ناتوان در تابآوری/نگاهی به وضعیت کسبوکارهای حوزه اقتصاد دیجیتال از جنگ ۱۲روزه و آسیبهایی که از اختلال و قطعی اینترنت دیدهاند
شوک و شبیخون جنگ ۱۲ روزه و قطعی و اختلالهای اینترنتی که در پی آن آمد، حاصل دسترنج و سالها تلاش فعالان زیستبوم اقتصاد دیجیتال را نیز در معرض خطر و نابودی قرار داده است.

در دنیایی که هر کلیک آغاز یک فرصت و تحقق یک امکان و هر خط کد، سنگبنای رؤیاسازی است، اینترنت بیش از آنکه ابزاری ضروری باشد، شاهرگی حیاتی است که اگر اتفاقی برای آن بیفتد، آنچه در پیاش میآید سوختن و از دست رفتن فرصتها و ویران شدن ساختههاست. زیستبوم جوان اقتصاد دیجیتال ایران با تمام کموکاستیهایش سالهاست در همین فضای نیمبند اختلال، قطعی، فیلترینگ و انواع دیگر سیاستهای محدودیتزا نفس کشیده، دوام آورده و رشد کرده است.
شوک و شبیخون جنگ 12 روزه و قطعی و اختلالهای اینترنتی که در پی آن آمد، حاصل دسترنج و سالها تلاش فعالان زیستبوم اقتصاد دیجیتال را نیز در معرض خطر و نابودی قرار داده است. حالا بعد از یکماه چراغ هزاران کسبوکار آنلاین خاموش شده، چرخهای نوآوری از حرکت ایستاده و امیدهای بسیاری ناامید شده است.
قطعی اینترنت و کاهش درآمد کسبوکارها
شرح تاثیر جنگ بر ارکان و اجزای اکوسیستم اقتصاد دیجیتال کشور بینیاز از توضیح است. از روز اول که محدودیتهای اینترنتی اعمال شد تا روز پنجم که دسترسی بهطور کامل قطع شد و تا یکماه بعد و حتی تا امروز، مجموعهای از اتفاقهای ریز و درشت بسیاری رخ داده که اغلبشان نتیجه قطعی اینترنت بوده است. کسبوکارها با مشکلات زیادی در حوزه زیرساخت و شبکه، کاهش تقاضا و لجستیک و حملونقل روبهرو شدند و کاهش شدید درآمد را تجربه کردند.
برای مثال رئیس کمیسیون سلامت دیجیتال انجمن تجارت الکترونیک تهران گفته، درآمد پلتفرمهای سلامت دیجیتال در دوران جنگ و آتشبس بهترتیب ۸۰ و ۳۵ درصد کاهش یافته که دلیل اصلی آن قطع اینترنت و اختلال شبکه است. کسبوکارهای شناختهشدهتر خودشان گزارشهای عملکردشان را منتشر کردهاند. تپسیشاپ گفته، در طول جنگ ۸۰ درصد درآمد خود را از دست داده، یکتانت اعلام کرده، درآمدش در خردادماه بهدلیل شرایط جنگی و قطعی اینترنت 45 درصد کمتر شده، دیجیپی کاهش ۶۶ درصدی تراکنشهای خرید را گزارش داده و اسنپشاپ از کاهش قابلتوجه درآمد در پی افت ۸۰ درصدی سفارشهای روزانهاش خبر داده است.
اینها همان کسبوکارهایی هستند که از زمان شروع جنگ با روشهایی موفق شدهاند خودشان را سرپا نگه دارند، بسیاری اما اینقدر خوششانس نبودهاند و دچار ضرروزیان شدید و با ورشکستگی و تعدیل نیروها روبهرو شدهاند.
زیان 67/1 میلیون دلاری اقتصاد دیجیتال
گزارشهای دقیقی از خسارتهای قطعی و اختلال اینترنت بر بخش اقتصاد دیجیتال کشور منتشر نشده اما ستار هاشمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در جلسه ۳۱ تیرماه خود در جمع نمایندگان مجلس گفته، بهازای هر دو روز قطعی اینترنت در دوران جنگ، معادل هزار میلیارد تومان خسارت به اقتصاد دیجیتال کشور وارد شده است. این رقم با نرخ دلار ۸۹۳۵۰ تومانی امروز، معادل 67/1 میلیون دلار است.
هاشمی همچنین اعلام کرده، ۱۰ میلیون نفر در کشور بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از اقتصاد دیجیتال امرار معاش میکنند که در طول جنگ ۳۰ درصد اشتغال این بخش کاهش یافته است. وزیر ارتباطات در حالی این آمارها را داده که به گفته او، قطعی اینترنت بنا به «تشخیص مراجع ذیصلاح و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی» انجام شده است.
انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی نیز برآورد کرده، هر ساعت قطعی اینترنت یکونیم میلیون دلار به اقتصاد دیجیتال کشور خسارت میزند. این نهاد صنفی گفته، بیش از ۴۰۰ هزار کسبوکار کوچک و متوسط که معیشت میلیونها ایرانی به آنها وابسته است، بهدلیل محدودیتهای اینترنت و اختلالها، در معرض نابودی قرار گرفته است.
خسارتها و ضرر و زیانهای قطعی اینترنت به موارد عینی و قابل محاسبه محدود نمیشود. در طول روزهای جنگ، حملههای سایبری زیادی به زیرساختهای کشور و سازمانها و کسبوکارها نیز صورت گرفت. چنانچه وزیر ارتباطات نیز گفته، در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران، بیش از ۲۰ هزار حمله سایبری به زیرساختهای کشور صورت گرفت که اغلب آنها مدیریت شد اما در مواردی مانند تجربه بانکهای سپه و پاسارگاد و صرافی رمزارز نوبیتکس، آسیبهایی وارد شد.
حمله سایبری به بزرگترین پلتفرم رمزارز ایران
نوبیتکس، بزرگترین صرافی رمزارز ایران، با ۱۱ میلیون کاربر و نماد اصلی اکوسیستم رمزارزی کشور است که ۲۸ خردادماه هدف حمله سایبری گروه هکری موسوم به «گنجشک درنده» واقع شد؛ حملهای که سطح و ابعاد متفاوتی نسبت به دیگر عملیاتهای مخرب هکری داشت و چون در زمان قطعی اینترنت صورت گرفته بود، چالشهای زیادی برای نوبیتکس و کاربران آن ایجاد کرد.
در این حمله، هکرها حدود ۱۰۰ میلیون دلار از داراییهای ارزی این پلتفرم را به سرقت بردند و بحرانی جدی برای این شرکت و کاربران آن ایجاد کردند؛ بحرانی که از همان اولین ساعتهای شروع آن، نوبیتکس مسئولیتاش را برعهده گرفت و متعهد شد که خسارات کاربران را بهطور کامل جبران میکند.
در همانزمان امیرحسین راد، مدیرعامل نوبیتکس، در گفتوگو با هممیهن اعلام کرد که این حمله ماهیت سیاسی داشته و هدف آن، آسیبرساندن به مال و روان مردم بوده است. نام و نشان دقیقی از گروه گنجشک درنده در دسترس نیست اما در فضای رسانهای بهعنوان گروهی با اهداف ضدایرانی شناخته میشود که به دولت اسرائیل وابستگی دارد.
هدف حمله سیاسی بوده، نه باجخواهی
شواهد متعددی این موضوع را تایید میکند: نخست، هکرها داراییهای سرقتشده را به کیفپولهایی با نامهای حاوی پیامهای سیاسی و توهینآمیز منتقل کردند که عملاً وجود خارجی نداشتند و قابلیت دسترسی به وجوه را از بین میبردند. این اقدام که به «سوزاندن» داراییها تعبیر میشود، نشان میدهد که هدف اصلی، کسب سود 100میلیون دلاری نبوده، بلکه این حمله از سوی یک گروه سازمانیافته با ماموریت سیاسی و احتمالاً با حمایت دولتی خارجی انجام شده است. کمااینکه مهاجمان پس از سرقت داراییها، پیامهای هدفمند به کاربران ارسال میکردند تا امنیت روانی آنها را بههم بریزند.
از سویدیگر، گروه هکری گنجشک درنده ضربههای جدی به زیرساختهای فنی نوبیتکس وارد کرد که فراتر از اقدامات لازم برای یک سرقت معمولی است و نشان میدهد هدفشان تخریب و از کار انداختن این پلتفرم بوده، نه هک بهمعنای باجخواهی. گو اینکه ۱۰۰ میلیون دلار سرقترفته توسط هکرها، سوزانده شده است. نوبیتکس ضمن جبران خسارتهای وارد شده به کاربران از محل ذخایر خود، همزمان نیز پیگیریهای بینالمللی را آغاز کرده است.
فرآیند بازگشایی خدمات این صرافی از چهارم تیرماه و بهصورت گامبهگام شروع شد. بدینصورت که ابتدا کیف پولهای اسپات یعنی اصل دارایی کاربر، به کاربران نشان داده شد. پس از آن، واریز و برداشت ریال رمزارز، سپس معامله در بازار اسپات امکانپذیر شد و سرانجام نیز موجودی کیفپولهای تعهدی، وثیقه و سرویسهای استخر مشارکت در دسترس کاربران قرار گرفت.
سوختن فرصتهای طلایی
با اینکه اکنون تمام خدمات معاملاتی رمزارزها، همچنین واریز و برداشت ریالی در نوبیتکس به حالت عادی بازگشته و باقی کسبوکارها نیز کموبیش در حال وفقدادن خود با شرایط هستند، بسیاری میگویند تجربههای کسبوکارهای نوآور و خلاقانه آنلاین از دوران جنگ تا بهامروز، حکایت از آسیبپذیریهای ساختاری در زیستبوم اقتصاد دیجیتال دارد که خطری جدی برای آینده است. گرچه تابآوری کسبوکارها در دشوارترین شرایط، امیدوارکننده بهنظر میرسد، بهمعنای چشمپوشی و پنهانکردن ضعفهای بنیادین در حکمرانی دیجیتال نیست.
در موضوع حمله سایبری به نوبیتکس، روشن است که قطعی و اختلال در اینترنت، توانایی واکنش سریع تیمهای فنی و امنیت نوبیتکس را در لحظات طلایی پس از حمله، بهشدت کاهش داده و عملاً کسبوکارها را در برابر مهاجم فلج میکند. نوبیتکس در شرایطی تحت حمله قرار گرفت که دسترسی به اینترنت بینالملل محدود شده بود، شبکه بانکی اختلال داشت و سرویسهایی مثل ارسال پیامک و پیامرسانها هم دچار مشکل شده بودند. از طرفی نیز بسیاری از نیروهای متخصص آن مثل دیگر شهروندان، از شهر خارج شده بودند.
در حوزه امنیت سایبری، دقایق و ساعات اولیه پس از شناسایی حمله، «دوران طلایی» برای کاهش خسارات و به کنترل درآوردن شراط است. قطعی و اختلال سراسری اینترنت و قطعی پیامرسانها، این تیم را عملاً کور و کَر میکند و هماهنگی میان تیمهای فنی که اعضایشان در نقاط مختلف و با دسترسی ناپایدار قرار دارند را ناممکن میسازد.
از سویدیگر، باتوجه به بینالمللی بودن بازار رمزارز و لزوم اتصال به اینترنت جهانی برای اقداماتی مثل بازارگردانی، سرویسدهی به کاربران و مدیریت کیفپولها، محدودیتهای اینترنت بحران حمله سایبری را عمیقتر کرد. یکی از پیامدهای مستقیم نارساییهای زیرساختی در زمان وقوع حمله سایبری به نوبیتکس، اختلال عملکرد یا از کار افتادن سامانههای پایش است که خط اول دفاعی در برابر فعالیتهای غیرمجاز محسوب میشوند.
در حالت عادی صرافیهای رمزارز از این سامانهها برای نظارت بر تراز و جریان داراییها، بهویژه در کیفپولهای گرم بهره میبرند و حتی برخی نیز تراکنشهای مشکوک را در شبکههای اجتماعی گزارش میکنند. ۲۸ خردادماه که هکرها به نوبیتکس حمله کردند، بهدلیل همین اختلالات زیرساختی، پیامهای هشدار با تأخیر معناداری به نوبیتکس رسید و همین موضوع پنجره زمانی بهرهبرداری مهاجمان را گسترش داد و به آنها فرصت داد تا حجم بیشتری از داراییها را از کیفپولهای گرم نوبیتکس تخلیه کنند. درواقع تأخیر در هشدار، مستقیماً به افزایش مقیاس خسارت مالی نوبیتکس منجر شد.
از وجهی دیگر، ما میدانیم که حکمرانی دیجیتال کارآمد، متکی و متعهد به برنامهریزی دقیق، ترسیم نقشه راه و تدوین پروتکلهای ازپیشتعریفشده برای مدیریت بحرانهای امنیتی است. در چنین چارچوبی، واکنش به حوادثی مانند حمله سایبری، دسترسی از راه دور، امن و لایهبندی شده است؛ نه حضور فیزیکی. حادثه نوبیتکس دقیقاً ضعف در این حوزه را نیز نمایان ساخت. نیاز تیم فنی به حضور فیزیکی در دیتاسنترهای تهران برای قطع دسترسی مهاجم، یک گلوگاه بحرانی بود. این درحالیاست که در آن شرایط جنگی نیروهای کلیدی نوبیتکس در دسترس نبودند و همین وابستگی فیزیکی نیز منجر به کُند کردن واکنشها شد.
انتقال دارایی ناتمام ماند
تحلیل جامع بحران سایبری نوبیتکس نشان میدهد که تأثیرات مخرب محدودیتهای اینترنتی، فراتر از اختلال در فرآیند واکنش به حادثه بوده و ابعاد پیشگیرانه و استراتژیک گستردهتری را نیز در برمیگیرد. گفته میشود از چندروز قبل از حمله هکرها، مدیران نوبیتکس همزمان که تقاضای کاربران برای برداشتهای رمزارزی افزایش مییافت، موجودی کیفپولهای گرم خود را افزایش میدادند.
این تصمیمی استراتژیک بود و هدف آن، تضمین تداوم بیوقفه خدمات و پاسخگویی به نیاز کاربران بود. بااینحال شب قبل از حادثه، زمانی که تیمهای فنی در حال اجرای پروتکل امنیتی استاندارد، یعنی انتقال وجوه مازاد از کیفپولهای گرم به کیفپولهای سرد بودند، با اختلال گسترده در اینترنت بینالملل مواجه شدند و فرآیند تخلیه امن وجوه ناتمام ماند.
نکته اینکه در صرافیهای رمزارز، بخش اعظم داراییهای کاربران در کیفپولهای سرد و آفلاین نگهداری میشود که مصون از حمله و آسیب است. بااینحال حفظ درصدی از داراییها بهعنوان سرمایه در گردش در کیفپولهای گرم برای پردازش تراکنشهای روزمره اجتنابناپذیر است. در موضوع نوبیتکس بهنظر میرسد قطعی اینترنت، باعث شد تا در لحظه حمله، حجمی بیش از حد معمول داراییها، در این کیفپولهای آنلاین باقی بماند.
خلأ سیاستگذاری معقول
شهاب حسینی، کارشناس ارتباطات و فعال فضای مجازی معتقد است، جنگ 12 روزه میان ایران و اسرائیل فراتر از جغرافیای نظامی، به بطن اقتصاد دیجیتال ایران ضربه زده است. او میگوید، اتفاقهایی مانند حمله سایبری به بزرگترین بازار رمزارزی کشور، فقط سطح ماجراست و اگر دقیقتر شویم به خلأیی بزرگ در سیاستگذاری معقول و حکمرانی اصولی فضای مجازی میرسیم.
او میگوید: «در شرایطی که دنیا امنیت سایبری را زیرساخت رشد دیجیتال میداند، در ایران اینترنت با هر بحران سیاسی یا امنیتی، به ابزاری برای انسداد تبدیل میشود. تجربه ثابت کرده که قطع ارتباطات به هیچوجه مانع تهدیدات نمیشود، اما همواره ابزار مقابله را از دست شهروندان، کسبوکارها و حتی نهادهای خودی خارج میکند.»
به باور حسینی، اختلال و قطعی اینترنت، ارتباط مستقیمی با بحرانیتر شدن حمله سایبری به نوبیتکس داشته است. او چنین توضیح میدهد: «بهرغم اینکه نوبیتکس با تکیه به منابع داخلی خود خسارتها را جبران کرد و اجازه نداد به کاربران آسیبی وارد شود، براساس دادههای موجود، زمان طلایی جلوگیری از گسترش این حمله مصادف بود با اختلالات گسترده اینترنت در کشور و قطعی یا اختلال شدید اینترنت که مانع از واکنش سریع تیمهای امنیتی شد. مدیران این صرافی، هنوز تمام ابعاد و چالشهای رخداده در این مدت را شرح ندادهاند، اما مشخص است که شرایطی بحرانی بر شرکت حاکم بوده است.»
حسینی به گزارشهای کسبوکارها و نهادهای صنفی درباره افت شدید درآمد یا توقف خدمات بیش از ۸۰ کسبوکارهای آنلاین و زیانهای ۱۰۰ درصدی برخی پلفترمها اشاره میکند و توضیح میدهد که باوجود همه این آسیبها، شرایط اینترنت هنوز به پیش از دوره بحران نرسیده است: «بیش از یکماه از جنگ میگذرد، اما اینترنت ایران هنوز به حالت پایدار بازنگشته است.
فعالسازی سیاستهایی نظیر اینترنت طبقاتی، عدم بازگشت پروتکلهایی مانند QUIC،UDP، IPv6 و اختلالات مداوم در سرویسهای کلود، بخشی از موانع بازیابی وضعیت طبیعی اینترنت کشور است. اقشار مختلف اعم از کاربران عادی تا گیمرها، فریلنسرها، فینتکها و فعالان بازار دیجیتال، همگیشان با مشکلات فنی گسترده دستوپنجه نرم میکنند.»
این فعال دسترسی به اینترنت آزاد هشدار میدهد، با چنین رویهای آینده اقتصاد دیجیتال کشور روشن نیست: «اقتصاد دیجیتال ایران قرار بود موتور محرک رشد ایران در دهه آینده باشد اما در حال حاضر همهچیز در ابهام فرو رفته است. در شرایطی که جهان بر محور هوش مصنوعی، بلاکچین و فناوریهای نو در حال پیشروی است، ایران با تصمیماتی که بعضاً غیرکارشناسی و گاه سیاسی هستند، عملاً خود را از مدار توسعه کنار گذاشته است.»
او خاطرنشان میکند: «هیچ سرمایهگذاری خارجی یا حتی داخلیای حاضر نیست به چنین بستر پرریسکی ورود کند؛ مگر آنکه بودجه دولتی یا رانتی داشته باشد که زیان برایش مفهومی نداشته باشد. این یعنی، فضای استارتاپی و نوآورانه ایران، که بهطور سنتی متکی بر سرمایههای جسورانه و بخش خصوصی بوده، بهتدریج در حال انجماد است.»
حسینی تاکید دارد که نباید اجازه داد ماجراهای هک نوبیتکس، فقط بهعنوان یک اتفاق «پوشش داده شود» و از حافظه عمومی پاک شود. بلکه باید درسهای مهمی از آن گرفت؛ مهمتریناش اینکه قطع اینترنت، نه یک راهحل، بلکه بخشی از بحران است. سیاستگذاران باید بدانند که در دنیای امروز، اینترنت نه یک ابزار لوکس، که یک زیرساخت حیاتی ملی است.
تشدید بیاعتمادی عمومی
وحید فرید، کارشناس فناوری نیز معتقد است که وضعیت فعلی اینترنت و شرایطی که کاربران و کسبوکارهای آنلاین با آن روبهرو هستند، موجب بیاعتمادی کاربران و کسبوکارها به سیاستهای دولت در حوزه فناوری اطلاعات شده و این بیاعتمادی به سادگی قابل بازگشت نیست. او با مقایسه قطعیهای اینترنت دوران جنگ با حوادث آبانماه ۹۸، بر این باور است که در جریان جنگ، سیاستگذاران و تصمیمگیران سطح متفاوتی از محدودیتهای اینترنتی را اعمال کردند که سابقه نداشت.
فرید میگوید: «ما در طول دوران جنگ، هشت یا 9 روز قطع کامل اینترنت را تجربه کردیم. گزارشهای جهانی هم این موضوع را تأیید میکنند؛ در برخی روزها ترافیک اینترنت به حدود سه درصد کاهش یافته بود، یعنی ۹۷ درصد اینترنت کشور عملاً غیرفعال بود. آن سه درصد باقیمانده هم مربوط به اینترنت طبقاتی و دسترسیهای خاص برخی نهادها و اقشار بود. جالب آنکه شدت قطعی اینترنت در این دوره، حتی از آبانماه ۹۸ هم بیشتر بود. در آنزمان اینترنت کاربران قطع بود، اما دیتاسنترهای بزرگ به اینترنت دسترسی داشتند اما در جریان جنگ اخیر، حتی دیتاسنترها نیز بهصورت کامل قطع شدند و کاربران و کسبوکارها دچار مشکل و ضرر و زیان شدند.»
فرید بر این باور است که نباید در تحلیل پیامدهای قطعی و اختلال اینترنت، دچار خطایدید استراتژیک شد. او میگوید: «زمانی که یک کسبوکار اینترنت ندارد و زیرساختاش دچار اختلال یا هک شده، اگر بخواهد دوباره خدماتش را راهاندازی کند، نیازمند دسترسی به راهکارها و ابزارهای فنی است که لزوماً داخلی نیستند؛ بسیاری از نرمافزارها وابسته به پکیجهای خارجیاند ازجمله سیستمعاملها، زبانهای برنامهنویسی، اکستنشنها و ماژولهای متعدد. بدون دسترسی به اینترنت، راهاندازی مجدد زیرساختها بهسادگی ممکن نیست. درباره نوبیتکس اگر اینترنت قطع نبود و خارج کردن داراییهای کاربران از کیفپولها انجام شده بود، طبیعتاً موجودی کمتری باقی میماند و خسارت کمتری وارد میشد.»
فرید تشدید بیاعتمادی عمومی به سیاستگذاران در پی تداوم قطعی و اختلالهای اینترنت و طرح بحثهایی مانند اینترنت طبقاتی را بهعنوان واقعیتهای ناخوشایند در شیوه فعلی حکمرانی فضایمجازی کشور بیان میکند. او میگوید: «اینترنت طبقاتی که برخی نهادها مانند سازمان نظام صنفی دنبال میکنند، نگرشی تقلیلگرایانه و خطرناک است. این رویکرد، این حقیقت کلیدی را نادیده میگیرد که اقتصاد دیجیتال تنها شامل پلتفرمهای بزرگ نیست. آسیب واقعی و گسترده بهصورت زیان انباشته و خاموش، به هزاران فروشنده آنلاین و کسبوکار خُرد وارد میشود.»
نگرانی درباره آینده
نوبیتکس یک مطالعه موردی است که نشان میدهد چطور ریسکهای ساختاری و تحمیلی ناشی از خطاهای فاحش در تنظیمگری و نظارت حوزهای کلیدی مانند اینترنت در کشور ما، به یک بحران تمامعیار تبدیل میشود.
خسارتهای هنگفت و ضرر و زیانهای کسبوکارهای آنلاین از جنگ 12 روزه به اینسو و حتی طرح موضوعاتی مانند اینترنت طبقاتی کسبوکارها، همگی جلوههای ناخوشایند سیاستها و راهبردهای محدودیتنگرانهای مانند فیلترینگ، اختلال و ناپایداری اینترنت است که کاربران و کسبوکارها را در بحران فرو میبرد و معادله تابآوریشان را پیچیدهتر و دشواتر میکند و این نگرانکننده است.
زیان ۱۵ هزار میلیارد تومانی در یکماه و کاهش هولناک ۳۰ درصدی اشتغال در بخش اقتصاد دیجیتال، تنها ارقامی روی کاغذ نیستند. اینها روایت فروپاشی آرزوها، بیکاری متخصصان و فلجشدن اقتصادی است که مثل همه کشورهای دیگر باید و میتوانست پیشران توسعه میبود. آن 12روز و بعد از آن، بیش از یک بحران گذرا، آیینهای تمامنما از چالشهای عمیقی است که کسبوکارهای آنلاین ایران هرروز با آن دستوپنجه نرم میکنند؛ تلاش برای بقا در زمینی که زیر پایشان هر لحظه خالی شود.