قرضه بانک مرکزی اروپا، ایتالیا فاقد صلاحیت میشود. بازار دچار بحران میشود و ملونی این موضوع را میداند.
نزدیکان ملونی میگویند که او به دنبال یک بانکدار قابل اطمینان است تا وزیر دارایی شود و یک طرفدار اتحادیه اروپای قابل احترام، وزیر امور خارجه. ملونی به دنبال جلب اعتماد است و با سالوینی که آتشافروزی غیرقابل اعتماد است، تفاوت دارد. اینکه ملونی توانسته در رأس تمام راستگرایان قرار بگیرد، بهترین خبر در شرایطی نگرانکنندهست.
ملونی از ولادیمیرپوتین حمایت نمیکند. از زمان حمله روسیه، ملونی یکی از حامیان سرسخت اوکراین و ناتو بود. اما ملونی شرایط سختتری دارد. اقتصاد ایتالیا غیرمولد است و مشکلات ساختاری، فرهنگی و فقر و آموزش به آن ضربه وارد کرده است. تولید ناخالص داخلی از سال 2000 برای هر نفر رشد نکرده است. تقریبا یکچهارم جمعیت جوان ایتالیا بیکار هستند و به دنبال تحصیلات و آموزش نیستند و از این جهت در میان کشورهای اتحادیه اروپا در بدترین سطح قرار دارند.
اتحادیه اروپا برای ارتقای ایتالیا از یک برنامه اصلاحی حمایت کرد اما نتیجه آن در طولانیمدت نشان داده خواهد شد؛ تازه اگر نتیجهای داشته باشد.
اگر شرایط اقتصادی خرابتر شود، چه اتفاقی میافتد؟ به گزارش مجله اکونومیست، بالاخره پس از سالها که نرخ بهره روی صفر یا پایینتر از آن تنظیم شدهاند، بانک مرکزی اروپا در این ماه آن را به 75/0 رساند. پیشبینی میشود تا پایان سال بیشتر هم شود. اگر شرایط خیلی سخت شود، ملونی با حفظ آرامش با اتحادیه اروپا و بانک مرکزی اروپا همکاری میکند یا اینکه در جلد پوپولیستی تمامعیار همانند کاری که یونان 10 سال پیش انجام داد، اقدام میکند؟
ملونی یک رهبر جنگجو است، با وجود سنگاندازیهای سالوینی که تلاش کرد در محبوبیت، ملونی را با مقصر دانستن اتحادیه اروپا برای مشکلات ایتالیا جلوه دهد، دیدگاه متفاوتی دارد. ملونی به اتحادیه اروپا نیاز دارد، چون ایتالیا بدون کمکهای بروکسل از پس بدهیهای خود برنمیآید. اروپا باید به تصمیم دموکراتیک ایتالیا برای انتخاب ملونی احترام بگذارد و به او کمک کند تا موفقیتآمیز عمل کند. در حالی که در محافل خصوصی به او هشدار میدهند که خروج از اتحادیه اروپا، هم برای اروپا و هم برای ایتالیا بسیار آسیبزا خواهد بود.
عقاید ملونی از سال 2016 که اتحادیه اروپا را «تا هسته خود پوسیده» توصیف کرده بود و پس از الحاق کریمه به روسیه با اعمال تحریمها مخالفت کرده بود، بسیار تغییر کرده است. ملونی خودش و حزب برادران ایتالیا را محافظهکار معرفی میکند که حامل مالیات کمتر و رویکرد تجارتمحور است. او توانسته ارتباطاتی قوی در واشنگتن برقرار کند و به یکی از حامیان سرسخت ارسال کمکهای نظامی به اوکراین تبدیل شود.
موضع ملونی در برابر آمریکا روشن و بهخوبی تعریف شده است. او اخیرا با موسسه بینالمللی جمهوریخواهان توافقی را امضا کرد تا یک کنفرانس را درباره افغانستان در رم سازماندهی کند. ملونی همچنین یکی از اعضای موسسه اسپن است و در کنفرانس اقدام سیاسی محافظهکاران شرکت کرد.
ملونی پیشتر گفته بود که ایتالیا و آمریکا ریشههای مشترکی دارند. او در روزنامههای مطرح آمریکایی از مواضع خود دفاع میکرد. روابط عمیق تجاری، فرهنگی و امنیتی میان واشنگتن و رم این معنی را میدهد که کاخ سفید باید موقعیت شریک ایتالیایی خود را از نزدیک تحت نظر داشته باشد. آیا ایالات متحده واقعا میتواند به ملونی اعتماد کند؟
زمانی که پارلمان ایتالیا در اکتبر 2021 به انحلال حزب نئوفاشیستی فورزا نووا رای داد (بعد از حمله وحشیانهای که علیه یکی از ائتلافهای پیشرو در ایتالیا راه انداخته شد)، حزب برادران ایتالیا از رای دادن امتناع کرده بود. اخیرا ویدیویی از ملونی جوان منتشر شده که ادعا میکند بنیتو موسولینی، دیکتاتور پیشین ایتالیا «سیاستمدار خوبی» بود و «هیچ سیاستمداری همانند او وجود ندارد». اما مهمترین مساله برای منافع آمریکاییها در خارج از کشور، بدبین بودن ملونی به اتحادیه اروپاست. تا سال 2019، حزب برادران ایتالیا یکی از حامیان اصلی انحلال منطقه یورو و یکی از طرفداران سرسخت برگزیت بود. رهبران این حزب همچنین بانک مرکزی اروپا را مورد انتقاد قرار میدهند و آن را به عنوان جایی برای «نزولخواران و لابیگران» خطاب کردهاند. اما در انتخابات سال 2019 اروپا، ملونی با گروه محافظهکاران و اصلاحطلبان اروپایی همراه شد و در سال 2020 به ریاست آن رسید. از نظر استراتژیک، ایتالیا یکی از شرکای حیاتی ناتو در تامین امنیت دامنه جنوبی اطراف دریای مدیترانه است. جایی که اثرات سرریز شدن درگیریهای شمال آفریقا خطر جدی بیثباتی این ائتلاف را در پی دارد. ایتالیا همچنین نقش مهمی در لیبی دارد؛ به گزارش شورای آتلانتیک، ایتالیا از مذاکرات صلح در لیبی حمایت میکند؛ جایی که روسیه مزدوران گروه واگنر را برای اعمال قدرت بیشتر در منطقه فرستاده است. ایتالیا همچنین محل قرار گرفتن ناوگان ششم نیروی دریای آمریکا در ناپلی است که بیش از 33هزار نظامی آمریکایی در آن مستقر هستند.
ایتالیا به تنهایی نمیتواند برای دفع دشمنان آمریکا در خارج از کشور، تامین منافع آمریکا و تقویت اتحاد فراآتلانتیک کاری انجام دهد. اما میتواند با تشکیل بلوک قویتری علیه روسیه به عنوانی ستونی از همکاریهای چندجانبه در داخل اتحادیه اروپا و ناتو تاثیر بزرگی داشته باشد، امنیت مدیترانه را تامین کند و راهحلهای بادوامتری برای مهاجرت و تغییر اقلیم پیدا کند.