| کد مطلب: ۱۵۶۱۲

واردات مدیر

چند روز پیش که در حال تهیه متن باکس تاریخ روزانه روزنامه بودم، به مورد جالبی برخوردم: 9 اردیبهشت‌ماه ۱۳۰۷پیشنهاد استخدام آندره گدار، باستان‌شناس و معمار فرانسوی به‌عنوان مدیرکل آثار باستانی، کتابخانه و موزه اشیای عتیقه، به تصویب مجلس شورای ملی رسید. بعد دیدم که آقای گدار 32 سال در ایران اقامت داشته و منشأ خدماتی عمده به این مملکت شده است.

از باب مشت نمونه خروار، معماری دانشگاه تهران و حافظیه شیراز و آرامگاه فردوسی توس و ساختمان سه‌گوش اهواز را مدیون جناب گدار هستیم. حسین پیرنیا در مقام رئیس مجلس، پای این مصوبه را با عنوان «قانون اجازه استخدام یک‌نفر متخصص فرانسوی برای مدیریت موزه و کتابخانه و عتیقات» امضا کرده و بعدتر تمدید این ماموریت تا مجلس نوزدهم (1337) ادامه پیدا کرده است.

ذکر خدمات شایان توجه جناب گدار بماند برای وقتی دیگر. آنچه برای من خیلی تعجب‌برانگیز می‌نماید، گشودگی ذهنی و روانی وکلای مجلس در انتخاب «یک نفر متخصص فرانسوی» و پذیرش مردم بوده است. اگر امروز زبانم لال کسی بگوید آقایان برای حل مشکلات کشور بد نیست چند نفر متخصص از اقصی‌نقاط جهان دعوت کنیم و کار را به کاردان بسپاریم، بعید نیست گوینده را به رگبار ده‌ها صفت ناشایست و ناسزا ببندند و از بیگانه‌پرستی، غرب‌زدگی و ضدیتش با اسلام و مسلمین دادِ سخن سر دهند. بینی و بین‌الله ولی بد نیست به این گزینه هم گاهی فکر کنیم.

سال‌هاست برخی می‌گویند مشکل وضعیت فعلی از نظام سیاسی و قانون اساسی نیست و بنابراین ضرورتی ندارد به فکر تغییر ساختاری باشیم، بلکه مشکل در «مدیریت» نابلدهاست. حتی در این سال‌ها که بحث «تاثیر تحریم» پررنگ‌تر شده، باز عده‌ای مدعی شدند انداختن مشکل به گردن تحریم، فرافکنی است و نقص اساسی را باید در «سوءمدیریت» جست. معدودی هم البته پای «بی‌غیرتی» را وسط کشیدند که البته زمانه پاسخ‌شان را داد.

بسیار خب، فرض بگیریم ماجرا همین است که تقریر شد و ما در ایران مشکل کمبود مدیر داریم و چند مدیر درست و حسابی هم که داشتیم، سر دعواهای جناحی به دست خودمان سوزاندیم و بر پای‌شان دام نهادیم. اگر اینگونه است و تغییر دولت‌ها هم تغییری در وضعیت ایجاد نمی‌کند، پس لابد باید همانطور که وقتی از درمان سرطان عاجز می‌مانیم، راهی بلاد خارجه می‌شویم، هنگامی که برای نمونه اقتصادمان را هم نمی‌توانیم به‌درستی سامان بدهیم و رفاه و رشد به بار آوریم، یا به افکار و تجربه‌های دیگران مراجعه کنیم یا به خودشان.

همین گرجستان بغل دست خودمان به همت نیکاگیلاوری موفق شد مسئله فساد را مرتفع کند. در اختیار من بود، فردا هیئتی نزد ایشان می‌فرستادم و تلاش می‌کردم او را راضی کنم سری به ما بزند. راه دور نرویم، 18 اردیبهشت‌ماه سال پیش کمال درویش درگذشت. که بود؟ ناجی اقتصاد ترکیه در دهه 1990، دکترای اقتصاد از دانشگاه پرینستون با سابقه ۲۲ سال کار در بانک جهانی. بولنت اجویت او را به ترکیه دعوت کرد و اختیارات داد و شد آنچه مدت‌ها ترک‌ها در انتظارش بودند.

اوایل انقلاب مهندس بازرگان از تقدم تخصص بر تعهد سخن می‌گفت. سخن حقی بود. اصل در «حکمرانی خوب»، تخصص است. اگر هموطن خودمان بود، فبها‌المراد. نبود و نداشتیم، نمی‌شود که به زمین گفت فعلاً لطفاً نچرخ. باید رفت سراغش. حتی تا چین زمان پیامبر؛ تو بگو تا کره ماه. بنده‌ی تیتر که نیستیم. مسلمان بود بهتر. ایرانی بود خیلی بهتر.

پیش‌ترها سیدجمال‌الدین می‌گفت: «به غرب رفتم اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم و به مشرق برگشتم اسلام ندیدم، ولی مسلمان دیدم.» شعر معروفی هم هست که می‌گوید: «اسلام به ذات خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست!» اسلام سیاسی یک ادعای اساسی داشت و آن اینکه راه‌حل حکمرانی در «اسلام» است. اگر مسلمانان ایران از حل مشکلی عاجزند، چرا «اسلام» را بدنام کنیم؟ شاید از «غروب غرب» بگویید. بسیار خب، ژاپن چه؟ شاید کسی بحث دیانت مدیران وارداتی را وسط بکشد. مالزی را هم نمی‌شناسیم؟

حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر نوشت: «مردم دو دسته‌اند: یا برادر دینی تو هستند، یا همنوع تو». پس بیشتر روی خروجی‌های سیستم حکمرانی‌مان سختگیر باشیم، نه روی ورودی‌ها. کار را باید به کاردان سپرد و مهمتر از واردات ماشین و موبایل، واردات مدیران خوشفکر آزمون پس‌داده دنیادیده است. دست بجنبانیم که تاریخ و توسعه معطل کسی نمی‌شود.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار