| کد مطلب: ۱۰۶۰۹

قوانین بین‌‏المللی، قربانی جنگ غزه

قوانین بین‌‏المللی، قربانی جنگ غزه

صحبت‌‏های کریگ مخیبر حقوقدان مستعفی از سازمان ملل درباره وقوع نسل‏‌کشی در غزه و همدستی در آن

کریگ جرارد مخیبر، حقوق‌دانی است که از سال ۱۹۹۲ در سازمان ملل متحد مشغول بود؛ به‌عنوان یک حقوق‌دان و مقام متخصص قوانین حقوق بشری بین‌المللی؛‌ تا همین اواخر، یعنی اکتبر سال جاری که مدیر دفتر کمیسیونر ارشد حقوق بشر سازمان ملل متحد بود. مخیبر، درحالی‌که چهار روز با بازنشستگی فاصله داشت، از این سازمان استعفا داد و در نامه سرگشاده استعفایش، ناکامی این سازمان و نهادها و ساختارهای بین‌المللی را در واکنش به آنچه اسرائیل می‌کند، به باد انتقاد گرفت. مخیبر در میانه حملات اسرائیل، با پادکست «اینجا فلسطین است» که اندیشکده «مؤسسه فهم خاورمیانه» آن را منتشر می‌کند، گفت‌وگویی داشته است. در این گفت‌وگو او تشریح می‌کند که طبق نص صریح قوانین بین‌المللی، اسرائیل در حال ارتکاب نسل‌کشی و ایالات متحده و دیگر متحدان در حال ارتکاب جرم هم‌دستی در نسل‌کشی هستند. به‌علاوه، او توضیح می‌دهد که ناکامی در واکنش به این جرائم علیه فلسطینیان، به قیمتِ از هستی ساقط شدن تمام ساختارها و قوانین بین‌المللی تمام می‌شود.

‌‌‌‌

‌ در نامه استعفایتان گفتید اسرائیل طبق نص صریح تعاریف اساسنامه‌ها در حال ارتکاب نسل‌کشی است. این حرف دقیقاً یعنی چه؟

من این اتهام را براساس قوانین بین‌المللی و به‌عنوان یک وکیل حقوق بشری وارد کرده‌ام. می‌دانم که این عبارتی است که بسیار سیاسی شده و سوءاستفاده سیاسی از آن شده است. مشخصاً در نمونه‌هایی که تجسم یافته، انکار می‌شود و در نمونه‌هایی که نیست، مطرح می‌شود؛ اما مشخصاً به‌عنوان یک مسئله حقوقی گفته‌ام که این مثالی مشخص از نسل‌کشی است و این‌قدر ضعیف‌بودن واکنش سازمان ملل متحد به آن، ریشه در ترس از کشورهای غربی دارد. اگر به رفتار ایالات متحده در دوران نسل‌کشی روآندا نگاه کنید، می‌توان آن‌ها را به انفعال یا شاید کمی بیش از آن متهم کنید، چون از روی یادداشت‌های دیپلماتیک درزکرده می‌دانیم که ایالات متحده به همه پایگاه‌های دیپلماتیکش دستور داد از عبارت نسل‌کشی استفاده نکنند. به این خاطر که می‌دانستند، به لحاظ حقوقی اگر نسل‌کشی در جریان باشد، ناچار خواهند بود اقدام کنند و متوقفش کنند؛ اما لااقل در آن پرونده، همه کاری که کردند این بود که مداخله نکردند و اجازه دادند رخ دهند؛ عمیقاً غیراخلاقی بود و ضمناً تخطی از تعهدات بین‌المللی. اما به اندازه این نمونه فعلی بد نبود. اینجا ایالات متحده، فعالانه همدست است، با تسلیح و تأمین مالی و ارائه حمایت اطلاعاتی و پوشش دیپلماتیک و استفاده از وتو، درحالی‌که نسل‌کشی در جریان است و برای تسهیل این نسل‌کشی. این به لحاظ قانونی، همدستی در جرم است.

یعنی آن واکنش ضعیف از سوی غرب، اینجا در واقع تبدیل به واکنش همدستانه شده است و باز هم به نظر می‌رسد سازمان ملل متحد از واکنش ناتوان است و شاید تا حدی به همین خاطر [واکنش غرب] چنین است؛ اما اگر صرفاً براساس کنوانسیون سازمان ملل متحد برای پیشگیری از جرم نسل‌کشی و مجازات آن به این موضوع نگاه کنیم، این کنوانسیون، با شفافیت بسیار به لحاظ قانونی تعریف می‌کند که نسل‌کشی چیست. هم مشخص می‌کند چه اقداماتی نسل‌کشی هستند و هم نیت لازم را. هر دوی این‌ها باید حاضر باشند. لااقل یکی از اقدامات باید واقع باشند، در کنار نیت نسل‌کشانه. اقداماتی که در کنوانسیون ذکر شده، کشتن، آسیب جدی بدنی یا ذهنی، اعمال تعمدی وضعیتی برای زندگی که به نحوی محاسبه شده است تا باعث نابودی تمام یا بخشی از یک گروه شود. بعد نیت لازم، یعنی نیت نابودی کامل یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی، به صرف ماهیت آن گروه.

به‌ندرت نمونه‌ای داشته‌ایم که این مسئله تا این حد مشخص باشد. اول، این اقدامات را یک دولت علیه یک گروه خاص انجام داده که این دولت بر آن‌ها تسلط دارد. فلسطینی‌ها و فقط فلسطینی‌ها، هم مسلمان و هم مسیحی. فلسطینی بماهو فلسطینی. لااقل سه مورد از آنچه به‌عنوان اقدامات نسل‌کشانه فهرست‌شده، الان در حال انجام علیه جمعیت فلسطینی‌هاست. این واقعاً موضوع مناقشه هم نیست. کشتن در ابعاد گسترده دارید، کشتار کلی و وحشتناک جمعیت غیرنظامی زندانی در غزه، محله‌هایی که کاملاً با خاک یکسان شده‌اند، مهمات سنگینی که بر سر مناطق جمعیتی متراکم غیرنظامی ریخته شده‌اند؛ بر سر خانه‌ها، اردوگاه‌های پناهجویان، کلیساها، مساجد، بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها، آمبولانس‌ها، مدارس، تأسیسات سازمان ملل متحد، تأسیسات سازمان‌های بشردوستانه، همه‌شان زیرساخت‌های غیرنظامی هستند. شاهد خانواده‌های چندنسلی بوده‌ایم که کاملاً از روی نقشه حذف شده و نابود شده‌اند. دوم، شاهد آسیب جدی، هم جسمی و هم ذهنی، چنان‌که کنوانسیون می‌گوید، بوده‌ایم. هزاران نفر زخمی شده‌اند، دچار نقص عضو شده‌اند، خدمات درمانی مناسب از آن‌ها دریغ شده است، غذا، آب، دارو، پناهگاه از آن‌ها دریغ شده است، هدف بمباران و شلیک مداوم تک‌تیراندازها بوده‌اند، همسران‌شان را از دست داده‌اند، والدین‌شان را از دست داده‌اند، در معرض بیماری قرار گرفته‌اند، هر روز ارعاب شده‌اند. بنابراین تردیدی نیست که این مورد دوم هم تحقق یافته است. مورد بعدی اغلب اثباتش سخت است؛ این مورد در کنوانسیون که می‌گوید اعمال تعمدی وضعیتی برای زندگی که به نحوی محاسبه شده است تا باعث نابودی تمام یا بخشی از یک گروه شود. اینجا وضعیت بسیار نادری در این مورد داریم، چون اسرائیل، در غزه، ۳/۲میلیون غیرنظامی را توقیف کرده و محبوس کرده است یا زندانی کرده است. بیشترشان فقیر هستند، بیشترشان امنیت غذایی ندارند، بیشترشان کودک هستند، بیشترشان همین حالا هم پناهجو هستند. لااقل از ۲۰۰۵ محاصره کامل بر غزه اعمال کرده است. تعمداً جریان ورود غذا، آب، دارو، لوازم بهداشتی، مصالح ساختمانی، رفت‌وآمد آزاد و همه عناصر یک زندگی درست را محدود کرده است. به صورت دوره‌ای هم حملات نظامی علیه‌شان می‌کند؛ به سادگی آب‌خوردن. این وضعیت بسیار منحصربه‌فردی است. از اکتبر هم این محاصره را مطلق کرده‌اند؛ ۱۰۰ درصد. قطع ورود همه چیز، غذا، آب، دیگر اقلام اساسی، دارو، در اقدامی که تخطی جدی دیگری از قوانین بین‌المللی بشردوستانه است. تا همین حالا، بیش از ۵/۱میلیون نفر، زن و کودک و مرد به اجبار آواره شده‌اند. عاملان اسرائیلی تعارفی درباره ذات تعمدی مجازات جمعی غیرقانونی در غزه نداشته‌اند، با ممنوع‌کردن فعالانه ورود اقلام اساسی با استعاره‌هایی مثل «رژیم غذایی گذاشتن برای مردم [غزه]» که یک جرم جنگی دیگر است یا «چمن‌زنی» هرازگاهی که یعنی کشتن مردم مثل کوتاه‌کردن چمن، با قدرت نظامی. به خاطر این حبس‌بودن مردم در غزه و محدودیت و محاصره چندساله، من به‌ندرت چنین نمونه آشکاری از تخطی از ماده ۲c کنوانسیون نسل‌کشی با اعمال این وضعیت زندگی دیده‌ام.

