بحران خودساختهی ژنرال/درباره امیر قلعهنویی که حضور در جام کافا هم برای او سبب خیر نشد
تیم ملی فوتبال ایران در آخرین دیدار خود قبل از رسیدن به فینال جام کافا برابر تاجیکستان، نمایشی دور از انتظار داشت؛ نتیجهای که بار دیگر پرسشهای جدی درباره کیفیت فنی و تاکتیکی شاگردان امیر قلعهنویی را پیش کشیده است.

تیم ملی فوتبال ایران در آخرین دیدار خود قبل از رسیدن به فینال جام کافا برابر تاجیکستان، نمایشی دور از انتظار داشت؛ نتیجهای که بار دیگر پرسشهای جدی درباره کیفیت فنی و تاکتیکی شاگردان امیر قلعهنویی را پیش کشیده است. ایران که همواره در جمع قدرتهای برتر فوتبال آسیا جای داشته، در ماههای اخیر نهتنها از لحاظ نتیجهگیری، بلکه از نظر شیوه بازی نیز مورد انتقاد جدی قرار گرفته است.
آمار ۱۱ گل خورده در ۱۰ مسابقه اخیر، نشانهای روشن از ضعف ساختاری در خطدفاعی است؛ ضعفی که برابر تیمهایی چون قطر، ازبکستان، افغانستان، قرقیزستان و حالا تاجیکستان آشکارتر از همیشه، خود را نشان داده است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که تیم ملی ایران در دوران فعلی، هویت تاکتیکی مشخصی ندارد و بیش از هر زمان دیگری در معرض بحران قرار گرفته است. ناکامی مقابل تاجیکستان، اگرچه از نگاه برخی یک لغزش ساده تلقی میشود، اما از دید کارشناسان، نشانهای جدی از افول یک تیم پرستاره است.
بحران در ساختار دفاعی
یکی از مهمترین محورهای انتقاد به تیم ملی ایران در دوران سرمربیگری امیر قلعهنویی، ضعف آشکار در سیستم دفاعی است. ایران طی سالهای اخیر همواره مدافعانی مستحکم در اختیار داشته؛ از روزگار کریم باقری، مهدی مهدویکیا، زرینچه و پیروانی در دهههای ۷۰ و ۸۰ گرفته تا نسل جدیدی چون حسین کنعانیزادگان و مرتضی پورعلیگنجی. اما آنچه امروز بیش از هرچیز بهچشم میآید، فقدان هماهنگی در خطدفاع و ناتوانی در سازماندهی بازیکنان است.
آمار میگوید، ایران در ۱۰ دیدار اخیر ۱۱ گل دریافت کرده؛ آماریکه برای تیمی در سطح ایران، با آنهمه تجربه بینالمللی، بههیچوجه قابلقبول نیست. نکته نگرانکننده آن است که این گلها تنها از سوی قدرتهای سنتی آسیا دریافت نشده، بلکه تیمهایی چون افغانستان، قرقیزستان و تاجیکستان نیز موفق به بازکردن دروازه ایران شدهاند. چنین شرایطی نشان میدهد، مشکل تیم ملی صرفاً در کیفیت فردی مدافعان خلاصه نمیشود، بلکه ریشه در ساختار کلی دفاعی و شیوه بازی تیم دارد.
سبک بازی مبهم و بدون هویت
تیم ملی ایران در سالهای گذشته، چه در دوران کارلوس کیروش و چه حتی در مقاطع کوتاه با مربیانی مانند ویلموتس، دستکم از یک شاکله تاکتیکی روشن برخوردار بود. دفاع مستحکم، استفاده از ضدحملات سریع و تکیه بر بازیکنانی چون طارمی و آزمون برای ضربات نهایی، هویت مشخص تیم ملی بود. اما در دوران امیر قلعهنویی این هویت به وضوح کمرنگ شده است.
ایران نه در مالکیت توپ تیم برتری نشان میدهد، نه در ضدحملهها کشنده ظاهر میشود و نه حتی در پرسینگ از جلو ساختار سازمانیافتهای دارد. برابر تاجیکستان، تیم ملی مالکیت توپ را دقایق زیادی در اختیار داشت اما این مالکیت بهندرت منجر به موقعیت خطرناک شد. پاسکاریهای بیهدف در میانه میدان، ارسالهای بیحاصل از کنارهها و نبود طرح مشخص برای عبور از دفاع متراکم حریف، تصویری بود که بارها تکرار شد. چنین سبک بازی مبهمی موجبشده حتی هواداران قدیمی تیم ملی نیز نسبت به آینده ناامید شوند.
انتقاد رسانهها و کارشناسان
طبیعی بود که شکست یا تساوی ناامیدکننده برابر تیمهایی مانند تاجیکستان، موجی از انتقادها را به همراه داشته باشد. بسیاری از کارشناسان ورزشی در رسانههای داخلی تاکید کردهاند که تیم ملی ایران با این سبک بازی، نمیتواند در سطح قاره آسیا مدعی جدی باشد. اصغر مازیار، کارشناس قدیمی و برجسته فوتبال، بعد از تساوی ناامیدکننده مقابل تاجیکستان گفت، متاسفانه خلاقیت در تیم ملی وجود ندارد و حالا هرتیمی با هرکیفیتی میتواند دروازه ایران را باز کند.
ازطرفدیگر مازیار معتقد است، اگر بخواهیم با همین سبک پیش برویم زنگ تفریح رقبا در جامجهانی خواهیم شد. بازی نکردن با تیمهای قدرتمند باعث بیانگیزگی بازیکنان شده و عملاً با چنین تدبیری یکی از فیفادیهای مهم فوتبال ایران از دست رفت. تا پیش از شروع جام جهانی ۲۰۲۶ آمریکا، فقط ۳ فیفادی باقی مانده که یکی از آنها متاسفانه در بهترین زمان ممکن از دست رفت.
آیندهای پرابهام برای تیم ملی
ناکامی برابر تاجیکستان تنها یک نتیجه ضعیف نیست، بلکه هشداری جدی برای آینده فوتبال ملی ایران است. تیم ملی در آستانه رقابتهای حساس انتخابی جام جهانی قرار دارد و چنین لغزشهایی میتواند پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد. بازیکنانی مانند مهدی طارمی، سردار آزمون و علیرضا جهانبخش در سالهای پایانی دوران اوج خود هستند و فرصت حضور در جام جهانی برای آنها بیتکرار خواهد بود. اگر تیم ملی با چنین ساختار متزلزلی وارد مرحله مقدماتی شود، نهتنها شانس موفقیتاش کاهش مییابد، بلکه حتی احتمال از دست رفتن شانس صعود به دور حذفی، با وجود ۴۸ تیمی شدن این رقابتها را از دست خواهد داد.
عدهای از کارشناسان معتقدند که ادامه همکاری با قلعهنویی در چنین شرایطی ریسک بزرگی است و تغییر در کادرفنی میتواند تنها راه برونرفت از بحران باشد. آنچه از گوشه و کنار شنیده میشود، برخی بازیکنان با تغییر کادر فنی موافقت خود را اعلام کردهاند همانطور که همین بازیکنان، خواستار اخراج اسکوچیچ شده بودند. البته باید بررسی شود در این شرایط منطقه که طبعاً هر مربی خارجای تمایل به حضور در فوتبال ایران ندارد و البته کمتر از ۱۰ ماه دیگر جامجهانی آغاز خواهد شد، کدام مربی خارجی میتواند به ایران کیفیتی را بدهد که از شرایط کنونی خارج و به سطحی از رقابت و مبارزه برسند که بدون ترس، مقابل تیمهای متوسط و مطرح دنیای فوتبال قرار بگیریم.
درحالحاضر با حضور در جام کافا بسیاری از بازیکنان انگیزه کافی برای مبارزه با پیراهن تیم ملی را نداشتند و این همان موضوعی بود که به گوش امیر قلعه نویی نیز رسید که اتفاقاً با تعویضهایی که کرد باعث شد تیم ملی بازی دو بر صفر برده را با تساوی دو بر دو عوض کند چون بسیاری از همین بازیکنان نمیخواهند به واسطه حضور در جام کافا و تقابل با تیمهای درجه سه و چهار دچار مصدومیت شوند و بازیهای باشگاهی معتبر را از دست دهند. آنچه مشخص است اینکه برای اولینبار بهشکل جدی زمزمههای تغییر کادر فنی شنیده شده، اما بهصورت رسمی درمورد آن هنوز صحبت نشده است.
تیم ملی ایران این روزها با بحرانی جدی دستوپنجه نرم میکند؛ بحرانی که ریشه در ضعف ساختاری دفاعی، سبک بازی مبهم و نبود هویت تاکتیکی دارد. نتیجه ناامیدکننده برابر تاجیکستان، نه یک اتفاق گذرا، بلکه نمادی از مشکلات عمیقتر تیم ملی است. اگرچه بازیکنان ایران از نظر فردی در سطح بالایی در قاره آسیا قرار دارند و یکی، دو بازیکن هم در لیگهای اروپایی بازی میکنند، اما این توان فردی در قالب یکتیم منسجم نمود پیدا نکرده است.
برای بازگشت به مسیر موفقیت، تیم ملی نیازمند تغییرات اساسی است؛ تغییراتیکه ممکن است از کادرفنی آغاز شود. در غیر این صورت، تیم ملی ایران در مسیر رقابتهای بینالمللی نهتنها شانس قهرمانی در آسیا را طی سالهای آتی، بار دیگر از دست خواهد داد، بلکه حتی موفقیت نسبی در جامجهانی نیز در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت. دلسوزی مطلق است اگر بگوییم، بار کج به منزل نمیرسد.