| کد مطلب: ۱۰۴۶۵

تغییر فاز

تغییر فاز

بازخوانی سیری که از وقایع آبان ۱۳۹۸ تا پاییز ۱۴۰۱ طی شد

بازخوانی سیری که از وقایع آبان ۱۳۹۸ تا پاییز ۱۴۰۱ طی شد

salehi khah

محسن صالحی‌خواه

روزنامه‌نگار

از آبان ۹۸ تا پاییز ۱۴۰۱، از لحاظ زمانی تنها سه سال فاصله است. اما اگر بخواهیم این فاصله تقویمی را از لحاظ میزان خشونت جاری در صحنه بسنجیم، راهی بسیار طولانی در این سه سال طی شده است. جنس آسیب‌هایی که در وقایع سال گذشته مشاهده شد، خبر از شکستن مرزهای خشونت در جریان اعتراضات از سوی طرفین درگیری‌ها می‌دهد.

۱

در حوادث پس از انتخابات سال۱۳۸۸، عکس‌هایی منتشر شد که نشان می‌داد عده‌ای از نیروهای یگان ویژه در میان معترضان گیر افتاده‌اند. اما در همان شرایط، از همان معترضان کسانی بودند که نمی‌گذاشتند اتفاق تلخ‌تری در خیابان بیفتد. انگار در آن سال و آن دوران، مرزهایی وجود داشت. اما وقتی سیر صعودی اعتراضات را تحلیل می‌کنیم، به این نتیجه تلخ می‌رسیم که هم معترضان تغییر کرده‌اند، هم نیروهای مقابله‌کننده.

۲

آمار رسمی درگذشتگان اعتراضات آبان‌ماه ۱۳۹۸، بالغ بر ۲۳۰ نفر عنوان شده است. وقتی اخبار یا گزارش فنی دکتر سعید مدنی در این خصوص را مرور کنیم، متوجه می‌شویم بیشترین جان‌های ازدست‌رفته مربوط به مناطق حاشیه‌ای و کم‌برخوردار می‌شود. در آن اعتراضات، با اینکه از لحاظ جغرافیایی وسعت کم‌سابقه‌ای را شاهد بودیم، تعداد کشته‌های نیروهای امنیتی و انتظامی هفت نفر اعلام شده. اما در جریان اعتراضات ۱۴۰۱، بنا بر خبری که خبرگزاری فارس منتشر کرد، این آمار به ۶۳نفر رسید. این عدد در اعتراضات سال۱۳۹۶، تنها دو نفر گزارش شده است. این افزایش معنادار تلفات نیروهای امنیتی و انتظامی - در کنار افزایش آمار معترضان کشته‌شده که هنوز به‌طور دقیق نمی‌دانیم چند نفر بودند - نشانه‌های افزایش خشونت در اعتراضات را به وضوح نشان می‌دهد.

۳

در جریان اعتراضات پاییز سال گذشته، باید هر دو کنش «منجر به آسیب‌های چشمی و مقابله بدون محدودیت» و «قتل آرمان علی‌وردی و روح‌الله عجمیان، اعدام محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد» را در کنار هم ببینیم و تحلیل کنیم. اعتراضات سال گذشته نشان داد حداقل بخشی از نسلی که الان باید مشغول زندگی باشد، چیزی برای از دست دادن ندارد و با تزریق هیجان از سوی اشخاصی که منتظر دریافت ویزای آمریکا بودند یا صدها کیلومتر دورتر از ایران زندگی می‌کردند، مستعد این است که دست به تهور بزند؛ چون این تصور را برای آن‌ها ایجاد کردند که در یک انقلاب هستند و آینده دیگری در پس این اعتراضات در انتظارشان است. در طرف دیگر ماجرا نیز، کسانی مشاهده شدند که از آسیب زدن و به کار بردن تجهیزات ابایی نداشتند. ادامه این وضعیت، سیکل خشونتی را ایجاد می‌کند که روزی توقف آن، آرزوی همگان خواهد بود. در حال حاضر، یک طرف با عقبه ایدئولوژیک معتقد به برخورد قاطع و دیگری به دنبال زندگی است و اعتراض را حق خود می‌داند.

۴

بگذارید درباره عبارت «چیزی برای از دست دادن نداشتند» بیشتر تأمل کنیم. نگاهی به بعضی از جوان‌هایی که سال گذشته اعدام شدند، بیندازید. چند نفر از آنها از اقشار ضعیف جامعه بودند؟ شغل چند نفر آنها، کارگری عنوان شده است؟ وقتی می‌گوییم «چیزی برای از دست دادن ندارند»، یعنی دویدن و نرسیدن، نداشتن آینده روشن، نادیده گرفته و تحقیر شدن را تجربه کرده‌اند و به داشتن یک خشم فروخورده رسیدند که با نیشتری، سر باز می‌کند. ترسیم آینده روشن یا به نسبت روشن، ایجاد شرایط با ثبات اقتصادی و داشتن یک زندگی معمولی، وظیفه ذاتی ساختار است.

۵

بخش دیگری از رد خشونت در اعتراضات ۱۴۰۱ را باید در برخوردهایی که با روحانیون اتفاق افتاد، دنبال کرد. نگارنده به خاطر نمی‌آورد که در اعتراضات سال‌های قبل، رفتارهایی مثل این در جریان تحولات جاری اتفاق افتاده باشد. در همان زمان تحلیلی ارائه شد بر پایه اینکه تعرض به روحانیون در کوچه و خیابان، نشان‌دهنده نگاه بخشی از معترضان به این گروه اجتماعی، به‌خاطر در قدرت بودن هم‌لباسان‌شان است. سال گذشته در میزگردی که مجله «آگاهی‌نو» با حضور عمادالدین باقی (جامعه‌شناس و پژوهش‌گر حقوق بشر) و محمدرضا جوادی‌یگانه (استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران) برگزار کرد، این موضوع مطرح شد که روحانیون به سه دسته تقسیم می‌شوند: اقلیت هوادار ساختار، اقلیت ضدساختار و اکثریت خاکستری که مسائل دینی را دنبال می‌کنند. اما جوانی که آينده خود را ناروشن می‌بیند و معتقد است - به درست یا نادرست - زندگی‌اش در وضع موجود از دست رفته، این لباس عالمان دینی را مساوی با نمایندگی ساختار می‌بیند و به آن واکنش نشان می‌دهد. برای او در آن شرایط هیجانی، فکر کردن به اینکه روحانی صاحب‌منصب پیاده در کوچه و خیابان راه نمی‌رود، به‌هیچ‌وجه مطرح نیست. این موج در دل همان مسائل سال گذشته فروکش کرد، اما نباید آن را نادیده گرفت.

۶

در حال حاضر فقط سخت‌ترین هسته تندروها از وضع موجود راضی‌ هستند و معتقدند امور کشور نیازی به «اصلاح» ندارد و صرفاً مشکلاتی هست که آن هم به خاطر خیانت‌های ظریف و روحانی بوده و در حال حاضر جریان انقلابی مشغول رفع و رجوع آنهاست. آنها وجود ایرادات بزرگ در امور زیربنایی و اجرایی ساختار را به رسمیت نمی‌شناسند و کتمان می‌کنند. برخوردشان با این ایرادات وارده، برخوردی است که به‌زعم خود با «شبهات» می‌کنند. برای همین صرفاً به خیال خود در مقام پاسخ‌گویی و روشن‌گری هستند و نه اصلاح. آنها به‌طور جدی معتقدند که مسیر را یافته‌اند و در یک سیر صعودی، در حال حرکت هستند. همین نگاه و جریان است که وجود گسل‌های اجتماعی را که هر دو سه سال به لرزه درمی‌آید، نمی‌پذیرد و به هشدارها بی‌توجهی می‌کند. درحالی‌که از سال۱۳۹۸ به این سو، آمار کشته‌شدگان اعتراضات افزایش پیدا کرده و همواره سه‌رقمی بوده و از سوی دیگر، آمار نیروهای امنیتی کشته‌شده در اعتراضات هم افزایش پیدا کرده است.

۷

به نظر می‌رسد دیوار عدم خشونت در اعتراضات، برای طرفین شکسته است. در جریان اعتراضات، نه گروه‌های سیاسی می‌توانند با ساختار مذاکره کنند، نه قرار است صدایی از معترضین به گوش برسد. چنین است که خشونت در اعتراضات حالتی افزایشی دارد. برخورد در خیابان و مجازات‌های سنگین قضایی شاید در لحظه شرایط را آرام کند، اما این آرامش موقتی است و فقط تا خوردن نیشتر بعدی به نارضایتی‌های انباشته دوام می‌آورد. وظیفه ساختار، از بین بردن زمینه‌های اعتراض است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی