کارنامه ناکام سیاست خارجی بایدن در ۲۰۲۳
کارنامه سیاست خارجی دولت بایدن در سال ۲۰۲۳، چیز چندانی به رئیسجمهور نمیدهد که بتواند در انتخابات سال آینده ادعایش را بکند. مشغولیت ایالات متحده در ابتدای سال ۲۰۲۳، در محدودهای بیش از حد گسترده شده بود و حالا در پایان این سال، این وضعیت شدیدتر هم شده است. بیشتر طول سال، فاجعه بزرگی در کار نبود اما در دو ماه گذشته این وضعیت تغییر کرد، وقتی رئیسجمهور به دولت اسرائیل چک سفیدی داد تا جنگی بیرحمانه را در غزه به راه بیاندازد. رئیسجمهور واشنگتن را متعهد به حمایت از یک جنگ خارجی دیگر کرد، درحالیکه درگیری در اوکراین آرام شده و به بنبست رسیده است. با اینکه ایالات متحده هیچ وظیفهای برای حمایت از این جنگ نداشت، رئیسجمهور با تصمیم و جدیت موضوع را به یکی از سیاستهای اصلی خود تبدیل کرد و در ادبیات عمومی آن را به حمایت از اوکراین گره زد. بایدن توضیح قانعکنندهای نداده است که شرح دهد، چرا حمایت بیقیدوشرط از کارزار اسرائیل به نفع ایالات متحده است، درحالیکه هزینه این حمایت، روبهافزایش بوده است. این حمایت، نیروهای ایالات متحده در عراق و سوریه و کشتیهای آمریکایی در دریای سرخ را هم به خطر انداخته است. خطر تشدید و گسترش درگیری به بقیه منطقه روبهافزایش است و نیز خطر درگیرشدن مستقیم ایالات متحده در جنگی چندجبههای. این حمایت بر بقیه دستور کار سیاست خارجی بایدن سایه انداخته است و آسیبی که به وجهه آمریکا خورده، تا همین جا هم قابلتوجه بوده است. آسیب به منافع آمریکا در خاورمیانه و جایی دیگر در بازه بلندمدتتر هم احتمالاً قابلتوجه خواهد بود.
جنگ غزه نشان داد فهم دولت از منطقه، ایراد بنیادین دارد. با فرض اینکه توافقات عادیسازی منطقه را به ثبات میرسانند، دولت نفهمید اوضاع در فلسطین اشغالی چقدر بد است. بایدن مثل اسلافش کاری برای مهار دولت ائتلافی نتانیاهو نکرد. اگر عادیسازی اسرائیل و عربستان به نتیجه هم میرسید، معنای یک تعهد امنیتی دیگر برای آمریکا بود. مشخص شد، در شرایطی که تنشهای اسرائیل و فلسطین در آستانه انفجار است، فشار برای توافق اسرائیل و عربستان مفید نبود. جملهای که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن که کمی قبل از شروع جنگ گفت، مشهور و بدنام شده است، اینکه او گفت منطقه آرامتر از هر زمان دیگری در چند دهه گذشته است. این حرف نشان داد دولت تا چه حد به جایی رسیده که بیانیههای خودش را هم باور کرده است. حمایت از جنگ، حسننیتهای بسیاری در کشورهای جنوب جهانی نسبت به آمریکا را هم از بین برد و مخالفت لجوجانه دولت با آتشبس، ایالات متحده را در سازمان ملل متحد منزوی کرده است. هر چه در آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا تلاش شده بود هدر رفت. حمایت آمریکا از اوکراین هم از دو جهت آسیب دیده است. اول اینکه توجهات و منابع را از اوکراین به جای دیگر برد. ادبیات دولت درباره حمایت از اوکراین و اهمیت قوانین بینالمللی هم حالا به تمسخر کشیده شدهاند؛ وقتی نشان داده شد که ایالات متحده، این استانداردها را برای مشتریان و شرکای خودش رعایت نمیکند.
همه چیز هم بد نبود. دولت در ایجاد ثبات در روابط با چین پیشرفتهایی داشت. با ایران، آزادی پنج آمریکایی به نتیجه رسید، هرچند دولت زیر وعده آزادکردن منابع ایران زد. دولت اخیراً هم یک توافق تبادل زندانی دیگر با ونزوئلا داشت. اینها نتایج مثبتی بودند اما آنچنان هم زمینلرزه ایجاد نکردند. ایالات متحده در کار با متحدانی که اتحاد با آنها از قبل محکم شده است، موفقتر بود، در نمونههایی مثل AUKUS یا روابط با کره جنوبی و ژاپن. معلوم نیست اینها دوام داشته باشند اما لااقل میشود بهعنوان نمونه پیشبرد کار، به آنها اشاره کرد.
سیاست خارجی بایدن در سال ۲۰۲۳، حتی بیشتر از قبل، ترکیب اتکای بیش از حد به ابزارهای نظامی و تلاشی ناکافی برای تعامل دیپلماتیک بود. این شاید یکی از دلایلی باشد که مردم عمدتاً در نظرسنجیها، مدیریت سیاست خارجی بایدن را رد میکنند. در سال ۲۰۲۴، هم به خاطر خودش و هم به خاطر منافع ایالات متحده، بایدن نیاز دارد تغییر مسیرهایی عمده در مسئله غزه و در رویکرد کلیاش به دنیا ایجاد کند.