این ملت حسود...
سفر آقای دبیری که احتمالاً یکی از گرانترین سفرهای جهان است کاری غیرهمدلانه و دور از مصلحت برای مقامی بلندپایه بود.

اگر همسر معاون پارلمانی سابق رئیسجمهور اینستاگرام نداشت، به احتمال خیلی زیاد شهرام دبیری همچنان یکی از نفرات اصلی دولت بود. میل همسر آقای دبیری به شفافیت سبک زندگیشان، عالم و آدم را متوجه کرد که معاون و بانو هنوز تیکِ سفر قطب جنوب را نزدهاند و قصد کردهاند که نوروز این کار ناتمام را تمام کنند.
اگر پست ایشان درباره سفرشان نبود گویی نه خانی به آرژانتین رفته و نه همسر خانی از قطب جنوب برگشته است. احتمالاً همه، وعده معاون سابق را که رخ در رخ دوربین گفته بود تعطیلات نوروز را به شهر مادریاش میرود، صادق میپنداشتند و کسی هم خیال نمیکرد که ایشان ناگهان نظرش از شمال غربی ایران به منتهیالیه جنوب جهان تغییر کرده است.
سفر آقای دبیری که احتمالاً یکی از گرانترین سفرهای جهان است کاری غیرهمدلانه و دور از مصلحت برای مقامی بلندپایه بود. آنچه در ظاهر میبینیم ایشان از منابع دولتی برای این سفر استفادهای نکردند و همه هم میدانند که تمکن مالی ایشان هم چنان است که بتوانند هر لحظه یک سفر اینچنینی بروند. مسئله نابهجایی سفر بود. کسی که مسئولیتی در سطح ملی قبول میکند باید بداند هر رفتار او میتواند در سطح جامعه مورد تفسیر قرار گیرد؛ جامعهای که زیربار فشار اقتصادی به ستوه آمده چطور باور کند مسئولی که سفر چند میلیاردی تفریحی میرود توان و ارادهای برای حل معضلات کشور دارد.
با همه اینها اگر فقط مسئله نابهنگامی سفر و کجسلیقگی ایشان به عنوان معاون رئیسجمهور بود و ایشان هم صادقانه میگفت که این سفرها بخشی از زندگی همیشگی ایشان بوده هم افکار عمومی و هم احتمالاً رئیسجمهور با تساهل بیشتری از کنار این اتفاق رد میشدند. شوربختانه این کجسلیقگی با مسائلی همراه شد که اعتماد عمومی به ایشان سلب شد. اول از همه روابط عمومی تحت امر دبیری، کل سفر را تکذیب کرد و بعدتر از آن رسانه وابسته به دولت این دروغ را بازتاب داد.
ایکاش رئیسجمهور در حکم عزل ایشان به جای اشاره به ذات سفر، دلیل عزل را دروغگویی بعد سفر و سوءاستفاده از رسانهای که با بودجه عمومی ارتزاق میکند برای بسط این کذب عنوان میکرد. اگر چنین میشد احتمالاً دیگر همسر ایشان به سان همسر آن شاه خودخوانده که مردم را بیلیاقت خواند، نمیگفت که ما مردم حسودیم و تاب صادق بودن دبیری را نداریم. عجیب است که ایشان بعد از عزل، تمامقد از سفر دفاع میکند. اگر در منظرشان سفر معاون رئیسجمهور به قطب جنوب کاری درست و بیعیب بوده چرا از همان ابتدا به دروغ تکذیب کردند.
عجیبتر اینکه چطور وقتی از تمام امکانات؛ از روابط عمومی سازمان تا خبرگزاری رسمی را برای بسط این دروغ به خدمت میگیرند، مردم را به نداشتن لیاقتِ صداقت متهم میکنند؟ نمیدانم همسر آقای دبیری که این روزها نقش سخنگوی ایشان را به عهده گرفتهاند جز همسر ایشان بودن چه تخصص و هویت دیگری دارند ولی کاش فهمشان از جامعه و افکار عمومی چیزی بیشتر از فهم دعوای فامیلی و نظرات خانوادگی بود.
حسود برای فرد اطلاق میشود. کسی که میخواهد نعمتی را که دیگری دارد، نداشته باشد. وقتی جمع بزرگی، به اندازه ملت، واکنشی نشان میدهند که بتوان آن را به رذیلتی نزدیک دانست، دیگر باید به دنبال وضعیتی بود که خیل عظیمی را به سمت این رفتار برده است. همسر معاون سابق اگر چنین وضعیتی خاطرش را آزرده کرده باید اول از همه از همسر خود به عنوان کسی که همیشه در تصمیمگیریهای محلی و کشوری نقش داشته بپرسد که چرا مردم ما چنین سفری را برنمیتابند؟ کاش یکی به همسر معاون سابق بگوید که:
این ملت حسود، معاون رئیسجمهور را برکنار نکرد. خود رئیسجمهور برکنار کرد. ایکاش ایشان خشماش از عزل همسرش را بر سر کسانی خالی میکرد که توانایی عزل و نصب دارند نه مردم کوچه و خیابان.
این ملت حسود تنها ملت حسود در جهان نیستند. در کشورهایی که هزاربار بیشتر از کشور ما مرز ثروت رانتی و غیررانتی مشخص است، در چنین موقعیتهایی ناشی از فشار افکار عمومی مقامات بلندپایهای ناچار به استعفا یا معزول شدند. بله، نام صحیح آنچه در واکنش به سفر آقای دبیری اتفاق افتاد قانع نشدن افکار عمومی بود نه حسادت.
این ملت حسود بهزعم آمارهای دولتی تعطیلات نوروز بسیار سفر داشتهاند اما فقط توان بنزین زدن را داشتهاند که به جاده بزنند. عمده این مسافران توان اجاره هتل که هیچ حتی سرپناهی هم نداشتهاند و زیر آسمان چادر زدهاند یا به مدرسه و این قبیل محلهای اسکان رفتهاند.
این ملت حسود آنقدر به سرشان است که فردای عزل یادشان برود دبیری و همسرش گل کدام باغاند. اگر شما اینستاگرامتان را میبستید و در سکوت به جهانگردی ادامه میدادید، دیگر چشمِ نگرانِ مردمی که منتظرند ببینند تحولات مسقط سفره آنها را کوچکتر میکند یا نه، به سفرهای تفریحی شما نمیافتاد.