منافع داخلی و منطقهای حملات حوثیها
جرالد ام فیرستین
دیپلمات بازنشسته آمریکایی
از زمان شروع درگیری اسرائیل و حماس در اکتبر، شورشیان حوثی یمن بهدنبال راهی بودهاند تا توجهات را به خود جلب کنند، مشروعیت خود را در میان ملل عرب بالا ببرند و هم در منطقه و هم در داخل، اعتبار خود را تقویت کنند. در ابتدا مدعی بودند که حملاتشان خود اسرائیل را هدف میگیرد اما این تلاش بیاثر بود، چون سلاحهایشان به هدف نمیخورد. در نتیجه حوثیها تصمیم گرفتند به سراغ کشتیهایی که از نزدیک ساحل یمن، از تنگه بابالمندب و دریای سرخ میگذشتند، بروند. این تلاشها، تا حد زیادی ناکام بودهاند اما تأثیرگذار، از آنجا که چندین شرکت حملونقل دریایی تصمیم گرفتهاند بارهای خود را از دریای سرخ نبرند و از مسیر طولانیتر و گرانتر «دماغه امید نیک» بفرستند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، پیامدهای منفی روی اقتصاد جهانی خواهد داشت.
حوثیها در تلاش برای مداخله در درگیری غزه، بر این باورند که اقداماتشان، پایگاه حمایتی داخلیشان را تقویت خواهد کرد و همزمان جایگاه جنبششان را در «محور مقاومت» ایران مستحکمتر خواهد کرد. در صحنه داخلی، حمایت قوی از حقوق فلسطینیان، مدتهاست که برای یمنیها باوری غیرقابلتردید است؛ از این رو، حوثیها عملیات در حمایت از فلسطینیان در غزه را عملی میبینند که حتی از میان یمنیهایی که بهطور کلی با موضع داخلی حوثیها همدل نیستند، حمایت دریافت خواهد کرد. این امتیاز برای آنها بزرگتر هم هست، چراکه موضعشان در تقابل با موضع «شورای رهبری ریاستجمهوری یمن» است که درباره درگیری غزه عمدتاً ساکت بودهاند و در موضعگیریهایش، به جای دفاع از آرمان فلسطین، روی تهدید حملات حوثیها در دریای سرخ تمرکز کرده است.
از نگاه حوثیها، در منطقه، این اقدامات جنبش آنها را در جایگاهی برابر با حزبالله قرار میدهد، در خط مقدم مقاومت در مقابل اسرائیل و ایالات متحده با حمایت از ایران. هنوز معلوم نیست که تهران تا چه حد در حال مدیریت یا تشویق این حملات حوثیهاست. مقامات ارشد ایالات متحده، روزبهروز صریحتر هشدار میدهند که در کمترین حالت، ایرانیها در حال ارائه حمایت مادی و اطلاعات تاکتیکی لازم برای حملات هستند، اگر در واقع در حالت هدایت و مدیریتشان نباشند. بسیاری از ناظران از جمله در یمن بر این باور بودهاند که سرمایهگذاری ایران روی حوثیها، به همین خاطر بوده است که از نگاه ایران، حوثیها پتانسیل ممانعت از حملونقل در دریای سرخ را داشتهاند و این سرمایهای راهبردی، معادل توانایی خود ایران در این باره در تنگه هرمز دیده شده است.
مشخص نیست آیا سرکشی حوثیها در مقابل هشدارهای ایالات متحده، آزمودن خطوط قرمز آمریکاست یا تلاش برای تحریکش به واکنشی نظامی فراتر از «عملیات نگهبان شکوفایی». بسیار ممکن است که محاسبه حوثیها چنین بوده باشد: آنها هفت سال بمباران هوایی سعودی را در دوران جنگ داخلی یمن تحمل کردهاند، پس بعید است حمله هوایی ایالات متحده آسیب جدیتری بزند یا صدمات به تجهیزات و تأسیساتش را نتوان به سرعت تعمیر یا جایگزین کرد. بهعلاوه، حمله ایالات متحده (یا دیگران) به حوثیها، از نگاه آنها، این ایده تبلیغاتیشان را تأیید خواهد کرد که در حال مبارزه در خط مقدم حمایت از فلسطینیان هستند و عملیاتشان در تهدید منافع ایالات متحده و متحدانش موفق خواهد بود. از این رو، رهبر این گروه، عبدالمالک الحوثی، اواخر دسامبر اعلام کرد، اگر آمریکاییها وسوسه شوند، تنشها را بالاتر ببرند و مرتکب «حماقت» هدفگرفتن کشورشان یا اعلام جنگ علیه آنها شوند، حوثیها بیکار نخواهند نشست.
ایالات متحده، در تقابل فعلی با حوثیها، چند منفعت متقاطع دارد. فراتر از حفاظت از حملونقل، دولت بایدن به جلوگیری از گسترش جنگ اسرائیل و حماس به فراتر از غزه و خودداری از اقداماتی که امکان پایاندادن به جنگ داخلی یمن را تضعیف میکند، اولویت داده است. آمریکا با درنظرگرفتن این منافع، نباید پیروزی تبلیغاتی را که عبدالمالک میخواهد، به او بدهد و باید همچنان روشهایش را در «عملیات نگهبان شکوفایی» که دفاعی و عمدتاً موفق بودهاند، ادامه دهد.