توسعه ناپایدار و مجلس جدید
یکی، دو روز پیش انتخابات برگزار شد و لابد وقتی که این یادداشت منتشر میشود، عدهای از داوطلبان تاییدصلاحیتشده، کسوت نمایندگی ملت را پوشیده و آماده «خدمت» هستند. مجلس در تمام ادوار پیشین از دوره اول تا به امروز چنان به «توسعه» و صنعتیشدن و انجام پروژههای غالباً با بازدهی کوتاهمدت نظر داشته که نتیجهاش تخریب بسیاری از منابع طبیعی ایران و زخمهای عمیق بر پیکر محیطزیست و میراث تاریخی بوده است. برنامهریزان و سیاستگذاران، کمتر به مضرات و تبعات تصمیمات برای احداث تاسیسات صنعتی و توسعه معادن و احداث جادهها از میان دشت و دمن و جنگل پرداختهاند. سازمان حفاظت از محیطزیست معمولاً بهعنوان عضوی از دستگاه اجرایی، با مصوبات مجلس و تصمیمات دولت همراه میشده و در مقاطعی، تخریبهای گسترده محیطزیست را موجه، مقبول، لازم و غیرمضر جلوه داده است.
شیوه انتخاب نمایندگانی که نه وابستگی حزبی دارند، نه معمولاً علایقشان ملی است (یعنی مطالبات را در حد شهرستان و حداکثر استان محل انتخابشان تعقیب میکنند) سبب شده است که آنها دولت و دستگاه اجرایی را برای انجام اموری مانند ساخت سد یا راهسازی و احداث معدن یا برپایی پالایشگاه، تحت فشار قرار دهند. معمولاً این فشارها هم نتیجه میدهد و کارهایی بدون رعایت الزامات زیستمحیطی و ظرفیتسنجیهای منطقه انجام میشود. هرکدام از ما حداقل چندین نمونه از این پروژهها را میشناسیم که ممکن است در مقطع زمانی کوتاهی ـ شاید به عمر یک یا دو دوره نمایندگی برای مردم منطقهای ـ رفاه نسبی، شغل و امکاناتی به همراه داشته، اما درنهایت به تغییرات فاحش و دردناکی منجر شده که مردم را از امروز تا چندین دهه یا چند قرن آینده تحتتاثیر قرار خواهد داد.
وعدههایی که داوطلبان صالح تشخیص داده شده برای ورود به مجلس به مردم محل میدهند عموماً شامل بالا بردن سطح رفاه، ایجاد شغل، تامین مسکن، گسترش کار کشاورزی و مانند اینهاست. البته که همه اینها وظیفه دولت و مجلس است و علیالقاعده این امور از مهمترین کارهای آنان است، اما برای انجامدادن آنها مطالعاتی لازم است. امکانسنجی، تامین سرمایه، پیشبینی تبعات احداث تاسیسات، مطالعه در موضوع تناسب جمعیت، سرمایهگذاری و برآورد زیرساختهای موجود یا مورد نیاز، مستلزم وقتی کافی و پژوهشهای کارشناسانه است تا به طرحی منجر شود که بیشترین فایده را برای مردم حوزه انتخابیه داشته باشد و در اندازهای بزرگتر مقوم توسعه و آبادانی متوازن و پایدار کشور شود.
تفکر محلی و مرجح دانستن منافع شخصی، گروهی و جناحی به خیر و خوبی و منفعت ملّی درازمدت، سبب شده که بسیاری از طرحهای عمرانی و رفاهی بهجای ترمیم زخمها، گشودن گره از کار مردم و شکوفایی روزافزون مناطق، تبدیل به معضل و گرفتاریهای لاینحل بشوند.
شاید این هشدار و انذار برای نمایندگان دوره جدید لازم باشد که از آنچه تاکنون اتفاق افتاده، درس باید گرفت. تصمیمات اشتباه و بدون مطالعه، دورزدن کار کارشناسی و اعمال فشار روی سازمانهایی که کارشان مراقبت و مواظبت از سرزمین و میراث طبیعی و فرهنگیاش است، جز بدنامی تاریخی و عوارض ناخوشایند میانمدت، تاوان دیگری ندارد.
اگر موفق شدید با اعمال فشار، مجوز تخریب اثری تاریخی را بگیرید و مثلاً بهجای آن، بافت بهاصطلاح نو جایگزین کنید، باتوجه به سوابق گذشته و آنچه در جهان میگذرد، شما پارهای از ثروتهای غیرقابل برگشت ملی را بر باد دادهاید تا سازهای ناپایدار و بیسرانجام برپا کنید و آن را در سیاهه فعالیتهایتان بیاورید.
امیدوارم که عرایض و نگرانیهای من بیهوده باشد و این مجلس و نمایندگانش، دید ملّی و بلندمدت داشته باشند، همچنین نگاهشان از سطح مطالبات شخصی، خانوادگی، جناحی، قومی و محلی ارتفاع گرفته باشد و برای هر کاری خیر و صلاح عمومی و مسئولیت در قبال نسلهای آینده را هم در نظر بگیرند.
البته که در ادوار پیشین، نمایندگان ایراندوست که نگاهی دقیق و کارشناسی به موضوع توسعه پایدار و میراث فرهنگی و طبیعی کشور داشتهاند هم، داشتهایم اما متاسفانه باید گفت، غلبه با کسانی بوده است که توسعهای لرزان و نیمه ولی زودبازده را انتخاب کردهاند.