| کد مطلب: ۶۱۵۶

سایه بیکاری بر سر فارغ‏‌التحصیلان

بررسی اظهارات معاون وزیر کار درباره آمار اشتغال دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها:

بررسی اظهارات معاون وزیر کار درباره آمار اشتغال دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها:

یک میلیون نفر فارغ‌التحصیل بیکار در کشور حضور دارند. این جمله محمود کریمی‌بیرانوند، معاون اشتغال وزارت کار است که اخیراً مطرح شد. کارشناسان در گفت‌وگو با هم‌میهن ضمن واکاوی بیکاری این گروه از شهروندان بر فقدان پیوند میان دانشگاه و بازار کار از جمله صنایع و... تاکید کرده و توسعه کشور بدون اتکا به دانش را از جمله عوامل مهم بیکاری متخصصان دانشگاهی کشور می‌دانند.

موضوع فارغ‌التحصیلان دارای تحصیلات عالیه از مباحثی است که بارها مورد توجه مسئولان قرار گرفته است. تعداد قابل‌توجه بیکاران دارای تحصیلات دانشگاهی نسبت به جمعیت کل بیکاران موضوعی است که قطعاً نیاز به آسیب‌شناسی داشته و نمی‌توان به سادگی از کنار آن عبور کرد. براساس آمار منتشرشده طی سال 1401 سهم جمعیت بیکار فارغ‌التحصیلان آموزش عالی از کل بیکاران 2/37درصد بوده است؛ آماری که مطابق انتظار سهم زنان در آن بیش از مردان است. البته باید این موضوع را در نظر داشت که معمولا آمارهای رسمی نمی‌توانند گویای همه واقعیات موجود باشند و همواره این موضوع مورد نظر متخصصان قرار می‌گیرد که معمولا آمار واقعی در یک موضوع دو تا سه برابر آمار رسمی است و باید آمار موارد شناسایی‌شده در یک مورد خاص را به علاوه تعداد افرادی کرد که در رابطه با همان موضوع شناسایی نمی‌شوند. به هر روی کریمی‌بیرانوند، معاون اشتغال وزارت کار نیز به موضوع بیکاری فارغ‌التحصیلان کشور پرداخته و در اظهاراتی تعداد این گروه از بیکاران را حدود یک‌‌ میلیون نفر عنوان کرده است. او فقدان اطلاعات دقیق و تکمیلی از جمله مدرک‌تحصیلی، رشته، سن، محل زندگی، تراکم جمعیتی استان‌ها و مهارت‌های تخصصی مهم‌ترین چالش اساسی رفع این مسئله دانسته است. نکته آنکه او ترویج فرهنگ کار و مهارت‌آموزی را حلقه مفقوده اشتغال فارغ‌التحصیلان کشور است. این سخن در شرایطی از طرف بیرانوند عنوان می‌شود که اصولا نمی‌توان از فقدان مهارت در میان متخصصان بیکار کشور سخن گفت‌ و پذیرفته شدن متخصصان ایرانی در جوامع علمی جهان و مهاجرت روزافزون آنها به سایرکشورها را می‌توان گواهی بر این مدعا دانست. شاید برای یافتن حلقه‌های مفقوده در حوزه اشتغال فارغ‌التحصیلان مسئولان باید بیش و پیش از هر اظهارنظری به این سوال پاسخ دهند که اصولا کدام زمینه اشتغال تخصص‌محور در بخش‌های مهم صنعتی، ‌کشاورزی‌ و... کدام بستر مرتبط با تولید یا استفاده از تکنولوژی‌های نوین جهانی برای فارغ‌التحصیلان ایرانی مهیاست؟ به‌عنوان مثال فارغ‌التحصیلان رشته‌های فیزیک،‌ شیمی،‌ هوافضا و مانند آن به‌جز تدریس در چه بخش‌های دیگری می‌توانند مشغول به کار شوند و تا چه میزان چنین فضا و بستری برای اشتغال مبتنی بر استفاده آنان از دانش تخصصی،‌ علمی و عملی‌شان مهیاست؟

نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان کشور بیش از 40 درصد است

کارشناسان در پاسخ به این سوالات اولین مسئله در حوزه بیکاری فارغ‌التحصیلان را عدم توسعه بازار کار کشور می‌دانند. زیرا اقتصاد کشور یک اقتصاد خدماتی و غیرمولد است که بیش از 80 درصد آن در اختیار دولت قرار دارد. از سوی دیگر بخش‌های واگذارشده نیز معمولا به افراد وابسته به حاکمیت و دولت واگذار شده، شرکت‌هایی که هدف‌شان از خریداری شرکت‌های دولتی نه فعالیت در مسیر توسعه بازار کار و کار مولد بلکه رسیدن به منافع شخصی بوده‌ و هرگز به تولید و بازارکار کشور فکر نکرده‌اند. همچنین بر اساس آخرین آماری که مرکز آمار کشور منتشر کرده است، نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان کشور بیش از 40 درصد است. این درحالی‌ست که از گذشته یکی از دلایل بیکاری در کشور عدم مهارت دانشجویان عنوان شده است، اما در ادامه این روند مشخص شد که بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها نیز زیاد است موضوعی که پیامد آن رسیدن به این نتیجه بود که تاکنون برنامه‌ریزی‌ها به نحوی نبوده است که میان دانشگاه و بازار کار و صنعت ارتباطی جدی ایجاد شود. حتی ایجاد دانشگاه‌های مختلف مانند دانشگاه علمی -کاربردی و دانشکده‌های فنی و مهارتی و... نیز نتوانست مشکل اشتغال فارغ‌التحصیلان را حل کند. کارشناسان رویکردی را که عدم مهارت فارغ‌التحصیلان و دانشگاهیان را علت اصلی بیکاری کشور تلقی می‌کنند، ساده‌انگارانه می‌دانند و از سوی دیگر بی‌اعتنایی به نیروی انسانی در کشور را یکی از مهم‌ترین عوامل بیکاری در کشور عنوان می‌کنند. توضیح آنکه نیروی انسانی براساس پژوهش‌های صورت‌گرفته بزرگ‌ترین سرمایه هر جامعه است که در کنار سرمایه‌های مادی می‌تواند عمده مشکلات بازار کار و مشکلات اقتصادی و اجتماعی در هر کشوری را حل کند. در برخی کشورها مانند ژاپن که به اندازه ایران منابع غنی طبیعی ندارد، محور توسعه کشور نیروی انسانی است؛ رویکردی که متاسفانه در ایران پذیرفته‌شده نیست. این نگرش را می‌توان در استخدام نیروی انسانی کشور از طریق گزینش و پارتی‌بازی مشاهده کرد. تعریف این فیلترها نشان می‌دهد نیروی انسانی و نیروی کار جایگاه و ارزش واقعی خود را در اقتصاد و بازار کار کشور پیدا نکرده است و در واقع رویکرد مثبتی نسبت به نیروی انسانی در کشور وجود ندارد. خودی ناخودی کردن و گزینش، سد راه بالندگی توسعه در کشور است. حقیقت آن است که در حوزه بازار کار پژوهش‌های لازم را انجام نداده‌ایم تا بتوانیم برنامه‌ای عملیاتی برای رفع مشکلات این عرصه داشته باشیم. توجه به این نکته ضروری است که ایران مشاغلی سنتی دارد که سال‌ها حفظ شده است و امروز نیز ما تنها در همان مشاغل نیرو جذب می‌کنیم که عمده این موارد نیز به لحاظ درآمد و پرستیژ شغلی در اختیار دولت قرار دارند. سایر افراد معمولا برای کار در فعالیت‌های یدی جذب بخش خصوصی می‌شوند، اما دانش و فن و مهارت آنها در بخش خصوصی کارآیی، ارزش و بهره‌وری واقعی را ندارند موضوعی که باعث می‌شود افراد تلاش کنند جذب بخش دولتی شوند. در این بخش نیز پذیرش و رد فیلترهای متعدد موجود راه را برای ورود افراد به این مسیر ناهموار می‌کند. از سوی دیگر گفته می‌َشود که براساس برخی برآوردهای انجام‌شده ما در ایران توانسته‌ایم بالغ بر 4 هزار شغل تعریف کنیم. این درحالی‌ست که در سایر کشورها که منابع، ‌ظرفیت‌ها، جمعیت و اقتصادشان کوچکتر از موارد مشابه در کشورماست، بیش از 12 یا 13 هزار شغل تعریف شده است. این موضوع نشان می‌دهد که براساس سلایق‌، انگیزه‌ها و دانش افراد و نیز نیاز جامعه و فناوری و تکنولوژی‌های دارای نقش در عرصه بازار کار نتوانسته‌ایم مشاغل جدید تعریف کنیم مقوله‌ای که خود مانعی بزرگ در مسیر جذب نیروی انسانی در کشور است. باید به ماجرای بیکاری در کشور نگاهی واقع‌بینانه داشت به این معنا که در حقیقت دولت‌ها برای توسعه بازار کار در کشور اقدامی صورت نداده‌اند. بنابراین افرادی که تقصیر را به گردن فارغ‌التحصیلان و عدم مهارت آنها می‌اندازند،‌ در واقع صورت‌مسئله را پاک می‌کنند. تجربه نشان داده است که اتفاقاً ما در بخش مهندسی،‌کشاورزی و بهداشت و درمان زبده‌ترین نیروها را در کشور تربیت کرده‌ایم که در حال مهاجرت هستند. این شرایط تقصیر چه کسی است؟ پاسخ به این سوال آسان است. وقتی شرایطی ایجاد کرده‌ایم که فرد بعد از سال‌ها تحصیل و گرفتن مدرک دکتری در کشور بیکار می‌ماند، چه انتظاری جز مهاجرت می‌توان داشت. امروز بیشتر فارغ‌التحصیلان مشتاق رفتن هستند، زیرا فضا برایشان نیست و کسی به آنها فکر نمی‌کند. بنابراین نمی‌توان گفت که نیروی انسانی در ایران فاقد مهارت است. ما مشکلاتی در وجوه مختلف در کشور داریم که تا برطرف نشوند نمی‌توانیم این مسئله را تنها به مهارت و تخصص نیروی کار و فارغ‌التحصیلان نسبت دهیم.

فقدان پیوند جدی میان بازار کار و دانش دانشگاهی

غلامرضا ظریفیان، معاون وزیرعلوم در دولت اصلاحات یکی از کلیدی‌ترین دلایل بیکاری فارغ‌التحصیلان را عدم توسعه مقوله دانش‌بنیان کشور از قبل از انقلاب تاکنون دانسته و به‌هم‌میهن گفت:«وقتی توسعه مبتنی بر دانش نباشد و دانش توسعه در کشور را راهبری نکند، به صورت طبیعی فارغ‌التحصیل و دانشجو در چنین جامعه‌ای با بحران مواجه می‌شود. بسیاری از کشورهایی که توسعه دانش‌بنیان دارند، سعی در جذب فارغ‌التحصیلان سایر کشورها به سمت خود دارند،‌ یعنی نه‌تنها فارغ‌التحصیلان خود را جذب می‌کنند، بلکه سعی می‌کنند نیازهای توسعه‌ای خود را از طریق دانش‌آموختگان سایر کشورها تامین کنند. آنچنان‌که بسیاری از فارغ‌التحصیلان ما به‌ویژه در عرصه‌های مهندسی و IT به سرعت پذیرش می‌شوند و به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند و بخشی از آنها نیز در داخل کشور در جایگاه خود قرار ندارند.» او ادامه داد:«بنابراین به میزانی که جامعه دانش‌بنیان می‌شود، فارغ‌التحصیلان نیز تکیه‌گاه جامعه می‌شوند. اگر توسعه و اقتصاد ما دانش‌بنیان شود ما چند برابر دانش‌آموختگان کنونی به نیروهای متخصص نیاز خواهیم داشت. نکته دیگر ‌آن است که با وجود تلاش‌های خوبی که به‌ویژه در دو دهه اخیر صورت گرفته است، اما پیوند جدی و ارگانیک میان دانش دانشگاهی و بازار کار در عرصه‌های مختلف صورت نگرفته است و طبیعتاً بخشی از دانشگاه‌ها نمی‌توانند تامین‌کننده نیازهای نوافزون بازار کار باشند که این موضوع نیز به‌نوع آموزش‌ها و سیلابس‌های درسی باز می‌گردد. » معاون اسبق وزارت علوم با اشاره به فقدان آمایش سرزمینی در کشور افزود:«آمایش سرزمینی کمک می‌کند نیازهای واقعی خودمان را در حوزه دانش استخراج کنیم. اما از آنجا که این اقدام صورت نمی‌گیرد نقشه روشنی هم نداریم که در شرایط کنونی یا طی دو برنامه آینده در هر رشته به چه میزان دانشجو نیاز داریم. بنابراین در شرایطی اقدام به تولید و پرورش دانش‌آموختگان می‌کنیم که با نیاز کشور تناسب ندارد. به‌عنوان مثال ما نیاز به متخصص مدیریت داریم، اما دانشگاه آزاد به صورت روزافزون در رشته دیگری دانشجو پرورش می‌دهد. بنابراین تناسبی میان نیازهای اکنون و آینده کشور در عرصه‌های مورد نیاز نداریم. بنابراین در فقدان آمایش، نیازها متناسب با تعداد دانش‌آموختگی نیست و این باعث می‌شود که نسبت متخصص تربیت‌شده با نیاز جامعه بیشتر باشد تا جایی‌که برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که میزان بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی کشور به نسبت بیکارانی که در این گروه قرار ندارند، دوبرابر است.» ظریفیان همچنین اضافه کرد:«متاسفانه بنا به دلایل عدیده تاریخی و نگرش‌های تنگ‌نظرانه میان جامعه علمی کشور ما و جامعه علمی جهانی فاصله جدی وجود دارد این درحالی‌ست که ما ظرفیت‌های خوبی در کشور داریم. اما ارتباطات عمیق برای استفاده از تجربه‌های جهانی نداریم. در چنین شرایطی بسیاری از نیروهای خوب کشور چه آنها که در داخل تحصیل کرده‌اند و چه آنها که در خارج از کشور تحصیل کرده‌اند، در سایر کشورها رسوب می‌کنند.» او خاطرنشان کرد:«البته در دولت‌های مختلف نگاه‌های مختلفی به دانش‌آموختگان وجود داشت، مثلا نگاهی به آمارها در دوران اصلاحات نشان می‌دهد که نه‌تنها ما بخش قابل‌توجهی از فارغ‌التحصیلان‌مان را جذب کردیم، بلکه بسیاری از فارغ‌التحصیلان ما در خارج از کشور به دلیل نیازی که به آنها داشتیم به کشور بازگشتند. اما در نهایت ضعف بنیادی در نقشه علمی کشور، ‌تناسب این نقشه به نیازها و ضعف در توسعه دانش‌بنیان کشور از مهم‌ترین عوامل بیکاری فارغ‌التحصیلان به شمار می‌رود.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی