| کد مطلب: ۶۱۵۲

یک قرن و یک روز

امروز محمدعلی موحد یک روز بیشتر از یک قرن را می‌زید. سایه‌اش مستدام. عمر با برکت او مصداق این مصرع مولاناست که می‌گوید: «عمر خوش در قرب جان پروردنست». خوش به سع

امروز محمدعلی موحد یک روز بیشتر از یک قرن را می‌زید. سایه‌اش مستدام. عمر با برکت او مصداق این مصرع مولاناست که می‌گوید: «عمر خوش در قرب جان پروردنست». خوش به سعادتش که همه عمر مشغول پروردن جانش بوده است. هرکدام از کارهایی که او در حوزه‌های مختلف کرده است، برای ماندگاری‌اش کافی بود؛ چه فقط از خواب آشفته نفت گفته بود، چه تنها مثنوی معنوی را با آن وسواس و تسلطش بر ادبیات و عرفان تصحیح کرده بود. محمدعلی موحد همه این‌ها هست و بیشتر از اینهاست. بیشتر از اینها عمر زندگی و سیر و سلوکش است. می‌گویند که کسی که دشمن نداشته باشد و با هر طیف از آدمی بتواند مراوده داشته باشد و همه دوستش داشته باشند، یک جای کارش لنگ می‌زند. من هم با این قول همدلم. قاطبه ما از همین اصل پیروی می‌کنیم. اما هر اصلی استثنایی دارد و هر قاعدۀ کلی، نقیضی. محمدعلی موحد به گمانم استثنای این قاعده است. خیلی اسثناء. او از نیک‌محضری‌اش است که به این مقام رسیده که همه دوستش می‌دارند و حرمتش چنان نگاه می‌دارند که امروز سر به هر سو می‌چرخانی، لبی خندان از یکصدسالگی استاد می‌بینی.

موحد این معامله نه‌فقط به علامه بودنش که با نیک‌محضری‌اش کرده است. چه جمع‌هایی که تنها به حضور موحد جمع شده است و افرادش یکدیگر را تحمل کرده‌اند و چه کسانی که چشم دیدن یکدیگر را نداشته‌اند و تنها حرمت استاد نگاه داشته‌اند که ساعاتی را در کنار یکدیگر تاب آورده‌اند. به نظر اینکه موحد همه را راضی نگاه دارد، انتخابش به‌عنوان یک استراتژی در زندگی نبوده است، در واقع نه هدف زندگی‌اش که دستاورد شیوه زیستش این شده که بی‌شمار دوستدار و هیچ دشمن نداشته باشد. او همه این یک قرن را مشغول کار خودش بوده است. وقتی ۱۸ساله بوده رضاشاه با آن جبروتی که برای خود ساخته است تبعید می‌شود، وقتی ۳۰ سال داشته، دولت ملی مصدق را تجربه می‌کند و دو سال بعدترش آن کودتای شوم. مرد پخته‌ای‌ست که انقلاب را می‌بیند. پیرمردی می‌شود وقتی اصلاحات آن انقلاب شروع می‌شود و تا امروز که بیش از ربع قرن از شروع آن اصلاحات می‌گذرد، کماکان بالا و پائین بسیاری را می‌بیند. شاید استاد ما یکجا انتخاب کرده است که به‌جای مشغول بودن به هیاهوی بیرون مشغول به کار خودش شود و در زمین دیگران خانه نکند و حاصل این شیوه زیست آثار سترگش می‌شود و سلوک مثال زدنی‌اش. بخشی از این سلوک موحد شیوه کار کردنش است. احتمالا هرکس توفیق دیدار با محمدعلی موحد را در خانه‌اش داشته باشد با صحنه‌ای شگفت‌انگیز روبه‌رو شده است. میزی بزرگ و دسته‌دسته کاغذ و کتاب که هرکدام حکایت از پیگیری یک پژوهش می‌دهد. پیرمرد در دهه دهم زندگی‌اش چنان پیگیر، دقیق و باجدیت کار می‌کند که هزاران جوان قبراق چنین نکنند. از این منظر ارزش همین یک روز زندگی پساقرن او اندازه یک سده جدی و ارزشمند است. ‌ای کاش که این یک روز هم به کمیت قرنی شود.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی