مناظره از منظر اجرا
«مناظره انتخاباتی» فارغ از سویههای سیاسی و نسبتی که با سرنوشت عمومی جامعه دارد، از منظر رسانهای و بهمثابه یک ژانر در برنامهسازی تلویزیونی هم قابل تحلیل و تأمل است. برنامهای که هر چهار سال یکبار روی آنتن میرود و یکی از پربینندهترین برنامههای غیرنمایشی تلویزیون است. مناظره هم برنامهای گفتوگومحور است و هم این گفتوگو در بالاترین سطح رقابتی اتفاق میافتد و نتایج آن در تعیین سرنوشت یک کشور تاثیر میگذارد. برنامهای که چشم میلیونها ایرانی را به قاب تلویزیون میدوزد تا چند ساعتی آنها را با مهمترین مباحثه سیاسی جامعه گره بزند.
اگر از منظر رسانهشناختی به مناظره نگاه کنیم و ملزومات و ساختار برنامهسازی تلویزیونی را در نظر بگیریم، مناظره مثل هر برنامه دیگری مجریمحور است، گرچه به نظر میرسد مجری و حرفهای او کمتر در کانون یک مناظره قرار میگیرد. همانطوری که هر برنامه تاکشویی متکی به توانمندی مجریاش و مهارتهای ارتباطی و کلامی او وابسته است، مجری مناظره و شیوه اجرای یک مناظره هم میتواند در جذابیت یا کسالتبار و ملالانگیز شدن یک مناظره انتخاباتی تاثیر داشته باشد.
در مناظرههای دو انتخابات قبلی، دکتر حسامالدین آشنا که مشاور رسانهای رئیسجمهور وقت بود، درباره شرایط و ویژگیهای یک مناظره حرفهای و استاندارد سخنی گفت که موجب سوءتفاهمهایی در جامعه بهویژه ستادهای انتخاباتی رقیب شد. آشنا گفته بود که باید مجری مناظرهها آنقدر قدرتمند و باصلابت باشد که نامزدها مثل ... از او بترسند! اگرچه استفاده از این واژه که اصطلاحی رایج در محاورههای عرفی است، چندان پسندیده نبود اما شنونده اگر عاقل باشد و مهمتر از آن مغرض نباشد، متوجه فحوای کلام و پیام او خواهد شد.
سخن دکتر آشنا چندان بیگانه نبود و بر حضور یک مجری حرفهای، مقتدر، باصلابت، هوشمند و دقیق تاکید میکرد تا مناظره را به یک گفتوگو و دیالوگ پویا، بانشاط و تاثیرگذار بدل کند. مناظره آنهم مناظره در سطح انتخابات ریاستجمهوری صرفاً یک گفتوگوی متعارف تلویزیونی نیست و قرار است به مردم یک جامعه کمک کند تا بر مبنای آن و با استناد و ارجاع به سخنان نامزدها در این برنامه برای سرنوشت ملی خود تصمیمگیری کنند، لذا مناظره شبیه به گفتوگوهای تاکشویی جهت ایجاد سرگرمی مخاطب صورت نمیگیرد، بلکه هدف از آن انتقال آگاهی است. آنهم نه یک آگاهی صرف، بلکه آگاهی معطوف به اراده و انتخاب. انتخابی بزرگ که با سرنوشت تکتک مردم گره خورده است.
واقعیت این است که صداوسیمای ما در زمینه تربیت مجریان سیاسی چندان موفق نبوده و تعداد مجریان برنامههای سیاسی که بتوانند نقش تاثیرگذار و حتی جریانساز در مدیریت مباحث و بازنمایی مسائل سیاسی در تلویزیون داشته باشند، خیلی کم است. حضور مجریان توانمند که بتوانند میزگردها یا برنامههای گفتوگومحور را به خوبی اداره کنند، قدرت رسانه ملی را تضمین میکند و موجب میشود تا همه کسانی که در مقابل دوربینهای این رسانه قرار میگیرند خود را موظف به پاسخگویی صادقانه بدانند.
در بسیاری از تلویزیونهای جهان این سیاستمداران هستند که از مجریان میترسند، نه بالعکس! چون میدانند که آنها باهوشتر و حرفهایتر از آن هستند که بتوان از پاسخگویی به آنها فرار کرد یا سوال را با سوال جواب داد! گزافه نیست که بگوییم مجری یک مناظره انتخاباتی میتواند یکتنه نقش مهمی بر سرنوشت و نتیجه انتخابات بگذارد. مناظره یک گفتوگوی شخصی نیست تا مجری سوالات شخصی بپرسد، حتی یک برنامه متعارف تلویزیونی هم نیست تا صداوسیما خود را مالک و صاحب آن بداند و مجری را نماینده خود، بلکه مجری در یک مناظره تلویزیونی نماینده افکار عمومی است و باید هم جنس و نوع سوالات، هم شیوه و قدرت طرح آنها بهگونهای باشد تا مخاطب را اقناع کند. ضمن اینکه نامزدها نیز خود را نه صرفاً در برابر مجری که در برابر افکار عمومی هم پاسخگو بدانند.
مجری مناظره باید بهدور از هرگونه ملاحظه جناحی و محافظهکاریهای مرسوم، شجاعانه به طرح پرسش بپردازد و در یک دیالکتیک چالشی، فرصتی فراهم کند تا نامزدها به جدال، نه جدل پرداخته تا از دل این گفتوگوها، مخاطب دست به انتخاب آگاهانه بزند. فارغ از حساسیت و اهمیت انتخابات ریاستجمهوری و نقشی که برنامههای مناظره میتواند بر سرنوشت انتخابات بگذارد، خود مناظره بهمثابه یک برنامه تلویزیونی باید واجد جذابیت، پویایی و اثربخشی بوده و بتواند مخاطب را پای تماشای برنامه بنشاند. مجری برنامه مناظره باید خود یک متخصص رسانه بوده و به مسائل سیاسی و عمومی کشور اشراف و آگاهی داشته باشد تا بتواند مداخله اثربخش در فرآیند مناظره داشته و این امانت را به درستی به مقصد برساند.