راغفر: ۷ میلیون نفر زیر خط گرسنگی هستند
راغفر معتقد است فقری که امروز در کشور در حال گسترش است محصول یک نظام تبعیض آمیز تخصیص منابع و فرصتها است و این نظام است که زمینه شکاف بیشتر طبقاتی را فراهم میکند.
به گزارش هممیهن آنلاین و به نقل از خبرآنلاین، انحلال بانک آینده همزمان شد با برآوردهای مربوط با نرخ فقر. بانک جهانی هم در گزارش اخیر خود ضمن تایید برخی آمارهای محافظه کارانه، نرخ فقر در ایران را حدود ۳۶ درصد برآورد کرد و هشدار داد با ادامه وضعیت فعلی در سال آینده، جمعیت فقرا به حدود ۴۰ درصد از کل جمعیت ایران خواهد رسید.
این همزمانی البته اتفاقی نیست. در یک نظام اقتصادی هر فعل و انفعالی بر دیگر بخشها و لایهها تاثیر خواهد داشت. وقتی در اقتصاد هزار هزار میلیارد تومان از سوی یک بانک بدهی و زیان انباشته به بار میآید، اثرات آن بیش از هر جایی بر معیشت عمومی نمایان میشود. این موضوعی تازه نیست و از گذشته هم گفته میشود تا کوخهایی ساخته نشوند، کاخی به وجود نمیآید.
حسین راغفر، کارشناس اقتصادی، در این باره به خبرآنلاین گفت: میان گسترش فقر و فساد بزرگ بانک آینده ارتباط مستقیم وجود دارد. مساله اصلی امروز کشور ما فساد است که محصول آن تبعیض، نابرابری و فقر گسترده است. از یک طرف فقر رشد میکند و از سوی دیگر یک طبقه کوچک اما بسیار ثروتمند شکل گرفته که در داخل سیستم هم نفوذ دارند و سیاستگذاری را به نفع خودشان منحرف میکنند.
او در مورد نرخ فقر گفت: محاسباتی که دوستان داشتهاند، نشان میدهد حدود ۴۰ درصد از جمعیت کشور دچار فقر مطلق شدهاند. در عین حال هفت میلیون نفر از مردم هم اگر تمام درآمدشان را صرف تهیه غذا بکنند باز هم به کالری کافی دست پیدا نمیکنند که به اصطلاح آنها را باید زیر خط گرسنگی حساب کرد. این هفت میلیون نفر دچار سو تغذیه و گرسنگی هستند.
تبعیض و نابرابری در تخصیص منابع و فرصتها
راغفر در پاسخ به اینکه کدام عوامل به افزایش فقر در ابعاد فعلی انجامیده گفت: این موضوع با نظام تخصیص منابع و فرصتها در کشور رابطه تنگاتنگ دارد. در واقع همین نظام تخصیص فرصت است که این شکل از فقر را رقم زده است.فقر محصول تبعیض و نابرابری است و ما امروز در کشور مشاهده میکنیم به طور تبعیضآمیز تقسیم میشود و هر کس به ساختار قدرت نزدیکتر است توانسته منابع یا فرصتهای بزرگتری را از آن خود کند.
از نظر این استاد دانشگاه الیگارشهای حاکم بر کشور را همین افراد بهرهمند از فرصتهای بزرگ تشکیل دادهاند.
او افزود: در کشور منابع طوری تخصیص مییابند که جمعیت بزرگی به زیر خط فقر رفتهاند اما به جای حمایت از این افراد، مبالغ بزرگی در همین ماههای اخیر به بورس تزریق شده است. هرگاه به دولت میگوییم باید از جمعیت گرسنگان کشور یا تولید حمایت کند، میگوید از کجا بیاورم اما برای رونق بورس این سوال مطرح نمیشود.
راغفر با انتقاد از دولت چهاردهم گفت: در همین سال گذشته دولت محترم دست به واردات خودرو زد و هر چه فریاد کشیدیم منابع محدود کشور نباید صرف واردات خودرو شود، گوش به حرفمان ندادند. در این یک سال ۳.۵ میلیارد دلار برای خودرو و ۴ میلیارد دلار برای واردات قطعات خودرو صرف کردند. این در حالی است که برای واردات دارو و دیگر کالاهای اساسی اکنون ارز کافی وجود ندارد.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا تصریح کرد: در این مدت معادل ۸ میلیارد دلار طلا وارد کشور شده که بخش قابل توجه آن را آب کرده و در قالب سکه و با نرخ دلار ۱۲۰ هزار تومانی در بازار عرضه کردند. زمانی نرخ دلار برای طلای وارداتی را معادل ۱۲۰ هزار تومان تعیین کردند که نرخ دلار ۶۰ یا ۷۰ هزار تومان بود. در اقتصاد امروز کشور ما چون مردم در اولویت نیستند و منافع یک اقلیت سوپر سرمایهدار در اولویت است، چنین سیاستهایی اجرا میشوند. در اقتصاد امروز کشور چون بر مردم و جامعه استیلا یافته، اقداماتی میکنند که فقط یک اقلیت ناچیز از آن برخوردار میشوند و میلیونها نفر را گرسنه میکند.
این استاد دانشگاه با یادآوری اینکه برخی اتفاقات در کشور موجب به وجود آمدن مساله گرسنگی شده، افزود: در دهه ۲۰ شمسی هم به دلیل اشغال، در ایران گرسنگی به وجود آمد اما در آن زمان مساله ناشی از اقدامات هدفمند انگلیسیها بود امروز اما گرسنگی موجود، به دلیل بلاهت و طمعکاری همراه با خیانت، به وجود آمده است.
راغفر با بیان اینکه عملکرد دولت چهاردهم قابل دفاع نبوده است، تصریح کرد: البته اختیار امور هم در دست دولت نیست. یعنی حتی تغییر قیمتها هم از دست دولت خارج شده و دولت هم اهتمام خاصی جهت کنترل تورم ندارد. این تصور که مردم تا ابد منتظر مینشینند و صرفا به تماشای گرسنهتر شدن خودشان بنشینند، تصوری پوچ و خام است. من فکر میکنم ادامه این وضعیت از نظر امنیتی و اجتماعی هم به ایران صدمه خواهد زد چرا که در نهایت واکنشهای شدید اجتماعی بروز خواهد کرد.
توسعه نیافتیم و به برزیل دهه ۸۰ شباهت پیدا کردیم
از سالهای ابتدایی دهه ۹۰ راغفر هشدار میداد که ایران به سمت «سائوپائولوئیزه شدن» میرود. به این معنا که سرمایهداران بزرگ به ثروتهای افسانهای خواهند رسید اما اکثریت جامعه در تامین حداقلهای زندگی هر دم ناتوانتر خواهند شد و فاصله طبقاتی به بیشترین حد خود خواهد رسید.
راغفر با اشاره به آن گفتهها توضیح داد: آن مسیر همچنان ادامه دارد و متاسفانه من فکر میکنم در آینده شرایط از این نیز بدتر شود. چنانکه شکاف طبقاتی امروز نسبت به ابتدای دهه ۹۰ به مراتب افزایش یافته است. ما امروز به جای یک کشور توسعه یافته، به برزیل دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی شباهت داریم. از یک طرف چند صد هزار نفر در کشور ما کارتن خواب هستند و به اعتیاد سنگین دچار شدند و نه تنها شغل و خانوادهای ندارند که امکان مهارت آموزی را از دست دادهاند و از سوی دیگر یک اقلیت ناچیز زندگی شاهانهای برای خود رقم زدند که پیش از این سابقه نداشته است.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا ادامه داد: اکنون یک شبکه بزرگ فساد سازمان یافته در کشور دست به غارت منابع میزنند مانند ماجرای بانک آینده و هم اکنون میدانیم که بانکهای خصوصی دیگری هم در مسیر تبدیل شدن به بانکهای آینده دیگری هستند. این شبکه در نظام تصمیمگیریهای کلان و اساسی ما نفوذ حداکثری دارند و تصمیماتی را اخذ میکنند که به سود خودشان باشد.
وی افزود: گرسنگان تنها قربانیان این افراد نیستند بلکه طبقه کارگر و متوسط هم در این سالها به دلیل تصمیمگیریهای کلان دچار مشکلات بسیار شدهاند. مزدبگیران در سراسر کشور دچار مشکلات زیادی شدهاند و در مقایسه با گذشته به مراتب قدرت خرید کمتری دارند. ما حتی نسلهای آینده را هم با اقدامات امروز و دیروز خود دچار مشکل کردهایم. بنابراین قربانیان این اقلیت برخوردار را اکثریت جامعه ایران تشکیل میدهند.