اما برجسته‌ترین عنصر در این میان، مسئله نیت است. اینجاست که واقعاً آنچه در فلسطین داریم می‌بینیم، با آنچه در دیگر نسل‌کشی‌ها می‌بینیم، متمایز می‌شود. دیوان دادگستری بین‌المللی گفته است، نیت را می‌شود از رفتار برداشت کرد. این اولین عنصر نیت است. ۷۵ سال تصفیه قومی که اسرائیل انجام داده است، در اسرائیل، در اورشلیم، در کرانه باختری، در غزه. این نمایانگر شواهد قانع‌کننده از نیت اسرائیل برای انجام یک تصفیه قومی دیگر در غزه است؛ به خاطر این الگوی رفتاری که ۷۵ سال سابقه دارد.

اما حتی فراتر از آن، فضای مصونیتی که اسرائیل چندین دهه در آن کار کرده است، با پذیرش ایالات متحده، بریتانیا، اتحادیه اروپا، با حمایت دیپلماتیک و نظامی غرب، این فضای مصونیت، منجر به وضعیتی شده است که بی‌سابقه است: چون با مقامات اسرائیلی مواجهیم که علناً نیات نسل‌کشانه خود را اعلام می‌کنند، علناً و در جایی که ثبت و ضبط می‌شود و از ابتدای حمله‌شان به غزه. این به‌ندرت در پرونده‌های نسل‌کشی صادق است. معمولاً در پرونده نسل‌کشی، این عنصری است که اثبات آن سخت است. باید در میان اسناد خاک‌گرفته بایگانی‌های دولت کندوکاو کنید تا شواهدی پیدا کنید که این نیت وجود داشته است. در این پرونده، نیازی به این کار نیست. چون این مقامات سیاسی و نظامی اسرائیلی چنان مطمئن هستند کسی آن‌ها را پاسخگو نخواهد کرد که علناً درباره نیات نسل‌کشانه‌شان حرف زده‌اند و شما هم این را می‌دانید. این شامل رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، وزرای کابینه، مقامات ارشد نظامی، اندیشکده‌های متصل به دولت، چهره‌های رسانه‌ای اسرائیلی هم می‌شود که علناً از فلسطینی‌های غزه انسانیت‌زدایی کرده‌اند و آن‌ها را «حیوان»، «غیرانسان»، «جانوران موذی»، «سرطان»، «تروریست»، «نازی» خوانده‌اند. علناً نیت پاک‌کردن تمام غزه را اعلام کرده‌اند. نیتی مشخص اعلام کرده‌اند که بین مبارزان و غیرنظامیان تمایز قائل نشوند و گفته‌اند در غزه غیرنظامی‌ای وجود ندارد. اعلام کرده‌اند لازم است غزه را با خاک یکسان کنند و به ویرانه تبدیلش کنند. حتی یکی از وزرا صراحتاً از نیت اعمال یک «نکبت» دیگر در غزه گفته است، «نکبت ۲۰۲۳» [«نکبه» یا «نکبت» نام فلسطینیان برای وقایع ۱۹۴۸ است که در آن، جمعیت عظیمی، کشته یا آواره شدند، تا اسرائیل برپا شود]. بعد خود نخست‌وزیر را دارید، نتانیاهو که یک جنایتکار جنگی سریالی است. او حتی به این آیه «عمالیق» [Amalek] در انجیل اشاره کرده است که دستور می‌دهد تمام جمعیت یک قوم پاکسازی شوند و هیچ‌کس در امان نماند؛ مردان، زنان، کودکان، نوزادان شیرخوار و همه دام‌هایشان. این در متنش آمده است. به عبارت دیگر، در این نمونه که بسیار نادر است، رهبران سیاسی و نظامی یک کشور را دارید که خودشان دارند برای ادعای نیت نسل‌کشانه شواهد ارائه می‌کنند.

یک عنصر دیگر هم در این میان هست؛ عنصر ظرفیت. این عنصر مهمی است، چون خیلی‌ها در درگیری‌ها یا در موقعیت‌های دیگر، ایده‌های نژادپرستانه مطرح می‌کنند، اما ظرفیت این را ندارند که واقعاً مرتکب یک نسل‌کشی شوند. اینجا، اسرائیل، دهه‌هاست که این دستگاه قدرتمند سرکوب را ساخته است که در تمام فلسطین و اسرائیل مستحکم است، با اشغال نظامی قدرتمند، نیروهای تهاجمی، نیروهای آزارگر پلیس، نهادهای اطلاعاتی بی‌رحم که بسیار فعال هستند، به‌علاوه پدیده‌های مادی مانند دیوارها، حصارها، سیم‌های خاردار، فناوری‌های پیشرفته نظارت و کنترل، پهپادها، سلاح‌های خودکار، ربات‌های کوچکی که مسلسل دارند، شهرک‌نشینان خشن مسلح که نه‌تنها اجازه عمل دارند، بلکه دولت اسرائیل از عملیات‌شان حمایت کرده است، یک سیستم کامل قوانین و سیاست‌های سرکوب‌گرانه، آپارتایدی که عملاً در این سرزمین پیاده شده است. می‌توانیم ببینیم که فلسطینی‌ها با همه این ابزارها، کاملاً تحت انقیاد درآمده‌اند، به اجبار محدود و محبوس شده‌اند که یکی از علائم هشداردهنده نسل‌کشی است. عمدتاً بی‌دفاع هستند. در معرض حملات مرتب هستند،‌ هم از سوی ارتش اسرائیل و هم از سوی شهرک‌نشینان. به عبارت دیگر، اسرائیل ابزارهای اعمال نسل‌کشی را دارد و فعالانه دارد آن‌ها را به کار می‌گیرد. این یک جرم است؛ نسل‌کشی. اسرائیل،‌ ابزارها، نیت اعلام‌شده و ظرفیت ارتکاب این جرم را دارد.

نکته آخری که می‌خواهم بگویم این است که کنوانسیون نسل‌کشی، تنها نسل‌کشی را جرم‌انگاری نمی‌کند؛ بلکه تحت ماده سوم در این کنوانسیون، همدستی در نسل‌کشی، جرم است. در این پرونده دیده‌ایم که ایالات متحده، جایی که من الان در آن هستم، نه‌تنها در تعهدش به پیشگیری ناکام بوده است – چون طرف‌های این کنوانسیون متعهد به پیشگیری از نسل‌کشی هستند – بلکه فعالانه هم دارد حمایت اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک می‌کند و وتو می‌کند و کارهایی مثل این، درحالی‌که اقدامات اسرائیل در حال انجام هستند. پس نمی‌تواند بگوید نمی‌دانست، چون دارد فعالانه در شرایطی این کارها را می‌کند که نسل‌کشی در حال وقوع است.

این حرف را من دوباره و دوباره دارم می‌زنم. اگر بناست ایده نسل‌کشی، جرم نسل‌کشی، کنوانسیون علیه نسل‌کشی و صراحتاً بگویم، کل قوانین بشردوستانه و حقوق بشری بین‌المللی، باقی بمانند، باید در این پرونده به دنبال مسئولیت و پاسخگوکردن باشیم؛ هم برای مرتکبین و هم برای آن‌ها که همدست بودند. در غیر این صورت، قربانیان اصلی فلسطینیان غیرنظامی هستند، اما تلفات جانبی‌اش، خود قوانین بین‌المللی خواهند بود. این پرونده واضحی است و باید به‌عنوان یک پرونده واضح به آن واکنش نشان دهیم.

‌ برای آن‌هایی که وکیل حقوق بین‌الملل نیستند و این سیستم را نمی‌فهمند بگویید که چه می‌شود کرد؟ چطور می‌شود این مسئله را حل کرد؟ چگونه می‌شود اسرائیل و ایالات متحده را پاسخگو کرد؟

اول، این جرمی است که در محدوده صلاحیت قضایی بین‌المللی است. پس می‌شود در دادگاه‌ها به دنبال پاسخگوکردن رفت. کنوانسیون نسل‌کشی مشخصاً از دیوان دادگستری بین‌المللی نام می‌برد؛ بالاترین دادگاه سیستم سازمان ملل. این یک اقدام دولت به دولت است، یعنی می‌شود پیگیری نسل‌کشی در این دادگاه جهانی باشد، اما مسئولیت مجرمانه شخصی نمی‌آورد. دیوان کیفری بین‌المللی در لاهه برای این کار است. مشکل دیوان کیفری بین‌المللی این است که مثل سازمان ملل متحد، وقتی پای مسئله فلسطین در میان باشد، با فشارهای سیاسی غربی، اخته شده است و این سال‌هاست که مانع از اقدام اصولی تحت اساسنامه رم در مسئله فلسطین شده است. الان فکر می‌کنم چیزی در حال تغییر است. فکر می‌کنم دیوان کیفری بین‌المللی و دادستانش باید این‌قدر عاقل باشند که متوجه شوند، این یک بحران وجودی در مقابل دیوان می‌گذارد. دیوان کیفری بین‌المللی ناپدید خواهد شد، کاملاً بلاموضوع خواهد شد، اگر در این پرونده اقدام نکند، چون تأییدی خواهد بود بر ایده‌ای که همین الان هم شایع است که دیوان کیفری بین‌المللی، ابزاری برای غرب است که آفریقایی‌ها و دیگران از جنوب [جهانی] را تحت تعقیب قرار دهد، اما هیچ‌وقت غربی‌ها را پاسخگو نمی‌کند. بنابراین فکر می‌کنم متوجه می‌شود که نمی‌تواند با این میزان انفعال و این‌پاوآن‌پاکردن از زیر ماجرا در برود، کاری که تا اینجا کرده چون در مقابل فشارهای غرب و بازیگران لابی اسرائیل و دولت‌های قدرتمند غرب تسلیم شده است؛ اما لازمه این تغییر، فشار مداوم از سوی همه آدم‌های باوجدان است، تا تضمین کنند این فشار، در مقابل فشار برای انفعال عمل می‌کند و آن را خنثی می‌کند. این مهم است، چون این یک نهاد موجود است که در آن، مسئولیت مجرمانه شخصی را می‌شود دنبال کرد، برای مرتکبین واقعی، یعنی رهبران دولت و ارتش اسرائیل و مجرمانی که در واقع در میدان مرتکب نسل‌کشی می‌شوند و همین‌طور، جرم همدستی.

ماجرا پیچیده است، چون ایالات متحده، نه‌تنها اساسنامه رم را امضا نکرده است، بلکه قانونی تصویب کرده که می‌گوید، اگر هر کدام از اهالی این کشور یا هر کدام از متحدانش، بازداشت و در لاهه محاکمه شوند، آمریکا به هلند حمله خواهد کرد، به دادگاه حمله خواهد کرد و مجرمانش را آزاد خواهد کرد. این‌قدر عجیب است که باورکردنی نیست. خیلی غریب است، این شدت انزجار مطلق از قوانین بین‌المللی و مسئولیت بین‌المللی که حکومت ایالات متحده، شامل کنگره‌اش، دارد؛ اما فکر می‌کنم یک احتمال هم اینجا هست. جایی که دیوان کیفری بین‌المللی ناکام می‌ماند، به این خاطر که این جرائم، در محدوده صلاحیت بین‌المللی هستند، می‌شود آن‌ها را در دادگاه‌های کشورهای ثالث هم تعقیب کرد. در هر دادگاهی می‌شود تعقیب‌شان کرد. فکر می‌کنم، به احتمال زیاد، یک کمیسیون مستقل بین‌المللی تحقیقات در کار خواهد بود. همین حالا یک کمیسیون مستقل تحقیقات در سازمان ملل متحد هست که حکم دارد درباره این اقداماتِ در جریان تحقیق کند. ممکن است گسترش فعالیت‌های این کمیسیون را ببینید که این جرائم و مرتکبانش و نام‌هایشان را مستند کند. ممکن هم هست برپایی سازوکاری مضاعف را شاهد باشید، برای این هدف مشخص تعقیب مسئولیت مجرمانه یا جمع‌آوری شواهدی که می‌توانند برای پیگیری مسئولیت مجرمانه به کار گرفته شوند. خب غیرقابل‌تصور است که شورای امنیت سازمان ملل کارش را انجام دهد، چون عملاً حق وتوی ایالات متحده متعلق به دولت اسرائیل است و دوباره و دوباره این ثابت شده است، پس شاهد این خواهید بود که این نهاد ناکام، به ناکامی ادامه دهد؛ اما ممکن است شاهد اقدامات دیگری در مجمع عمومی مثل برپایی سازوکارهایی جدید یا یک محکمه باشید. لزوماً برای برپایی محکمه قانونی نیازی به فصل هفت نیست. ممکن است شاهد برپایی دوباره نهادهای سابق ضدآپارتاید سازمان ملل متحد باشید که فکر می‌کنم تحول بسیار خوبی خواهد بود و تحرکاتی هم در این جهت انجام شده است. قطعاً شاهد مستندسازی و آشکارسازی هم خواهید بود، نه‌تنها از اینکه مرتکبان چه کرده‌اند و دولت‌های غربی چگونه همدستی کرده‌اند، بلکه از اینکه رسانه‌ها، مخصوصاً رسانه‌های شرکتی غربی کاملاً همدست بوده‌اند و خودشان هم به نظر من، مشمول ارتکاب جرم دیگری در کنوانسیون نسل‌کشی هستند؛ یعنی تحریک. اگر انسانیت‌زدایی کامل مردم فلسطینی در این گزارش‌ها را ببینید، اگر اعوجاج این گزارش‌ها را ببینید، اگر همکاری کامل برخی رسانه‌های غربی مثل سی‌ان‌ان با دولت اسرائیل و ارتشش را در این پرونده‌ها ببینید، می‌توانید ببینید که در برخی نمونه‌ها، واقعاً از خط قرمزها رد شده‌اند. نه‌تنها برخلاف وظایف اخلاقی‌شان برای واکنش به این نوع جنایت‌های گسترده عمل کرده‌اند، بلکه به ابزاری تبدیل شده‌اند، برای لاپوشانی، اعوجاج اخبار، ایجاد ابهام و تحریک علیه آتش‌بس، علیه استفاده از شورای امنیت، علیه هر نوع اقدامی که می‌تواند نوعی کمک و تسکین به همراه داشته باشد.

فکر می‌کنم باید مسئولیتی در کار باشد. فکر می‌کنم وزن سنگینی علیه این مسئولیت در کار است، چون دولت‌های قدرتمند غربی مخالفش هستند اما واقعاً بارقه امیدی در تحرکات مردم عادی است. یهودیان، مسیحیان، مسلمانان، مدافعان حقوق بشر، فعالان صلح و کلاً انسان‌های معقول در سراسر جهان که دور هم جمع شده‌اند، در پایتخت‌های غربی، در شهرهای بزرگ در ایالات متحده و اروپا، حتی با وجود خطر بازداشت و ضرب‌وشتم توسط پلیس؛ چون شاهد این سرکوب اعتراضات علیه حمایت دولت‌ها از این نسل‌کشی‌ها در غزه بوده‌اید، طوری که هرگز قبلاً ندیده‌ایم. آلمان جرم‌انگاری‌اش کرده است. فرانسه سعی کرده جرم‌انگاری‌اش کند. در بریتانیا و ایالات متحده هم تلاش‌هایی بوده برای جرم‌انگاری دفاع از حقوق بشر در فلسطین. بسیار حیرت‌انگیز است؛ اما مردم گفته‌اند برایمان مهم نیست. راهپیمایی خواهیم کرد. نافرمانی مدنی خواهیم کرد. صدایمان را بلند خواهیم کرد. در شبکه‌های اجتماعی پست خواهیم کرد. خواهیم نوشت. حرف خواهیم زد و اجازه نخواهیم داد دولت‌های غربی‌مان در مقابل نسل‌کشیِ در جریان علیه مردم بی‌دفاع غیرنظامی ساکت‌مان کنند.

‌ قبل از اینکه به نقطه مسئولیت برسیم، البته اسرائیل باید این کار را متوقف کند. چطور می‌توانیم کاری کنیم که اسرائیل این نسل‌کشی را در این مقطع متوقف کند؟

فکر نمی‌کنم اسرائیل دست بکشد. فکر می‌کنم اسرائیل به‌شدت احساس مصونیت می‌کند و این مصونیت هم توهم نیست. این مصونیت را اصولاً دولت ایالات متحده تضمین کرده است با دلارهای مالیات‌دهندگان آمریکا. خود را به مصونیت اسرائیل متعهد کرده است، در سازمان ملل متحد، در شورای امنیت، در نهادهای حقوق بشری، در دادگاه‌های قانونی. عملاً مخالفت صلح‌آمیز با اقدامات اسرائیل را غیرقانونی کرده است. چیزهایی مثل بایکوت، سلب سرمایه‌گذاری، اعتراض و حتی امضای بیانیه و نامه را غیرقانونی کرده است. بسیار غیرعادی است.

