| کد مطلب: ۳۶۰۹

اخراج اساتید راهی که ادامه دارد

دو نفر از اساتید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران طی یک هفته اخراج شدند

دو نفر از اساتید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران طی یک هفته اخراج شدند

موج اخراج اساتید علوم انسانی در دولت رئیسی از زمستان سال گذشته و با اخراج چهره‌های شناخته‌شده در حوزه‌های مختلف علوم انسانی آغاز شد. درحالی‌که گمان می‌رفت این موج اندکی آرام گرفته است، اما به نظر می‌رسد بار دیگر شاهد خیزش آن از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و با اخراج اساتیدی مانند رضا امیدی و کوشا گرجی‌صفت هستیم، کارشناسان در گفت‌وگو با هم‌میهن ضمن انتقاد از برخورد سیاسی با دانشگاهیان نسبت به عواقب چنین رفتارهای تنگ‌نظرانه‌ای هشدار می‌دهند.

نگاهی به اخراج اساتید در دولت سیزدهم

اول دی‌ماه سال گذشته خبر اخراج محمد فاضلی از اساتید جامعه‌شناسی و منتقد از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد. آن زمان گفته شد، دانشگاه شهید بهشتی در نامه‌ای مراتب عدم نیاز خود به فاضلی را اعلام کرده بود. آرش اباذری، استاد فلسفه دانشگاه شریف یکی دیگر از اساتیدی بود که خبر اخراج او بدون اعلام دلیل از سوی دانشگاه شریف منتشر شد. خبر ممنوع‌ازخروج شدن سعید مدنی، پژوهشگر و نویسنده شناخته‌شده حوزه جامعه‌شناسی نیز در همان زمان منتشر شد؛ اندیشمندی که سوم دی‌ماه سال جاری خبر محکومیت او به تحمل 9 حبس در دادگاه بدوی منتشر شد. خبر قطع همکاری دانشگاه تهران با رضا امیدی، استاد باصلاحیت که دارای سوابق علمی و پژوهشی قابل‌توجه در زمینه مبارزه با فقر و نابرابری است نیز برای نخستین بار در بهمن‌ماه سال گذشته منتشر شد؛ اقدامی که باعث اعتراض ۸۷۰ تن از دانشجویان، دانش‌آموختگان و اساتید علوم اجتماعی دانشگاه تهران به این حکم شد. در آن زمان غلامرضا جمشیدیها، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در خصوص علت این موضوع گفته بود:«دلیل این موضوع موارد علمی و آموزشی نبوده است و موارد دیگر گزینشی از جمله این دلایل است. چراکه برای استخدام یک فرد باید منابع اطلاعاتی و گزینشی اعلام کنند که فرد مورد تایید است.»

اعتراض بسیج دانشجویی

حالا اما بار دیگر موضوع اخراج اساتید علوم اجتماعی از دانشگاه تهران منتشر شده است. رضا امیدی، هفته گذشته و کوشا گرجی‌صفت در همین روزهای اخیر از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اخراج شده‌اند؛ رفتاری که واکنش دانشجویان این دانشکده را به‌دنبال داشت. آنها در نامه‌ای خطاب به مقیمی، رئیس دانشگاه تهران با اشاره به موضوع قطع همکاری ناگهانی دانشگاه با این دو استاد نوشتند:«اینها همه در شرایطی است که سابقه‌ حذف‌های سیاسی اساتید در این دانشکده و دانشگاه‌های دیگر، شائبه‌ سلیقه‌ای و غیردانشگاهی بودن این تصمیم را به یقین بدل می‌کند. دانشگاه زمین تسویه‌حساب‌های سیاسی و جناحی نیست و هرگونه تصمیم‌گیری در این محیط باید براساس معیارهای علمی و آکادمیک صورت گیرد.» بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز در نامه‌ای خطاب به مقیمی،‌ با توجه به ابهامات قطع همکاری دانشگاه با این دو استاد، بر صلاحیت و مدارج علمی امیدی و گرجی‌صفت نزد دانشجویان تاکید کرد و خواستار شفاف‌سازی در این زمینه شد. رفتار سیاسی در ساحت دانشگاه البته موضوع جدیدی نیست و در دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد نیز شاهد چنین رفتارهایی بوده‌ایم. رفتارهایی که حالا بار دیگر در دولت ابراهیم رئیسی تکرار می‌شود تا یادمان نرود این دولت نیز میراث‌دار تفکری است که به‌جای شنیدن صدای عالمانه منتقدان و هشدارهای آنان، ‌ فضای گفت‌وگو و بهینه‌سازی شرایط کشور را مسدود می‌کند و با کمک نهادهای قانونی و فراقانونی تیشه به ریشه اندیشمندان و متخصصان کشور می‌زند.

با یکجانبه‌نگری نمی‌توان کشور را اداره کرد

غلامرضا ظریفیان، تحلیلگر سیاسی و معاون وزیر علوم در دولت خاتمی درباره اخراج اساتید و به‌ویژه اساتید علوم انسانی از دانشگاه‌ها به هم‌میهن گفت:«در دانشگاه‌های دیگر هم متاسفانه با چنین پدیده‌ای مواجه هستیم. دلیل این برخوردها آن است که در حوادث اخیر اساتید تلاش کردند در کنار دانشجویان قرار گرفته و مانع از دخالت‌های بیرونی در دانشگاه شوند. همچنین عمده سعی این اساتید آن بود که دانشگاه با خشونت آمیخته نشود. حقیقت آن است که بحران‌های امروز جامعه قبلا در پیش‌بینی علمی بسیاری از اساتید دانشگاهی و به‌ویژه جامعه‌شناسان، اقتصاددانان و سایر اقشار دانشگاهی مورد تاکید قرار گرفته بودند و در بسیاری از تحلیل‌ها، گزارش‌ها و پژوهش‌های میدانی پیش‌بینی شده بود که اگر مدیران، عرصه سیاست و اقتصاد کشور با منطق درست حرکت نکنند با انواع چالش‌های سیاسی،‌ زیست‌محیطی، بحران‌های ناشی از گسست نسلی و بحران‌های ناشی از شکاف‌های ارزشی مواجه خواهیم شد.» این تحلیلگر سیاسی تاکید کرد:«امروز به‌جای اینکه در برخورد با فضای علمی کشور شاهد همدلی و استفاده از این ظرفیت برای درک و حل مسائل باشیم و این ظرفیت مورد تشویق قرار بگیرد، شاهد تنبیه آن هستیم. این موضوع نتایج مختلفی به دنبال دارد. از یک‌سو بسیاری از فرهیختگان، دانشمندان و صاحب‌نظران را نسبت به انجام کارهای علمی دقیق ناامید می‌کند و از طرف دیگر باعث می‌شود به‌جای رجوع به یافته‌های علمی،‌ این یافته‌ها مورد نگرش‌های بدبینانه یا امنیتی قرار گیرد.» ظریفیان اظهار کرد:«یکی از پیامدهای جدی این نوع برخوردها آن است که نهاد علمی کشور به حاشیه رانده شده و ممکن است مانند گذشته هشدارهای خود را اعلام نکند. از دیگر سو وقتی اساتید ‌خوش‌فکر و متعهد به تحولات جامعه به‌دلیل موضع‌گیری درباره مسائل جامعه مورد برخورد قرار می‌گیرند، این موضوع بر فضای دانشجویی کشور تاثیری منفی می‌گذارد. زیرا متوجه می‌شوند که داشتن تعهد مستلزم پرداختن هزینه‌های جدی است که حاصل این موضوع عدم توجه برخی از این افراد در آینده نسبت به مسائل کشور است. از طرف دیگر برخی عطای فعالیت علمی را به لقای آن بخشیده و ما شاهد افزایش مهاجرت‌هایی خواهیم بود که جامعه را از فرصت طلایی داشتن نهاد علمی متعهد به جامعه محروم می‌کند. این موضوع عواقب نگران‌کننده‌ای را برای جامعه ایجاد می‌کند.» او تصریح کرد:«به نظر می‌رسد که ما هم در فهم توسعه کشور و هم در استفاده از نیروهای پیشران مدیریت کشور با مشکلاتی مواجه هستیم. ما درحال فاصله گرفتن از منطق درست توسعه، بهره‌گیری از مدیران و استفاده از کانون‌های طراحی توسعه که یکی از بخش‌های آن دانشگاه است، هستیم. در نهایت ما با نوعی نگاه تنگ‌نظرانه و یک‌سونگرانه که بیشتر از نوع سیاسی و امنیتی با مسائل جامعه است، مواجه‌ایم. حاصل این نگاه آن است که در بستری محدود به گزینش نیروهای تعیین‌کننده مدیریت کشور دست می‌زنیم. در این وضعیت عرصه‌ای با استفاده از ظرفیت‌ها باید پیگیر توسعه باشد دچار این تصور می‌شود که با همین بستر محدود مدیران که عمدتا دارای نگرش جریانی خاص هستند، می‌تواند کشور را اداره کند.» معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات، افزود:«تجربه 40 سال اخیر نشان داده است که این کشور را به‌دلیل گستردگی،‌ تنوع و تکثر نیروها و ظرفیت بالای علمی و تخصصی تحصیل‌کردگان آن، نمی‌توان با یک نگاه محدود و نگرش‌های سیاسی امنیتی و با حاکمیت تنها یک جریان اداره کرد، زیرا استفاده محدود از جریان و افراد خاص باعث آسیب زدن به سرمایه اجتماعی کشور می‌شود که این آسیب نیز باعث گسترش بی‌اعتمادی جامعه و کاهش سرمایه اجتماعی شده‌ است. با چنین نگرشی نمی‌توانیم یک جامعه 85 میلیون نفری با تنوع و تکثر فراوان را مدیریت کنیم.»

ورود نیروهای فاقد وجاهت علمی به دانشگاه

سعید معیدفر، جامعه‌شناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران نیز درباره این نوع برخوردها با اساتید دانشگاه به هم‌میهن گفت:«در گذشته افراد براساس روندی خاص جذب می‌شدند و در یک دوره آزمایشی صلاحیت‌هایشان از لحاظ علمی، فعالیت‌های دانشگاهی، میزان دانش و معیارهای علمی تعیین و مشخص می‌شد که آیا آن فرد دارای بضاعت علمی لازم برای عضویت در هیئت علمی هست یا خیر؟ احراز چنین موضوعی معمولاً توسط گروه، اساتید یا دانشجویان و بدون مداخله عوامل دیگری مانند حراست و بخش‌های امنیتی و... انجام می‌شد. در این روش جای گله باقی نمی‌ماند اما متاسفانه مانند بسیاری از امور دیگر، در چند سال اخیر تقریباً همه چیز حالت سلیقه‌ای پیدا کرده است، نه معیارهای جذب معلوم است و نه معیارهای اخراج و عدم تایید صلاحیت اساتید برای ادامه همکاری.» او با بیان اینکه اساتید و دانشجویان نسبت به این نوع رویه‌های بیرونی معترض هستند، ادامه داد:«برخی در یکی‌دو هفته گذشته به نحوی از دانشگاه‌ها به‌ویژه دانشگاه تهران کنار گذاشته شده‌اند که از لحاظ علمی مشکلی نداشتند. به‌عنوان مثال دکتر رضا امیدی که دانشجویان دانشگاه و اساتید به‌شدت شرایط علمی ایشان را محرز می‌دانستند و نسبت به ادامه همکاری ایشان راغب بودند را از دانشگاه معلق و به‌نحوی از همکاری با دانشگاه برکنار کردند. متاسفانه کار علمی اساتید و دانشجویان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. در حقیقت دانشگاه دیگر محیط علمی نیست، بلکه محیط عوامل دیگری است که از بیرون دانشگاه بدون هیچ نوع معیار علمی تعیین می‌کنند چه کسی باشد یا چه کسی نباشد. در مجموع این‌ روندها موجب تهی شدن دانشگاه از ارزش‌های اصیل می‌شود.»
این جامعه‌شناس افزود: «قرار است دانشگاه محیطی برای اساتید و برجستگان علمی دانشگاهی و تجربه تحقیق و پژوهش باشد، درحالی‌که بهترین‌ها از دانشگاه اخراج یا معلق می‌شوند و از سوی دیگر با معیارهای فشل و غیرعلمی افراد دیگری وارد دانشگاه می‌شوند که باعث می‌شود جامعه برای دانشگاه اعتباری قائل نباشد که در نهایت محصولات این دانشگاه نیز مورد اعتماد نخواهد بود. قرار است متخصصانی در دانشگاه‌ها تربیت شوند که برای رشد و توسعه کشور تلاش کنند و بتوانند برای آینده کشور مفید باشند. وقتی این روند به نحوی دچار خدشه می‌شود و علمی نیست، طبیعی است که آینده کشور خالی از سرمایه‌های اجتماعی می‌شود و افرادی که توانمندی علمی دارند از کشور مهاجرت می‌کنند. محصول این وضعیت آسیب برای جامعه است. متاسفانه گوش مسئولان و سیاستمداران از این حرف‌ها پر است و به‌جای توجه به گلایه‌ها و شکایت‌های اساتید و دانشگاهی‌ها و دانشجویان، به دنبال اهداف دیگری هستند و با این رویه‌ها دانشگاه را از جایگاه اصلی خودش تهی می‌کنند.»
معیدفر در پاسخ به این سوال که آیا این رفتارها با نخبگان در تعارض با ابراز نگرانی مسئولان از مهاجرت روزافزون نخبگان نیست؟ گفت: «به نظر من مسئولان هیچ نگرانی‌ای از مهاجرت متخصصان ندارند و اتفاقاً علاقه دارند افراد نخبه و شایسته از این مملکت بروند و به‌جای آن جمعیتی که فاقد هر نوع وجاهتی هستند، در کشور بمانند. به نظر می‌رسد آنها مدیریت بر افرادی نالایق را بیشتر دوست دارند تا مدیریت بر افراد شایسته. اگرچه در کلام می‌گویند «چرا نخبگان مهاجرت می‌کنند!» اما در واقع از این بابت نگرانی ندارند. بارها هم به‌طور تلویحی اشاره کرده‌اند که بهتر است نخبگان بروند، چون برای کشور دردسرساز هستند. اگر کشوری بر پایه مبانی توسعه باشد به نخبگان نیاز دارد و در صورت مهاجرت آنها به مدیریت جامعه آسیب وارد می‌شود. در مقابل اگر مدیریت جامعه براساس توسعه نبوده و براساس وابستگی باشد، بهترین شیوه این است که شایسته‌ها و نخبگان از مملکت بروند تا آنها که توان کمی دارند، بمانند.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی