| کد مطلب: ۸۶۷۶

سیاستمداران

انقلابی که رفت، انقلابی که نیامد

سیاستمداران

Hajarian

انقلابی که رفت، انقلابی که نیامد

سعید حجاریان، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی با عنوان «انقلابی که رفت، انقلابی که نیامد» در سایت مشق نو نوشت:«ما با یک انقلاب رفته و مجموعه‌ای از انقلابات نیامده مواجه هستیم. در اینجا می‌خواهم بر انقلابات نیامده و وضعیت‌هایی که از پی آن‌ها پدید می‌آید، تمرکز کنم. چنانکه گفته شد، پس از چنین رویدادهایی دوران پوچی آغاز می‌شود و این خلاء را هر چیزی می‌تواند پُر کند. انواع هیولاها، قهرمان‌های کاذب، گفتمان‌های رهزن، آنارشیسم، فعالیت‌های متهورانه، افسردگی، پناه‌بردن به عرفان‌های کاذب و از آن‌ها مهم‌تر سیاست‌زدگی، به‌معنای عبور از سیاست. علاوه بر این‌ها انقلابات نیامده عموماً به بازسازی و تحکیم وضع مستقر کمک می‌کند. در مقابل وضعیتی دیگر هم متصور است که بنای نظم موجود از جمله کارآمدی و مشروعیت دستخوش تغییر و تزلزل می‌شود اما نیروی بدیل، خود، نمی‌تواند به‌عنوان آلترناتیو کارآمد و مشروع جایگزین شود و نقشی ولو در حد شبه‌دولت ایفا کند.» وی در ادامه افزود:«حال باید پرسید با این دوسویه ‌انقلابی چگونه باید مواجه شد؟ در عالم واقع اگر هر دوی شبه‌انقلابیون بخواهند بر اصول خود پای بفشارند، گویی در تاریکی با یکدیگر به جنگ می‌پردازند، جنگی بدون راهنمای عمل. با الهام از کارل اشمیت می‌خواهم بگویم، در شرایط پوچی بر «غیریت‌سازی» تمرکز می‌شود و تاکتیک چنین پروژه‌ای مبتنی خواهد بود بر فنا و بقاء. اما آنچه مهم‌تر است آن‌که خاکستر این جنگ بر اذهان می‌نشیند و اینجاست که باید راه‌حلی ارائه داد. راه‌حل در دسترس برای حل چنین وضعیت نابهنجاری تراپیِ دو سوی ماجراست؛ اپوزیسیون و دولت مستقر. اما مسئله این است آیا دولت ما به‌سوی تراپی می‌رود یا تلافی؟ یک دولت نرمال قدرت انتخاب و سوژه‌گی را از شهروند سلب نمی‌کند و انواع کارشناسان را برای گشودن معبری برای برون‌رفت به‌کار می‌گیرد. چنین دولت نرمالی کماکان در دسترس نیست. از طرفی اپوزیسیون نیز به‌آسانی تن به تراپی نمی‌دهد و از تحمیل ابرمردهای قلابی احتراز نمی‌کند. فی‌الواقع باید گفت تن دادن به اراده عمومی به ابربحران پوزیسیون و اپوزیسیون تبدیل شده است و هیچ‌کدام نیز مسئولیتی در این‌باره نمی‌پذیرند.» حجاریان در پایان تاکید کرد:«از این رو، ناگزیر چند پله از نردبان سیاست به پایین منتقل می‌شویم. یعنی سطح بحث به‌جای تمرکز بر موازنه قوا به درون خانواده‌ها انتقال می‌یابد. به عبارتی نسخه‌تراپی از درون خانواده و از طریق نوعی «رواقی‌گری» تجویز می‌شود و این از جمله ضربات مهلک به سیاست است. زیرا نه خانواده قادر است سوژه مطالبه‌گر/معترض‌ خود را اقناع کند و نه جامعه مدنی باقی مانده است که بتواند از مطالبه‌گران حراست و مطالبه‌گری ‌را به‌شکل نهادی دنبال کند. حتی محتمل است- چنانکه نشانه‌هایی از آن در دسترس است- سطح تمرکز از خانواده نیز تنزل یابد و به «فرد» و «رهایی فرد» منتقل شود. یعنی کسی که نه خانواده را ملجاء امن می‌داند، نه نهادی را می‌یابد و نه به دولت اعتقاد دارد اگر به خودکشی گرایش پیدا نکند از طریق ورزش، هنر، سیاحت، مهاجرت و… خود را تشفی می‌‌دهد. چنانکه شاهد بودیم در ایام اعتراضات سال گذشته و حتی مدتی قبل نسخه‌هایی از این جنس تجویز و تبلیغ شد که البته مورد اعتراض شدید قرار گرفت.»

motahari

رفتار امام علی را چگونه توجیه می‎کنید؟

علی مطهری، نماینده ادوار مجلس به اظهارات یک فرد روحانی در مورد تهمت زدن به مخالفان واکنش نشان داد و در حساب کاربری ایکس(توئیترسابق) نوشت:«یکی از افراد ملبس به لباس روحانیت با استناد به یک حدیث گفته است «کسی که کتباً، زباناً و عملاً با فقیه حاکم مخالفت کند فاسق است و کارهای نکرده را هم می‌شود به او نسبت داد و در جامعه پخش کرد». اولاً کلمه «بَاهِتُوهُمْ» در آن حدیث به معنی تهمت زدن نیست بلکه به معنی مبهوت و محکوم کردن با منطق و استدلال است و ثانیاً در این صورت رفتار علی علیه‌السلام با خوارج را که تا زمانی که دست به سلاح نبرده بودند از همه حقوق اجتماعی‌شان برخوردار بودند، چگونه توجیه می‌کنید؟»

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
آخرین اخبار