سراب گازی
آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

وقتی رقابت برای تبدیل شدن ایران به هاب انرژی تنگاتنگ میشود
این خبرسوخته است:«ایران دومین دارنده منابع گازی دنیاست.» اینکه چندبار در طول روز یا حتی سالهای اخیر این خبر را شنیدهایم، شاید اصلا اهمیت نداشته باشد، مهم این است که چقدر این منابع غنی که همه ما به آن میبالیم، تبدیل به ثروتی دستیافتنی و رفاه و توسعه برای کشور شده است. هم کارشناسان گفتهاند و هم برنامهریزانی که با وقوف به این موضوع، آن را در برنامههای توسعهای گنجاندهاند؛ حتی وزرایی که در چهار دهه گذشته، سکان وزارت نفت را برعهده داشتند هم از اینکه ایران دارنده این منابع سرشار گاز است، با افتخار از آن یاد کردند. با این حال از افتخار داشتن ثروتی در زیرزمین تا واقعیت ثروتی در حسابهای مالی کشور، راه بسیاری مانده است. هرچند تلاشهایی در این رابطه شده، اما نتیجه آنطور که «باید» بهدست نیامده است. دستکم دو دهه از احداث اولین چاههای گاز در میدان گازی پارسجنوبی و رسیدن همه فازهای 24گانه آن به تولید گذشته، ولی امروز نتیجه بیش از دو دهه سرمایهگذاری افتان و خیزان این است که همه به اتفاق بگوییم، جا ماندهایم و رقیب ما در قطر سهم ما را هم میبرد! حتی اگر هر روز هم بگوییم ایران مطلوبترین گزینه برای تجارت گاز است، باز هم از ایده تا عمل همچنان فاصله بسیار است. گره کار اما، فقط این نیست که به موقع اقدام نکردهایم، بلکه مشکل از آنجا نشأت میگیرد که مولفههای سیاسی درگیر کار میشوند. ورود این مولفهها شوربختانه، بهترین راه برای آسمان و ریسمان کردن دولتها در توجیه ناکامیهاست. همه هم به اتفاق آخر کار میگویند تحریمها باعث شد که توسعه میادین گازی کشور طبق برنامه انجام نشود. علاوه بر رویای توسعه میادین گازی، استراتژی دوم ایران در صنعت گاز همواره تبدیل ایده هاب انرژی شدن ایران به واقعیت بوده است. نه به آن جهت که ایران دومین دارنده منابع گازی جهان است، بلکه به دلیل موقعیت ژئوپلتیک ایران و قرار گرفتن در مسیری که هم کشورهای شرقی و هم کشورهای غربی نیاز به این منبع انرژی دارند، ایده درست و قابل دفاعی است. غافل از آنکه پای عمل که میرسد، همیشه ایده از اجرا دور میماند، تا جایی که این ایده هم مثل همه داراییهای فرهنگی ایران توسط همسایهها به یغما میرود. همیشه در مسائل گاز یا اول هستیم یا دوم. اگر در منابع گاز دارنده دومین ذخایر هستیم، در شبکه لولهکشی گاز هم بزرگترین لولهکشی مویرگی گاز در تمام دنیا هم به ایران تعلق دارد. تقریبا هیچ کشوری مثل ما گاز را به دورافتادهترین مناطق روستایی نرسانده. در حالی که با منابع به این ارزشمندی، لازم نیست که اینگونه سوخته شود و میتوان با تبدیل کردن آن به برق و تغییر الگوی مصرف گاز، این فرآورده ارزشمند را تبدیل به ثروت بیننسلی کرد. اما واقعیت این است که یک ایده غلط که سالها در ایران اجرایی شده باعث شده هزینههای آن سال به سال بیشتر شود. گازی که با مصائب زیاد، از چاههای گاز پارس جنوبی، سیری، نار و کنگان، مسجدسلیمان، سرخون، گورزین، ایلام، دلان و هنگام تولید میشود، به دورافتادهترین مناطق روستایی کشور میرسد و دولتها بابت این کار به خود میبالند که تمام نقاط کشور دسترسی به گاز دارد.مصائب تولید گاز در ایران
انرژیای که برای خیلی از کشورها کیمیاست، برای ایرانیها به سهولت در دسترس و ارزان است. دولت متعهد است که اول گاز مورد نیاز این شبکه مویرگی را تامین کند و پس از آن صادرات را در اولویت قرار دهد. هرچند تعهداتی مثل صادرات گاز به ترکیه هم طی قراردادی 25 ساله جزو تکالیف دولت است، با این حال مهمترین چالش دولت کنونی، تامین همین دو اولویت است. گاهی روبهرو شدن با واقعیتها کمی تلخ است. این شبکه مویرگی که بیش از 70 درصد مصارف خانگی را در بر میگیرد، به دلیل عدم سرمایهگذاری به موقع، سال به سال افت میکند و در مقابل، مصرف هم سال به سال در حال افزایش است. افت فشار در پارس جنوبی موضوعی نیست که مسئولان آن را پنهان کنند. بارها عنوان کردهاند که اگر مصرف داخلی بیشتر شود و افت فشار گاز در میدان مشترک گاز پارس جنوبی کنترل نشود، تراز تولید و مصرف داخلی منفی خواهد شد؛ مسالهای که طی دو سال گذشته رخ داد و در نهایت سال گذشته دولت ناچار شد که اقدام به واردات گاز از ترکمنستان کند. گزارشهای رسمی از میزان تولید و مصرف گاز در کشور نشان میدهد که با تامین گاز وارداتی در زمستان سال گذشته، شرایط کنترل شد و امسال اگر شرایط به همین منوال پیش برود، باز هم تامین گاز مسالهساز خواهد بود. نگاهی به آمارهای تولید و مصرف گاز در کشور نشان میدهد که در پایان سال 1400 میزان گاز تحویلی به پالایشگاههای گازی در کشور 265 میلیارد و 915 میلیون مترمکعب بوده است. این رقم در واقع میزان واقعی گاز تولیدی ایران در پایان سال گذشته است. گزارشها نشان میدهد که در مدت یادشده، پس از برقراری مجدد واردات گاز در ترکمنستان رقمی در حدود 521 میلیون مترمکعب هم گاز وارد شده است که جمع این دو رقم 267 میلیارد و 694 متر مکعب گاز است که به مصرف داخلی و تحویل به خطوط سراسری اختصاص داده شده است. تا پایان سال گذشته میزان صادرات گاز ایران 17 میلیارد و 264 متر مکعب گاز بوده است. همچنین جمع مصارف گازرسانی در بخش خانگی، تجاری، صنعتی، نیروگاهها و صنایع عمده 237 میلیارد و 778میلیون مترمکعب گزارش شده است. مقایسه برنامه و عملکرد متوسط گاز تحویلی به شرکت ملی گاز در سال گذشته بیانگر آن است که گاز سیری کمترین میزان تولید را به ثبت رسانده و در میان فازهای 24گانه پارس جنوبی، بیشترین میزان تولیدگاز مربوط به فازهای 6، 7 و 8 پارس جنوبی با 74. 84 درصد بوده است. در حالی که مقامات وزارت نفت از آمادگی ایران برای صادرات گاز به اروپا خبر میدهند گزارشها نشان میدهد که میزان تولید گاز در کشور با توجه به سرعت توسعه طرحهای توسعهای پیشرفت قابل توجهی ندارد. دلیل این موضوع هم، سرمایهگذاری پایین در این طرحهاست. سال گذشته، میزان سرمایهگذاری انجام شده در طرحهای نیمهتمام صنعت گاز از میزان مصوب 61 درصد بوده است که عمدتا از محل منابع داخلی شرکت گاز، ماده 12 رفع موانع تولید رقابتپذیر، ماده 65 (عوارض گازبها)، بند د تبصره یک قانون بودجه و کمک شرکت ملی گاز از محل بازپرداخت سرمایهگذاری در انتقال گاز بوده است که جمع این ارقام در پایان سال 1400 به میزان 237920936 میلیون ریال گزارش شده است. از این میزان سرمایهگذاری بیشترین میزان هزینهکرد منابع موجود برای گازرسانی در شرکتهای گاز استانی و توسعه شبکه گاز هزینه شده است. این در حالی است که پروژههای توسعهای کشور معطل سرمایهگذاری هستند.
صادرات گاز، آرزوی محال؟
بعد از حمله نظامی روسیه به اوکراین و تصمیم کشورهای اتحادیه اروپا برای تحریم این کشور، تامین گاز در قاره سبز مسالهساز شده است. زمستان سرد به زودی از راه میرسد. همه کشورهایی که منابعی ولو اندک گاز دارند، برای تامین بازاری که تشنه گاز است دست به کار شدهاند، از کشورهای حاشیه خلیجفارس گرفته تا ترکیه که گازی ندارد. حتی رژیم اسرائیل هم دنبال تولید گاز است تا از این بازار رقابتی جا نماند. در میان گزینههای پیش رو برای اروپا، قطر بیشترین برد را از این بازار کرده است. افزایش 700 درصدی قیمت گاز، سرمایهگذاری بر روی پروژههای LNG در این کشور را سودآور کرده است. تحلیلگران بازارهای جهانی بر این باورند که تقاضا برای گاز غیرروسی در اروپا در سالهای آینده قویتر خواهد شد، زیرا این بلوک به دنبال یافتن هر چه سریعتر جایگزینی برای واردات گاز روسیه از طریق خطوط لوله است. خریداران LNG به قراردادهای بلندمدت بازگشتهاند تا تامین بلندمدت گاز غیرروسی را تضمین کرده و خود را از افزایش ناگهانی و شدید قیمت محمولههای تک در امان نگه دارند. از سویی، شتاب اتحادیه اروپا برای یافتن منابع جایگزین گاز طبیعی روسیه، افزایش یافته و همه گزینهها روی میز است، حتی ایران. اما برای رسیدن به گاز ایران، مشکلات بسیاری وجود دارد. دکتر نرسی قربان کارشناس انرژی در گفتوگو با هممیهن در این رابطه میگوید:«شکی نیست که ایران پتانسیل استفاده از ذخایر گازی خود برای صادرات گاز را دارد، اما از لحاظ عملی، تولید و مصرف داخلی با توجه به افت فشار گاز در پارسجنوبی بالانس ما مثبت نیست که بتوان گفت 100 میلیارد مترمکعب در سال به اروپا صادر کنیم. فرض کنید که چنین پتانسیلی را داشته باشیم؛ اگر بخواهیم به اروپا گاز صادر کنیم دو راه در پیش داریم یا ازطریق خطوط لوله گاز یا تبدیل به LNG، اما واقعیت این است که حتی اگر همه شرایط هم مهیا باشد، تحریم هم نباشیم هر دوی این دو روش مستلزم 3 تا 4 سال زمان و میلیاردها دلار سرمایهگذاری است.» او اضافه میکند: «حتی اگر تولید ما امروز 2 برابر میزان کنونی بود، باز هم نمیتوانستیم گاز به اروپا صادر کنیم، چون نه پایانههای صادراتی داریم ونه تکنولوژی LNG را دراختیار داریم.» این نظر نرسی قربان به تنهایی نیست. خیلی از کارشناسان هم، چنین عقیدهای دارند. مهمتر آنکه وقتی نظر کارشناسان را در کنار عملکرد و افق پیش روی اقتصاد ایران قرار میدهیم، پروژه صادرات گاز به اروپا حداقل در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد. حتی برای صادرات به بازارهای دیگر هم به نظر میرسد سرمایهگذاریها خارج از توان داخلی است.
مناسبات پیچیده منطقهای
مناسبات پیچیده سیاسی در بازار گاز موضوع قابل تاملتر دیگری است. روسیه را به دلیل آنکه اولین دارنده منابع گازی دنیاست به عنوان رقیب ایران در بازار گاز، نباید دست کم گرفت، حتی اگر روابط بسیار نزدیکی هم با ایران داشته باشد. وقتی پای منافع اقتصادی در میان باشد، انتقال گاز از طریق خط لوله یا هر شیوه دیگر، همه کشورها جانب منافع اقتصادی خود را میگیرند. قرار گرفتن ایران و روسیه با منابع گازی در رقابت و همسایگی یکدیگر و دسترسی به بازارهای مشترک، شرایط را دوچندان سختتر کرده است. نشانههای این رقابت آنجایی نمود پیدا میکند که روسیه بعد از آنکه جریان گاز را به روی اروپا بست، روابط خود را با ایران نزدیکتر کرد. حتی، تفاهمنامه سرمایهگذاری 40 میلیارد دلاری که بخشی از آن سرمایهگذاری بر روی صنعت LNG است، از نظر بسیاری از کارشناسان چندان قابل اتکا نیست، هرچند این موضوع برای مقامات وزارت نفت مهم و قابل اجرا هم باشد، اما در مناسبات کلانتر، روسیه حاضر به قدرتمند کردن رقیب گازی آنهم درست نزدیک به مرزهای خود نیست. نرسی قربان در این رابطه میگوید:«اگر بخواهیم به اروپا گاز صادر کنیم، روسیه در این میان رقیب ماست. هر کشوری بخواهد وارد شود، روسیه ممانعت میکند. نکته مهم این است که ما هنوز به این مرحله نرسیدهایم که بخواهیم نگران رقابت با روسیه در بازار اروپا باشیم. ما چهارسال زمان نیاز داریم که پایانهها را درست کنیم و تا آن زمان مشخص نیست اصلا مناسبات جهانی چگونه میشود. اما به طور کلی اگر از خطوط انتقال گاز یا LNG بخواهیم صادرات کنیم، کشورهایی مثل قطر، الجزیره و روسیه رقیب ما خواهند بود.»
ترکیه مشتری گاز و رقیب هاب
از روزی که ترکیه از منابع گازی خود در میدان ساکاریا رونمایی کرد، تردیدها برای تبدیل شدن ایران به هاب منطقهای شدن در بازار انرژی بیشتر شده است. به خصوص آنکه سرعت اقدامات توسعهای این کشور آنچنان سریع است که ظرف کمتر از دو سال لولهگذاریها از میدان گازی ساکاریا در حال رسیدن به مراحل پایانی است. پیشبینیها نشان میدهد که از سال آینده این کشور، گاز این میدان را میتواند برداشت کند و این اولین زنگ خطر برای ایران است. هرچند که منابع گازی ترکیه به اندازه ایران و روسیه نیست، اما رجب طیب اردوغان نشان داده که میخواهد در بازار انرژی جای پای خود را محکم کند؛ از دوستی و همپیمانی با ایران و روسیه گرفته تا حل معادلات خود در اروپا. در واقع ترکیه با مهرهچینی در معادلات انرژی نشان داده که همان نقشی را میخواهد که سالها ایران برای خود در سر میپروراند. دکتر امید شکری، تحلیلگر ارشد دیپلماسی و امنیت انرژی در موسسه «Gulf State Analytics» در این رابطه میگوید:«ترکیه به دلیل شرایط جغرافیایی ویژه خود در صورت فراهم کردن زیرساختهای مرتبط، افزایش حجم سرمایهگذاری با تامین منابع مالی مورد نیاز و تدوین قوانین
مناسب و توانایی تبدیل به یک ترمینال و هاب انرژی مهم را دارد. این کشور خواهد توانست مسیر صادرات گاز طبیعی دریای خزر، آسیای میانه و حتی ایران به اروپا باشد.» در مقابل، نرسی قربان براین باوراست که چون ترکیه منابع گازی قدرتمندی ندارد برای استفاده از منابع گازی که در قبرس و لبنان کشف شده نیاز به میلیاردها دلار سرمایه دارد، بنابراین آنچه ترکیه دنبال میکند، صرفا تبدیل شدن به هاب منطقهای از طریق آذربایجان و ترکمنستان است. حالا همه معادلات روشن است. در داخل، سرمایهگذاری دستنیافتنی و توسعه میادین گازی، سخت است. در خارج از مرزهای ایران هم، بازار گاز رقبای قدری دارد. شاید بهتر باشد، یکبار دیگر نگاهی واقعبینانهتر برای ثروتی که در دنیا دوم هستیم، داشته باشیم.