| کد مطلب: ۳۰۲۳۳

کودکی یک تجربه تاریخی است/ در حاشیه گفت‌‌وگو با گیتی خامنه

گزافه نیست که بگوییم یکی از پیچیده‌ترین تجربه‌های تاریخی کودکی متعلق به کودکان دهه ۶۰ است. نه لزوماً بچه‌هایی که در دهه ۶۰ به دنیا آمده‌اند بلکه همه آنهایی که دوران کودکی خود را در دهه ۶۰ گذراندند و تجربه کردند و این شامل کودکان دهه ۵۰ به‌ویژه نیمه دوم این دهه هم می‌شود.

کودکی یک تجربه تاریخی است/ در حاشیه گفت‌‌وگو با گیتی خامنه

 گفت‌وگویی که با گیتی خامنه مجری برنامه‌های کودک دهه 60 داشتم، بار دیگر ذهنم را در یک ارجاع نوستالژیک به دنیای کودکی برد؛ دنیایی که برای کودکان آن نسل فقط احضار بازی‌ها و خاطرات کودکانه نیست، بلکه مخاطرات کودک بودن در یکی از بحرانی‌ترین برهه‌های تاریخ معاصر را هم تداعی می‌کند و من به این می‌اندیشم که چه نسبتی بین دنیای کودکی و جهانی که در آن به سر می‌بریم وجود دارد.

گرچه دنیای کودکی از ویژگی‌های روانشناختی آن تاثیر می‌پذیرد اما نمی‌توان نقش جامعه‌شناختی و وضعیت تاریخی دوران کودکی را در برساختگی زیست-جهان کودکانه هر نسلی دست‌کم گرفت. درواقع هر کودکی جدا از تجربه فردگرایانه کودکی، از تجربه اجتماعی کودکانه هم متاثر است که از ویژگی‌ها و تحولات تاریخی هر دوره‌ای  برمی‌آید و گفتمان کودکانه هر دوره و نسلی را رقم می‌زند. بر این اساس، شاید به جرأت بتوان گفت کودکی‌های دهه‌های 50 و60 در ایران معاصر، خاص‌ترین زیست کودکانه بود که در میانه نوستالژی و تراژدی قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر می‌توان از چیزی به اسم «تجربه تاریخی کودکی» در هر دوره و نسلی سخن گفت که فراتر از تجربه‌های زیسته فردی هر کودک، زیست کودکانه او را شکل می‌دهد و ویژگی‌های نسلی را برمی‌سازد.

بر این اساس گزافه نیست که بگوییم یکی از پیچیده‌ترین تجربه‌های تاریخی کودکی متعلق به کودکان دهه 60 است. نه لزوماً بچه‌هایی که در دهه 60 به دنیا آمده‌اند بلکه همه آنهایی که دوران کودکی خود را در دهه 60  گذراندند و تجربه کردند و این شامل کودکان دهه 50 به‌ویژه نیمه دوم این دهه هم می‌شود. زیست کودکان دهه‌های 50 و 60 دست‌کم به دو رخداد مهم و بزرگ تاریخی گره خورده است؛ انقلاب و جنگ، دو رخدادی که با تغییر و تحولات بنیادین و پرچالشی همراه شد و تجربه کودکی این نسل را تحت‌تاثیر ویژگی‌های خود قرار داد.

از آن سو شکاف و فاصله طبقاتی و تنوع سبک زندگی در آن دوره، آنقدر نبود که به تکثر تجربه کودکی بیانجامد و اغلب کودکان دنیای ذهنی و عینی شبیه به هم داشتند. این را می‌توان در نقاشی‌هایی که بچه‌های آن دوره می‌کشیدند هم واکاوی و نشانه‌شناسی کرد. گیتی خامنه می‌گوید: «‌در پایان‌ برنامه، نقاشی‌های کودکان را نشان می‌دادیم. بدون اغراق بگویم 95 درصد نقاشی‌ها شبیه و مثل هم بود؛ یک درخت، کلبه، کوه و خورشید بود و حتی در همین عناصر هم نشانه‌ای از تخیل و خلاقیت وجود نداشت. درواقع یک نوع همسانی و هم‌شکلی در آنها وجود داشت که نشان می‌داد انگار این بچه‌ها هیچ تفاوتی باهم ندارند.»

درواقع شرایط اجتماعی و تاریخی، امکان فردیت را از تجربه کودکی حذف یا تضعیف کرد و مقتضیات جامعه مثل جنگ که ضرورت اتحاد و یکدلی را ایجاب می‌کرد موجب شد تا تجربه کودکی به یک زیست اجتماعی واحد تبدیل شود. با این حال به نظر می‌رسد تجربه کودکی در دهه 60  با زندگی واقعی و ملموس نسبت بیشتری داشت و تخیل کودکانه را به واقعیت اجتماعی گره می‌زد. این سخن را می‌توان با مقایسه کارتون‌های آن زمان با حالا هم فهم‌پذیر کرد.

حتی بسیاری از کارتون‌هایی که امروزه پخش می‌شوند، هیچ نسبتی با زندگی واقعی کودکان ندارند و خیلی فضایی و دیجیتالی هستند. کارتون‌های امروزی بیشتر در وجوه تکنولوژیکی خود ظهور کرده‌اند و بیش از آنکه ساختار داستانی داشته باشند که عناصر و المان‌های قصه در آن دیده شوند، از تخیلات شدید فن‌محورانه بهره می‌گیرند که سنخیت کمتری با دنیای واقعی کودکان دارند.

به همین دلیل به‌جای ایجاد همذات‌پنداری و اثرپذیری اخلاقی- رفتاری در آنها، به قوه تخیل کودک و پرورش ذهنیت ماورائی‌شان بیشتر بها می‌دهد. لذا کمتر به «یادگیری» منجر می‌شود. به ‌عبارت دیگر، قالب کارتون‌های امروزی بیش از آنکه بر جنبه‌های شناختی و هویتی بنا شوند، به حیث هیجانی و سرگرمی مورد توجه قرار می‌گیرند. با این حال کودکان آن نسل در یک زیست-جهان شبیه به هم زندگی می‌کردند و انگار فردیت نداشتند، درحالی‌که برای کودکان امروز دیگر تلویزیون، رسانه مرجع نیست و آنها به شبکه‌های اجتماعی کوچ کرده‌اند.

تلویزیون هم مثل سینمای کودک نتوانسته خود را در برابر رقیب‌های جدید و نوین رسانه‌ای مجهز و جذاب کند تا کودکان آن را برای سرگرمی خود ترجیح دهند. جالب است گیتی خامنه و الهه رضایی همیشه از یک جمله معروف برای توصیه به کودکان دهه‌های 50 و 60  استفاده می‌کردند که به تکیه کلام آنها تبدیل شده بود: «بچه‌ها از تلویزیون فاصله بگیرید». حالا برای کودکان امروز این نه یک جمله توصیه‌گرانه که توصیفی از خود آنهاست. کودکانی که از خود تلویزیون فاصله گرفته‌اند و کمتر پای آن می‌نشینند. بدون شک در یک یادداشت کوتاه نمی‌توان به همه ابعاد تجربه کودکی در دهه 60  پرداخت، اما ضرورت فهم آن را می‌توان به یاد آورد.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار