خودروسازی یا رزومهسازی؟
آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

روندی که ایرانخودرو از برادران خیامی تا غول ضررسازی طی کرد
دقیقا شصت سال پیش در یک بعدازظهر تابستان، دو برادر کارآفرین تصمیم گرفتند صنعتی را خلق کنند که بعدها دو درصد تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص داد و با بیش از 50 هزار نیروی انسانی سالانه حدود 500 هزار دستگاه از انواع خودرو را تولید کرد، ولی در هیچ یک از گزارشهای امروز ایرانخودرو اسمی از این دو برادر نیست. داستان این صنعت، داستان سرراست و عاقبت بهخیری نیست. داستان شش دهه فرازونشیب است. داستان واقعی یکی از صنایع مهم ایرانی است که تمام گرههای یک داستان دراماتیک را با خود دارد؛ قصه، قصهی کارآفرینی در ایران است. داستان زندگی این دو برادر با مصادره اموال گره خورده است. همان زمان که بار کامیونهای پدر خیامیها توسط روسها در مشهد مصادره شد. در سال 1314 شمسی که ایران با وجود اعلام بیطرفی در جهنگ جهانی به اشغال روسیه درآمد. پدر احمد و محمود خیامی که کامیوندار بود، خودروهایش توسط روسیه اشغال شد و دیگر بازگردانده نشد و کار دو برادر به ماشینشویی در گاراژ پدر در مشهد افتاد. احمد خیامی در خاطرات خود گفته بود: «در سرمای زمستان آنقدر روی اتومبیلها کار میکردم که دستهایم ترک میخورد و ناچار میشدم پیه داغکرده روی آن بریزم تا زخمهایم التیام پیدا کند.» او بعدا تعمیرکار خودرو شد و همراه برادرش توانستند با دستمزدهای خود زمینی بهصورت قسطی بخرند و کمکم تولید قطعات سبک و سنگین خودرو را در تعداد کم شروع کنند. در همان زمان نمایندگی شرکت مرسدسبنز را گرفته و شاسی اتوبوسهای بنز را وارد کردند و روی آن اتاق سوار میکردند. وضع مالی این دو برادر با همین قطعهسازی و نمایندگی خوب شد. تعداد زیادی کارمند و و بازاریاب استخدام کردند، اما آنها سودای دیگری در سر داشتند.در دورانی که خیامیها سودای بزرگی در سر داشتند تحولات اقتصادی ایران در حال شکلگیری بود. چراکه عالیخانی معجزهگر اقتصاد ایران در حال پیادهسازی برنامههای خود بود و خیامیها این شانس را داشتند که بر اساس تحولات دوران رشد کنند. خیامیها با حمایت دولت، کشورهای زیادی مانند ایتالیا، اسپانیا، سوئد، آلمان، انگلیس و آمریکا را گشتند تا بتوانند یک خودروی مناسب برای مونتاژ در ایران پیدا کنند. چند برند را انتخاب کرده بودند اما وزارت صنعت آن زمان تصمیم گرفت که شرکت ورشکسته «روتس» انگلیسی را بهجای شرکتهای بزرگی مانند مرسدس انتخاب کند. چندی پیش رضا نیازمند، معاون وزارت صنعت که بعدا رئیس سازمان گسترش و نوسازی شد، در گفتوگو با تجارت فردا تاکیده کرده بود که او به برادران خیامی گفته بود که باید شرکت ورشکسته روتس را برای تولید خودرو در ایران خریداری کنند تا در این صورت مجوزهای لازم و تسهیلات را اعطا کنند. خیامیها از این رخداد راضی نبودند ولی به دلیل حمایتهای دولت، توان مقابله با پیشنهاد دولت را نداشتند. شرکت روتس خودرویی به نام آرو (به معنی پیکان) تولید میکرد که خیامیها بعدها همان نام را به فارسی برگردانده و نام خودرو را پیکان گذاشتند. خیامی نام شرکت خود را ایرانناسیونال گذاشت. برخی از دوستان وی نقل کردهاند که احمد خیامی در ایام جوانی عضو حزب ایران و طرفدار مصدق بود و بعد از کودتای 32 که اوضاع به هم ریخت او هم سیاست را کنار گذاشت اما دلیل انتخاب ایران ناسیونال را به اندیشه سیاسی و ایران دوستی او نسبت دادهاند. شركت ایرانخودرو(سهامی عام) در مردادماه سال1341 تحت شماره8352 بهنام شركت سهامی خاص كارخانجات صنعتی ایران ناسیونال در اداره ثبت شركتها و مالكیت صنعتی تهران به ثبت و در تاریخ 15 مهرماه 1342 به بهرهبرداری رسیده است. اولین سالی که ایرانناسیونال شروع به کار کرد 15 هزار خودرو به قیمت 14 هزار تومان تولید کرد که همه آنها به فروش رسیدند. این در حالی است که کل خودروی وارداتی در آن سال، پنج هزار دستگاه بود. ایرانناسیونال یکی دو سال اول بیشتر به مونتاژ مشغول بود و تمام قطعات آن از انگلیس وارد میشد اما آرامآرام تولید قطعات در داخل را آغاز کرده و بعدها تمامی قطعات آن در ایران تولید شد. در واقع در ابتدا قراردادی بین شرکتهای ایرانخودرو و روتس انگلیس به منظور مونتاژ و تولید خودرو پیکان که هیلمن نام انگلیسی آن بود منعقد شد و بهطور رسمی با وارد شدن قطعات این خودروساز، تولید پیکان در ایران آغاز شد و تا سال 56 بنابر برخی از آمارها سالی 120 هزار دستگاه تولید میکرد. آنان قصد داشتند تا سال 1360 کاملاً پیکان را داخلی کنند و در ادامه یک خودرو کاملاً ایرانی را طراحی و تولید کنند. البته تمام این برنامههای صنعتی پس از افزایش قیمت نفت در سال 1353 و تغییر استراتژی حکومت شاه دستخوش تحول شد. در آن سالها به ناگاه با افزایش درآمد نفت سرمایه از صنعت به سمت واردات سوق داده شد. همین عامل سبب کاهش رشد صنایع شد و واردات خودرو به شدت افزایش یافت. با این همه هنوز هم تولیدات داخل در برابر موج واردات مقاومت میکردند. در ابتدا همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه در ابتدای دهه 50 واردات خودروهای خارجی زیاد شد. واردات خودروهای لوکس و به روز خارجی سبب شد تا خیامیها به فکر چارهای باشند و با فرانسویها قراردادهایی ببندند تا برخی از خودروهای فرانسوی را در ایران مونتاژ کنند.
بعد از دولتی شدن
بعد از انقلاب سال 57، دولت موقت، ایران خودرو را دولتی اعلام کرد. در واقع شركت ایرانناسیونال با نام ایرانخودرو از تیرماه 1358 مشمول بند «الف» قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران شناخته شده و از آبانماه سال 1360 هیئت مدیره منتخب سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، اداره امور آن را بهعهده گرفته است. ایرانخودرو در ابتدا مورد بیمهری زیادی قرار داشته و حتی برخی توصیه به تعطیلی آن میکردند. روزنامه دنیای اقتصاد در 8 اردیبهشت 1388 در شماره 1783 خود مدعی شده بود که میرحسین موسوی، بعد از انقلاب تاکید داشت که لزومی ندارد تولید خودرو ادامه داشته باشد و خواستار توقف کامل خط تولید ایرانخودرو شد که ظاهرا با مخالفت شدید مواجه شد و خواسته او عملیاتی نشد. لذا روال تولید خودرو در سالهای بعد ادامه داشت اما رفتهرفته به دلیل جنگ و مشکلات اقتصادی و سیاسی آن دوران در سال 67 تولید ایرانخودرو به حدود 15 هزار دستگاه در سال رسید. رویه تحویل خودرو در آن سالها به صورت سهمیهای و حوالهای و غیره بود. در 30 فروردین 1368 بهزاد نبوی، وزیر صنایع سنگین وقت به مجلس فراخوانده شده بود تا در مورد عدم تحویل خودرو به مشتریان توضیحاتی ارائه کند. نبوی در مجلس توضیح داد: «روش توزیع روش روشنی بود که در سالهای 62، 63 و 64 طبق این روش عمل شد. در هر سال دفتر توزیع خودرو در وزارت، تولید سال آینده را پیشبینی و سهمیهبندی میکرد، برای سال بعد حواله صادر میکرد و متقاضیان با شرکتها قرارداد میبستند و سال بعد 5 یا 6 یا 9 ماه بعد، و یا تا 12 ماه بعد زمانهای تحویل بود، این کاری بود که تا سال 64 انجام میشد. علت این که از قبل پیشفروش میشد، عدم توانایی شرکتها در تامین قطعات و مواد اولیه خودروهای سفارش داده شده بود که مقدار زیادی نقدینگی لازم داشت. در واقع هیچ کارخانهای توان این را نداشت که اول خودرو وارد کند و بعد قرارداد ببندد، قطعات منفصله یا مواد اولیه را بیاورد و بعد قرارداد ببندد، چون به طور مشخص هرکدام از این واحدها 7 تا 8 میلیارد تومان فروش یکساله خودروشان در حالت طبیعی بود. بنابراین روال از سالهای قبل هم همینطور بود که هر سال برای سال بعد قرارداد میبستند؛ براساس پیشبینی تولید سال قبل. در سال 64 هم همین واقعه اتفاق افتاد برای سال 65، سهمیهها هم به این شکل بود: یکسری سهمیهها دولتی بود، یکسری سهمیه متعلق به نهادهای انقلابی بود، یکسری سهمیه برای استاندارها بود، برای دادن به مردم آن استان و یکسری هم سهمیه عموم مردم بود که از طریق قرعهکشیهای سراسری یا استانی تحویل میشد».
تعطیلی پشت سر راهاندازی
یکی از موضوعاتی که ایران خودرو به آن دچار شده موضوع پوپولیستی است. دولتها از ابتدا از ایران خودرو برای رزومه خود بهره بردند. از فروش تا قیمتگذاری همواره مساله ایرانخودرو پوپولیستی بود. همین سیاسیبازیهای دولتیها سبب شد تا ایرانخودرو همواره زیانده باشد. هرچند که عوامل زیادی در زیانده بودن این شرکت دخیل است. موضوعاتی مانند دخالتهای دولت، قیمتهای دستوری در صدر آن بیان شده است. اما نکته دیگری که باید به آن توجه شود کارهای بیفایده، اشتباه و هزینهبر ایرانخودرو است. در حقیقت، یکی از عوامل زیانده بودن اقدامات نامناسب ایرانخودرو در ایجاد خطهای تولیدی جدیدی بود که به نتیجه نرسیده و شرکت مجبور شده است تا هزینههای آن را سرشکن کند. هرچند برخی در دفاع از این کار موضوع تحریمها را مطرح میکنند اما برای ایجاد هر خط تولیدی باید ریسک آن را نیز بررسی کرد. براساس گزارشهای فروش شرکت در هفت سال مالی گذشته به راحتی میتوان مشاهده کرد که ایرانخودرو چند خط تولید را سرپا کرده ولی تولید و فروش آنها را متوقف کرده است. در مقابل فروش چند 10 هزار عددی برخی از خودروها، فروش هایما، سوزوکی، وانت اریسان، دانگ فنگ و غیره به شدت زیانده بوده و ایرانخودرو مجبور شده است تا خط تولید برخی از آنها را تعطیل کند. یکی دیگر از نمونههای بارز آن پژوی 301 بود که با 60 میلیون یورو خط تولید آن راهاندازی و بدون حضور فرانسویها در سال 98 این خط رونمایی شد و ادعا شد که ایران در تولید این محصول خودکفا شده است. اما بر اساس تولید و فروش سال گذشته آن 60 میلیون یورو هزینه تنها فروش 7 سال بر اساس گزارش شرکت ایرانخودرو شده است.