بنابراین فکر نمی‌کنم اسرائیل هیچ قصدی برای توقف داشته باشد، تا وقتی به هدف واقعی‌اش برسد و بگذارید واضح صحبت کنیم: هدف اصلی‌شان هرگز آزادکردن گروگان‌ها نبوده است. این را حقیقت بمباران محل زندگی گروگان‌ها در غزه مشخص می‌کند؛ پس موضوع هیچ‌وقت نجات آن‌ها نبوده است. بگذریم که چقدر از مردم خود اسرائیل را در ۷ اکتبر، آتش خود اسرائیلی‌ها کشت. موضوع نابودکردن حماس هم نبوده است، چون احمق نیستند. خیلی خوب می‌دانند به این شکل نمی‌شود حماس را نابود کرد. این‌طوری با این‌طور ویرانی گسترده، فقط مقاومت بیشتر درست می‌کنند. اگر هم دارند تلاش می‌کنند حماس را نابود کنند، خیلی نابلدند؛ چون ادعا می‌کنند ۶۰ سرباز حماس [را کشته اند] و ما الان بسیار بیشتر از ۱۲ هزار غیرنظامی داشته‌ایم که کشته شده‌اند؛ پس موضوع حماس هم نیست. موضوع نابودکردن و تصفیه قومی نوار غزه است، با شروع از شمال و پیشروی تا حد ممکن به سمت جنوب، تا وقتی اتفاقی بیفتد که شاید محدودشان کند. الان هم بسیار مؤثر بوده‌اند و تا حدود دوسوم راه را آمده‌اند؛ چون همین حالا هم نابودی در جنوب را شروع کرده‌اند. حوالی خان یونس و جاهای دیگر. امیدشان بسیار مشخص این است که هر چقدر ممکن است از غزه نابود کنند تا هر بازمانده‌ای در وضعیتی زندگی کند که قابل‌تحمل نیست و آن‌وقت خودشان مجبور خواهند شد، از مرز رفح بگذرند و چند سال بعد در چادرهایی در صحرای سینا بمیرند. یا راهی به سمت خارج‌نشین‌های مهاجر در دیگر کشورها پیدا کنند تا به این شکل اسرائیل بتواند خالص‌سازی قومی‌اش را ادامه دهد. حواس‌مان هم نباید از این پرت شود که همزمان با وقوع این اتفاقات، یک کارزار کامل حملات نظامی و «پوگروم» [یورش‌های خشونت‌آمیز به اهالی یک منطقه با این هدف که این اهالی یا کشته شوند یا فرار و منطقه را ترک کنند] در کرانه باختری در جریان است. چندین روستا تا همین حالا هم پاکسازی قومی شده‌اند و فلسطینیانی که در اسرائیل زندگی می‌کنند هم مدام آزار و اذیت می‌شوند.

فکر نمی‌کنم متوقف شوند. فکر می‌کنم تا همین جا به اندازه‌ای پیش رفته‌اند که به بیشتر هدف‌شان رسیده‌اند. تا وقتی که با عواقبی مواجه نشوند، ادامه خواهند داد. من به سفری که بلینکن به خاورمیانه کرده است می‌گویم مأموریت برداشت «برگ انجیر» [برگ انجیر، اصطلاحی است به معنای چیزی حداقلی که فقط قرار است جلوی شرمندگی یا آبروریزی کامل را بگیرد]. او فقط به دنبال این بود که در مقابل بخشی از رأی‌دهندگان نوعی انکارپذیری داشته باشد و بتواند بگوید از آن‌ها خواستیم به قوانین بین‌المللی احترام بگذارند؛ اما همه این‌ها فقط تلاشی بوده تا بتوانند اجازه دهند آنچه از تصفیه غزه در حال وقوع بوده، ادامه یابد. ایالات متحده گفته است که همه باید بتوانند برگردند و نمی‌توانید اندازه غزه را کوچک کنید و این‌طور حرف‌ها؛ اما این حرف‌ها بسیار کم و بسیار دیر است. هیچ جدیتی هم پشت این حرف‌ها نگذاشته‌اند. حتی یک تماس هم نگرفته‌اند که از آن‌ها بخواهند این کار را تمام کنند. برعکس، به ریختن سلاح و پول و حمایت اطلاعاتی برای اسرائیلی‌ها ادامه داده‌اند و حتی سربازان آمریکایی را اعزام کرده‌اند تا از اسرائیلی‌ها در نسل‌کشی‌شان پشتیبانی کنند. پس این حرف‌های آمریکایی‌ها نمایش است. برگ انجیر است. بی‌معناست. اسرائیل از عواقب پیگیری این اهداف خواهد گریخت و همین حالا هم بخش بزرگی از آن را بدون عواقب پیش برده است. خواهیم دید که در روزهای آینده چه خواهد شد. اروپا زمانی نقطه جایگزینی بود که در آن می‌توانستید درخواست بررسی قوانین بین‌المللی و رویکردی تا حدی منطقی داشته باشید. الان اروپا از دست رفته است. این کاملاً دنیایی است که در آن غرب همدست نسل‌کشی در قرن بیست‌ویکم است.

‌ سوال آخرم این است: اگر ده سال، بیست سال جلو برویم، فکر می‌کنید دنیا به این روزها چطور نگاه خواهد کرد؟

فکر می‌کنم تردیدی نیست که در نگاه به عقب به این روزها، شرمساری‌های بسیار خواهد بود. نه‌تنها از نظر ناکامی بسیاری در واکنش به وقوع نسل‌کشی در مقابل چشمان‌شان، بلکه بابت همدستی خیلی‌ها. نه‌فقط دولت‌ها، در رسانه‌ها یا بقیه؛ اما این برای فلسطینی‌ها و جرمی که در حق‌شان شده، عدالتی نخواهد آورد. به این خاطر فکر می‌کنم فراتر از شرمساری، باید مسئولیت مجرمانه واقعی شخصی برای مرتکبان در کار باشد. آنجا که به رسانه‌ها مربوط است، باید روزی بنشینند و با آنچه این روزها کردند، مواجه شوند، تا آنجا هم حدی از مسئولیت باشد.

نگرانی من این است که شاید اوضاع خیلی از این بدتر باشد. نگران این هستم چون، شاید دنیا بیکار ننشیند که اجازه دهد نسل‌کشی فلسطینی‌ها کامل شود. شاید واقعاً شاهد مقاومت ارتش‌ها و نیروهای نظامی در منطقه باشیم. شاید آن وقت این متحدان اسرائیل را به میانه یک درگیری گسترده‌تر بکشاند. اسرائیل کشوری است که ذخایر عظیمی از سلاح‌های اتمی، شیمیایی و بیولوژیکی دارد. برخی سلاح‌های شیمیایی‌اش را دارد استفاده هم می‌کند، مثل فسفر سفید. کشوری است که ایدئولوژی بسیار افراطی و خشنی دارد که بسیار به آن متعهد است. میزانی از مصونیت برایش مجاز شده که در تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم بی‌همتاست. حمایت قدرتمندترین نیروهای نظامی دنیا را هم دارد، ایالات متحده و دیگران؛ پس ممکن است ما در حال حرکت به سمت چیزی باشیم که حتی از این هم بسیار خطرناک‌تر است، خطرناک‌تر از وضعیتی که محدود است به نابودی یک ملت در یک منطقه. فکر هم می‌کنم کشورهای غربی دارند بازی بسیار خطرناکی می‌کنند. فکر می‌کنم هیولایی ساخته‌اند که شاید نتوانند کنترلش کنند و آن وقت، ۱۰ سال بعد، اگر هنوز اینجا باشیم، حرف‌های متفاوتی درباره آنچه باید رخ دهد خواهیم داشت.

اما این را هم بگویم که حتی در بهترین سناریو، شاهد فرسایش و شاید شاهد آخرین میخ تابوت این پروژه ۷۵ ساله قوانین بین‌المللی هستیم، به‌عنوان روشی برای رفع مناقشه‌ها و برای حفاظت از حقوق بشر. قوانین بشردوستانه بین‌المللی، قوانین حقوق بشری بین‌المللی، قوانین کیفری بین‌المللی، دیوان کیفری بین‌المللی، قدرت حفاظتی شورای امنیت، همه این‌ها ممکن است تلفات جانبی این وضعیت باشند. یعنی این شرایط ممکن است بذر نابودی و رنج مردمی بسیار دورتر از فلسطین شود؛ مردمی که لااقل امید این حفاظت‌ها را هم نخواهند داشت. این سیستمی که برپا شده، حالا در حال تخریب است،‌ با مصونیت و – باز هم می‌گویم – با موضع غرب در مواجهه با آنچه در حال وقوع است. ۱۰ سال دیگر، ما این امکان را دیگر نخواهیم داشت، اگر از لحاظ مسئولیت بر مبنای این استانداردها، چرخشی اتفاق نیفتد. اعلامیه جهانی حقوق بشر، امسال ۷۵ساله شده است. در سال ۱۹۴۸ برپا شده است، همان سالی که «نکبت» در فلسطین رخ داد، آپارتاید در آفریقای جنوبی شروع شد و کنوانسیون نسل‌کشی تصویب شد؛ ۱۹۴۸. آنچه اکنون داریم می‌بینیم این است: این تصادف کنایه‌آمیز تاریخی همزمانی نکبت و ناکامی در توجه به ادامه نکبت که منجر به اینجا شده است، نه‌تنها منجر به نابودی فلسطین می‌شود، بلکه منجر به نابودی آن چیزهای امیدوارکننده دیگر می‌شود؛ قوانین بین‌المللی و اعلامیه جهانی حقوق بشر. من همیشه هم به این تضاد اشاره کرده‌ام که در آفریقای جنوبی، سازمان ملل متحد و نهادهای بین‌المللی روی اعلامیه جهانی، قوانین حقوق بشری و بشردوستانه بین‌المللی و برابری متمرکز ماندند تا آپارتاید سقوط کرد. ۳۰ سال پیش، با راه‌انداختن «اسلو»، این رویکرد را برای فلسطین رها کردند و وضعیت بدتر و بدتر شده است و امروز ما را به این وضعیت وحشتناکی رسانده که شاهدش هستیم. این چیزی است که همه‌مان تاوانش را خواهیم داد، اگر در روزهای پیش رو، اتفاق بزرگی رخ ندهد.

ترجمه: روح‌انگیز رها

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی