| کد مطلب: ۱۴۵۵۹

حمید میرمعینی کارشناس اقتصادی:

با واژه‌سازی مشکل اقتصاد حل نمی‌شود

با واژه‌سازی مشکل اقتصاد حل نمی‌شود

رئیس دولت سیزدهم در حالی از واژه «اقتصاد مردمی» استفاده کرده که به گفته حمید میرمعینی، کارشناس اقتصادی، بعید است دولت سیزدهم ابعاد و مختصات مشخصی درباره آن داشته باشد.

او در گفت‌وگو با «هم‌میهن» گفته اصولاً اقتصاد غیرمردمی نداریم و در همه جای دنیا خانواده و مردم از عوامل اصلی اقتصاد هستند؛ بنابراین، این واژه نه دهان‌پرکن است و نه جدید.

میرمعینی گفته نیاز نیست با واژه‌ها بازی شود و چرخ را دوباره اختراع کنیم. او معتقد است مهمترین مسئله این است که دولت ابراهیم رئیسی به علم اقتصاد وقعی نمی‌نهد و آن را در سیاست‌گذاری‌های خود درنظر نمی‌گیرد وگرنه راه‌حل‌هایی که وجود دارد، در اقتصاد کشورهای مختلف تجربه شده و نتایج موفق کم نداریم. میرمعینی یکی از نقاط منفی دولت را این می‌داند که به فکر تامین منابع خود است و حاضر است برای کسری بودجه و ریخت‌وپاش‌هایی که دارد، حتی به مردم فشار بیاورد.

این کارشناس اقتصادی همچنین در این گفت‌وگو عنوان کرده اگر علم اقتصاد حاکم باشد، هم رانت‌خواری کم می‌شود و هم سیاست‌های اقتصادی کارآمدتر خواهد شد و هر چه دیرتر علم اقتصاد را اجرایی کنیم، آسیب‌ها و خسارت‌های بیشتری نصیب مردم خواهد شد.

*‌رئیس‌جمهور چندی پیش از واژه «اقتصاد مردمی» استفاده کردند. فکر می‌کنید آقای رئیسی به دنبال چیست؟

واقعیت این است که اصولاً اقتصاد غیرمردمی نداریم و در همه جای دنیا بخش مهمی از اقتصاد به اقتصاد خانوارها برمی‌گردد و خود خانواده و مردم از عوامل اصلی اقتصاد مثل نیروی کار، پس‌انداز و کارآفرینی هستند. بنابراین این واژه نه دهان‌پرکن است و نه جدید. اگر هر جنبه‌ای از اقتصاد را در نظر بگیریم، طبیعتاً بخش مهم و اثرگذار آن، مردم هستند.

در نهایت هم باید دید بخش بدنه فکری و سیاستگذاری اقتصادی دولت چقدر می‌توانند در راهکارهای خود منافع مردم را تامین کنند. تاکنون هیچ‌کدام از تصمیمات و سیاست‌گذاری‌هایی که در عمر دولت آقای رئیسی اتفاق افتاده، حتی سیاست تخصیص ارز برای کالاهای اساسی به نفع مردم و در جهت منافع مردم نبوده و بیشتر به سود دولت بوده است. متاسفانه دولت هیچ‌گاه خود را در کنار مردم و حمایت از آنها ندیده و منافع دولت حتی به منافع ملی ارجحیت داشته است. بنده احساس خوبی نسبت به این واژه‌پردازی‌ها ندارم.

*‌در این شرایط چه باید کرد؟

قطعاً مشکلات اقتصادی کشور به لحاظ منطقی راهکار دارد، چون هم مشکل مشخص است و هم راه‌حل‌هایی برای آن وجود دارد و نیاز نیست با واژه‌ها بازی شود و چرخ را دوباره اختراع کنیم. مهمترین مسئله این است که دولت به علم اقتصاد وقعی نمی‌نهد و آن را در سیاست‌گذاری‌های خود درنظر نمی‌گیرد. به‌هرحال راه‌حل‌هایی که وجود دارد در اقتصاد کشورهای مختلف تجربه شده و نتایج موفق کم نداریم که ابزارهای آن در کشور ما نیز وجود دارد اما از هیچ‌کدام استفاده نمی‌شود.

دولت تنها به فکر تامین منابع خود است و حاضر است برای کسری بودجه و ریخت‌وپاش‌هایی که دارد به مردم فشار بیاورد. خیلی از هزینه‌های دولت قابل کنترل است و می‌توان سیاست‌های وارداتی و ارزی و پولی را به گونه‌ای پیش برد که به مردم فشار نیاید. مشکلات فعلی اقتصاد کشور حاصل نبود دید ملی‌گرایانه و مردم‌گرایانه است و در آخر هم منت بر سر مردم می‌گذارند که ما برای شما مثلاً تخصیص ارز را انجام دادیم! ارزپاشی در قالب ارز ترجیحی یا نیمایی فقط به صورت نمایشی بوده و گویی به نحوه اجرای آن اصلاً فکر نکرده‌اند.

آیا واقعاً کالاها با ارز ترجیحی به دست مردم رسیده است؟‌ قطعاً خیر و قیمت بازار همیشه با قیمت‌های مورد نظر دولت فرق داشته است. در این میان افراد رانت‌خوار و ویژه‌خوار و فرصت‌طلب ایجاد شده‌اند که سودهای کلانی را کسب کرده‌اند. بنابراین اگر علم اقتصاد حاکم باشد، رانت‌خواری کم می‌شود و از طرف دیگر سیاست‌های اقتصادی کارآمدتر خواهد شد و شما مطمئن باشید تا پنج یا ۱۰ سال دیگر قطعاً این علم اقتصاد است که پیروز خواهد بود و باید اجرایی شود. هر چه دیرتر علم اقتصاد را اجرایی کنیم، آسیب‌ها و خسارت‌های بیشتری نصیب مردم خواهد شد.

*‌در دولت‌های قبل دیدیم که تلاش داشتند با دادن وام، مردم را در اقتصاد شریک کنند که در نهایت آن طرح‌ها شکست خورد. آیا قرار است در دولت ابراهیم رئیسی نیز شاهد چنین طرح‌هایی باشیم؟

البته در دولت سیزدهم شاهد اینگونه ریخت‌وپاش‌ها نبودیم، اینکه دولت این طرح‌ها را اجرا نمی‌کند به این دلیل است که منابع ندارد وگرنه در همین سه سال بارها چنین طرح‌هایی را انجام داده بود. این دولت به لحاظ بنیه علمی و کارشناسی خیلی ضعیف‌تر از دولت‌های قبل است. اینکه اقتصاد مردمی با چه محتوا و مکانیسمی قرار است اجرایی شود قابل تصور نیست، اقتصاد مردمی یعنی دولت بتواند تورم را کنترل کند و قیمت‌گذاری‌ها براساس بازار باشد و نظام بازار آزاد بر اقتصاد حاکم باشد. دسترسی به کالاها به صورت یکسان اتفاق بیفتد و از طرف دیگر درآمد خانوارها به صورتی باشد که بتوانند مایحتاج حداقلی خود را تامین کنند و به مشکل برنخورند. به نظر شما کدام‌یک از اینها رخ داده است؟ آیا دسترسی مردم به کالایی مانند خودرو به صورت یکسان وجود دارد؟

متاسفانه عده‌ای رانت دارند و زودتر می‌توانند خودرو ثبت‌نام کنند تا در بازار آزاد بفروشند. تولیدکنندگان ما مجبور هستند به صورت دستوری عمل کنند و فقط زیان می‌دهند، یا مصرف‌کننده واقعی هیچ محصولی را با قیمت تولیدی نمی‌تواند بخرد، آیا این اقتصاد مردمی است؟ اقتصاد مردمی یعنی بدهکار کردن مردم در قالب وام؟ در دولت‌های قبل نیز دیدیم که چه وام‌هایی داده شد و انبوهی بدهکار ایجاد شد و همان مردمی که اینگونه وام‌ها را گرفتند، جزو آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه بودند که همان وام‌ها در نهایت به تورم تبدیل شد و آنها را ضعیف‌تر کرد.

تمام این اتفاقات به دلیل بی‌برنامگی و سیاست‌های پوپولیستی و غیرکارشناسی است که حتی نمی‌تواند واژه «اقتصاد مردمی» را به درستی تعریف کند و نمی‌داند به چه اهدافی باید برسد. از مهمترین ضعف‌های دولت سیزدهم این است که درک درستی از این واژه‌ها ندارند و بعید است دولت ابعاد و مختصات مشخصی درباره «اقتصاد مردمی» داشته باشد. متاسفانه ضعیف‌ترین دولت را در ابعاد اقتصادی شاهد هستیم.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی