راستیآزمایی خبر تنها در اختیار رسانه نیست
این روزها که شبکههای اجتماعی قدرت بسیار زیادی پیدا کردهاند، احتمال انتشار اخبار جعلی و فیک نیز بیشتر از قبل شده است. درواقع همانطور که سرعت انتشار اخبار و ا
این روزها که شبکههای اجتماعی قدرت بسیار زیادی پیدا کردهاند، احتمال انتشار اخبار جعلی و فیک نیز بیشتر از قبل شده است. درواقع همانطور که سرعت انتشار اخبار و اطلاعات درست و صحیح بسیار زیاد شده، در مقابل اخبار گمراهکننده و اطلاعات جعلی نیز به همان سرعت در اختیار مخاطب قرار میگیرد. خبرهایی که منبع معتبری نیز برایشان ذکر نمیشود.
چند سالی است که راستیآزمایی (فکتچکینگ) در اخبار و اطلاعات به فعالیتهای روزنامهنگاران، فعالان رسانهای، بنگاههای خبری و روابط عمومیها اضافه شده است تا ضمن بررسی ادعاهای مطرحشده و درستیسنجی محتوا، از گمراه شدن مخاطبان جلوگیری کنند. چون اخبار جعلی به عمد اطلاعات نادرست یا ناقص میدهد تا خوانندگان را فریب داده، تخریب شخصیت کرده و در مواردی نیز زمینه طنز ایجاد کند. بهطور خلاصه فکت چکینگ یا درستیسنجی اطلاعات شامل فرایند تایید یا رد اطلاعات از طریق بررسی و تطبیق دادهها و اسناد معتبر با ادعاهای مطرحشده است. این فرایند میتواند به محافظت از جامعه در مقابل اظهارات گمراهکننده کمک کند. به همین دلیل این روزها سواد رسانهای اهمیت دوچندان پیدا کرده است. چون نهتنها روزنامهنگاران و فعالان رسانهای که هر کسی با یک گوشی هوشمند و از طریق شبکههای اجتماعی، میتواند دستی در تولید اخبار هم داشته باشد. درنتیجه بازنشر یک خبر بدون توجه به میزان صحت و اعتبار آن میتواند در افزایش اخبار جعلی و فیکنیوز اثرگذار باشد. اخبار جعلی میتواند تاثیرات منفی اجتماعی و سیاسی داشته باشد، به افزایش بیاعتمادی منجر شده و درعین حال
میزان اعتماد به رسانههای رسمی را کاهش دهد. چند راه ساده برای فهم اینکه یک خبر صحیح است یا جعلی وجود دارد. مراجعه به منابع رسمی یکی از این راهها است. از طریق پیدا کردن منبع اصلی اطلاعات میتوان دریافت که آمار، اطلاعات و توضیحات ذکرشده تا چه حد قابل اطمینان است. در عین حال میتوان از منابع رسانهای نیز برای کشف میزان وثوق یک خبر بهره گرفت. منابع رسانهای میتوانند راهنمای کشف حقیقت باشد، حتی اگر نتوان بهعنوان یک فکت معتبر از آن استفاده کرد. منابع دیگری هم براساس نوع خبر و اطلاعات منتشرشده وجود دارد. دادههای مراکز دانشگاهی، پژوهشی و همچنین استفاده از نظر متخصصان هر موضوع میتواند به درستیسنجی اطلاعات مطرحشده کمک کند. از طریق این روشها میتوان دریافت که منبع اطلاعات تا چه حد معتبر و قابل اعتماد است؟ درواقع ردیابیهای شما نشان میدهد که اطلاعاتی که بهدست آوردهاید تا چه در بازنشر یک خبر تغییر ایجاد کرده و حتی هر بخش از خبر از کجا نقل شده و در کنار هم قرار گرفته است. یعنی ممکن است یک محتوا از چند بخش تشکیل شده باشد که برخی از بخشها درست و برخی از بخشها نادرست باشد. حتی ممکن است متن خبر درست باشد، اما
تیتر گمراهکننده انتخاب شده باشد. گاهی یک تیتر درست درکنار یک عکس معنی دیگری پیدا میکند. درباره فیلم نیز همینطور است. اینکه فیلم از کجا کات خورده باشد. نحوه نوشتن خبر هم مهم است. نویسنده یک موضوع را چقدر جانبدارانه یا بیطرفانه نوشته باشد. اصلا ممکن است یک اتفاق ساده با تعصب تنظیم شود. به هر حال درستی یا نادرستی یک متن به عوامل مختلفی بستگی دارد که سواد رسانهای، ردیابیهای حرفهای محتوا، درک واقعیتهای جامعه، توجه به سابقه نویسنده و رسانه و مواردی از این دست در فهم آن تاثیرگذار است.
البته که درستیسنجی اطلاعات و اخبار علاوه بر اینکه ساده نیست، میتواند وقتگیر هم باشد. درعین حال ممکن است صحتسنجی اخبار برای بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی به اندازه اهالی رسانه اهمیت نداشته باشد. گاهی یک خبر نادرست توسط گروههای بسیار زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شود و بازنشر وسیعی پیدا کند. اشتراکگذاری وسیع و بازنشر فراوان قطعا دلیل صحت و درستی یک خبر نمیشود. چون اگر درباره محتوای یک خبر تامل دقیق صورت پذیرد و اطلاعات و دادهها و جزئیات آن خبر بررسی شود، ممکن است متوجه شوید یک محتوا همزمان دارای اطلاعات درست و غلط است و از این طریق ذهن مخاطب را گمراه میکند. دایره این اخبار و اطلاعات نیز بسیار وسیع است، از اخبار حوزه سیاست، اقتصاد و ورزش گرفته تا اطلاعات نادرست در حوزه سلامت، افراد مشهور، فروش کالا و خدمات.
از همه این موارد که بگذریم یک موضوع مهم بسیار میتواند به راستیآزمایی اخبار و اطلاعات بهخصوص در این روزهای متلاطم مملکت کمک کند، آن هم پاسخگو بودن مسئولان و شفاف بودن دستگاهها و نهادهای کشور است. بسیاری از مسئولان و کنشگران رسمی کشور سخنانی بر زبان میآورند که درست و غلط بودن حرفهایشان مشخص نیست و حرف را بدون توجه به تبعات و نتایج مترتب بر آن بر زبان میرانند. حرفها و سخنانی که مخاطب را گمراه و بیاعتماد میکند. یک مثال ساده به موضوع مسمومیت دانشآموزان بر میگردد. بیش از سه ماه مردم شاهد انواع خبرها و اطلاعات از این حادثه بودند که بهطور دائم تکرار میشد. اطلاعرسانیهای رسمی درباره این حادثه معیوب، نارسا و مبهم بود. درحالیکه این اطلاعرسانیهای معیوب به رواج شایعات و اخبار فیک منجر شد. اما اطلاعات منسجم و قابل پذیرش از سوی دستگاههای مسئول با وجود همه پیگیریهای روزنامهنگاران منتشر نمیشد. درباره بسیاری از مسائل مهم روز نیز شرایط همینطور است.
در دورانی به سر میبریم که هر روز صدها خبر بر سر کاربران شبکههای اجتماعی، بینندگان برنامههای تلویزیونی و رادیویی آوار میشود. انواع خبرهای اقتصادی، ورزشی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی که یک نفر نمیتواند متخصص همه این حوزهها باشد. امکان پیگیری درست و غلط بودن همه آنها نیز از سوی مخاطبان وجود ندارد. درچنین شرایطی طبیعی است که بازنشر فیکنیوزها بیشتر از اخبار درست و اصولی باشد. بهطور قطع اهالی رسانه میتوانند نقش مهمی در راستیآزمایی اخبار ایفا کنند. بهخصوص که تعداد بیشماری روزنامهنگار باصلاحیت و باتجربه در داخل کشور با وجود سختیهای بسیار و محدودیتهای فراوان مشغول به کار هستند. اخبار جعلی به روح و روان همه ما آسیب میزند. فیکنیوزها اضطراب و تنش و نگرانی میآورند. هراس و تفرقه ایجاد میکنند. شایعه میسازند. زمینه را برای توهین و تحقیر فراهم میکنند.
اما بخش مهمی از تاثیرگذاری رسانهها و روزنامهنگاران به سیاست رسانهای کشور برمیگردد؛ سیاستی که تاثیرگذاری رسانه و شاید تا حدود زیادی مرجعیت رسانه را به آن سوی آبها منتقل کرده باشد؛ سیاستی که نگاه مالکانه به رسانه و اهالی رسانه دارد و آن را سیاسی میبیند؛ سیاستی که بهصورت یک سیستم مقتدر همواره حضور فعال داشته و باعث شده نظام رسانهای کشور در یک فرایند خوردگی، آرامآرام فرو بریزد و بیاثر شود. مردم به رسانههایی احتیاج دارند که صدایشان باشند و بتوانند به آنها اعتماد کنند؛ رسانههایی که با مشی و منش بیطرفانه خودشان بتوانند رنگ و بوی جامعه را منعکس کنند. اما این اتفاق هر روز کمرنگتر میشود.