| کد مطلب: ۴۱۰۸

موضوع سهم‌خواهی در میان است

موضوع سهم‌خواهی در میان است

مجید رفیعی روزنامه‌نگار اصولگرا:

مجید رفیعی روزنامه‌نگار اصولگرا:

با تشکیل جلسه مجمع عمومی برای معرفی شورای مرکزی «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» نظرات مختلفی درباره تشکیل این جمعیت به‌وجود آمد و برخی از اصولگرایان به نقد تشکیل چنین جریانی با محوریت علیرضا زاکانی پرداختند. یکی از افرادی که صراحتاً تشکیل این مجمع را نقد کرده است، مجید رفیعی روزنامه‌نگار و تحلیلگر اصولگراست که در کارنامه خود سابقه سردبیری هفته‌نامه همشهری جوان و حضور به‌عنوان مدیرکل رسانه‌های نو خبرگزاری مهر را دارد. او در گفت‌وگو با هم‌میهن معتقد است این جریان به‌دنبال سهم‌خواهی انتخاباتی است و افراد شاخص در آن تا الآن کارنامه مثبتی نداشته‌اند.

ایجاد «جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی» را چگونه ارزیابی می‌کنید و تحلیل شما از ایجاد جمعیتی جدید در جریان اصولگرا چیست؟

همه دغدغه دارند که قسمتی از کار را حل کنند. این، چه درباره اصلاح‌طلب‌ها و چه اصولگراها صدق می‌کند؛ آن‌هم وقتی یک تشکل را ایجاد می‌کنند، بحث‌شان این است که برای رفع بخشی از دغدغه‌ها تلاش می‌کنند. اما نکته من نوع روش است. ما با روشی آماتور با گعده‌های دورهمی و آدم‌های تکراری روبه‌رو هستیم که دیگر فایده ندارد و یک‌طوری حالت فرمالیته پیدا می‌کند. البته ممکن است اینها به تشکلی موقتی و فصلی برسند که مشخصاً برای انتخابات آتی مجلس باشد اما به سرانجام نخواهد رسید. البته ممکن است این تشکل در انتخابات مجلس تمام لیست تهران را ببرد اما وقتی وارد کار می‌شوند بار دیگر پراکنده خواهند شد. این کارها طنز است که صرفاً دور هم جمع می‌شوند و حرکتی را اجرا می‌کنند؛ عده‌ای کم‌سن‌و‌سال‌تر هم دنبال آنها می‌افتند و احتمالاً به رأی‌آوری هم منجر می‌شود اما بعد از آن هیچ به هیچ خواهد شد؛ یعنی نه نظارتی وجود دارد و نه پاسخگو خواهند بود. کلیت این ماجرا فرقی هم ندارد؛ این موضوع هم در اصلاح‌طلبان وجود دارد و هم در اصولگراها دیده می‌شود.

با توجه به اینکه برخی از افراد حاضر در شورای مرکزی و هیئت مؤسس از جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی هستند، آیا می‌توان تشکیل این جمعیت جدید را در راستای قرار گرفتن مقابل جمنا و شخص محمدباقر قالیباف تلقی کرد؟

فعلاً تحلیل نداریم که بگوییم اینها قرار است اتحادی که قبلاً شکل گرفت را کنار بگذارند یا اصلاً قرار است کنار جمنا باشند. نگاه من این است که باز یک‌سری آدم تکراری هستند، شما در آن جمع آقای زاکانی را می‌بینید که در همین حوزه اداره شهر تهران مردم از او کلی سؤال دارند و در حوزه اجرا خوب نبوده و بار دیگر می‌بینیم که بالا رفته و قصد دارد دوباره کار سیاسی کند. شخص دیگر آقای رضا تقی‌پور است که در ماجرای صیانت چهره‌ای شاخص است؛ صیانتی که چه افراد عادی و چه متخصصان از آن گلایه دارند. حرف من این است که این آدم‌ها قرار است چه خروجی داشته باشند و اساساً چه چیزی می‌توانند بگویند و با اسم جدید قرار است چه گُلی به سر ما بزنند؟ خانم زهره الهیان در این جمع هستند که از یک کرسی ایران در کمیسیون مقام زن نتوانست دفاع کند و اینقدر ضعیف بود که ما را از آنجا با رأی‌گیری بیرون انداختند. من به‌عنوان کسی که جوان‌تر هستم، این جمع‌ را درک نمی‌کنم. ما از اصلاح‌طلب یا اصولگرایی که قدرت را دستش می‌گیرد انتظار کار داریم. حسن روحانی، رئیس‌جمهور منِ اصولگرا هم بود، ابراهیم رئیسی هم رئیس‌جمهور شمای اصلاح‌طلبان است. از مجلس اصولگرا کار می‌خواهیم، از مجلس اصلاح‌طلب هم کار می‌خواهیم. این آدم‌ها تکراری هستند و همین‌جا مانده‌اند. آقای زاکانی همان کسی است که صیانت را استارت زده و بعد به آقای تقی‌پور سپرده است. امثال ما دل‌مان می‌سوزد که حرف می‌زنیم منتهای امر ما اصولگرایان خودمان را صریحاً نقد می‌کنیم و در حساب‌کشی به خودمان رحم نداریم. من درباره آقای زاکانی یک فکری می‌کردم اما دیدم در حوزه اجرا که رفته یک‌چیز دیگر درآمده است. با این وضعیت شما با چه رویی می‌خواهید بگویید من یک تشکل جدید راه انداخته‌ام؟

در مجلس دهم اتحادی در بین اصولگرایان ایجاد شد اما الآن تحرکاتی دیده می‌شود که ظاهراً این اتحاد در حال بر هم خوردن است. برای مثال درگیری‌های اخیر جبهه پایداری با رئیس مجلس که او را تهدید به استیضاح می‌کنند. این اتحاد چرا خراب می‌شود؟

تعارف که نداریم، اصولگرایی طیفی است که توانایی اجرایی متفاوت دارد و در حوزه مدیران اجرایی با برچسب اصولگرا از آقای قالیباف تا زاکانی و فتاح را داریم که هرکدام از اینها یک نمره‌ای می‌گیرند. در حوزه تفکر هم همین است، مثلاً در ماجرای صیانت این موضوع را می‌بینیم که در اصولگراها افرادی هستند که می‌گویند ببندید و تمام شود، اما عده‌ای هم داریم که منتقد صیانت هستند و می‌گویند مردم نان شب‌شان لنگ اینترنت شده، طرف بیکار شده است. مردم اینها را می‌بینند و می‌گویند چرا باید به این آدم‌های تکراری رأی بدهیم؟ اختلاف در سطح اجرایی چه در بین اصولگرایان چه اصلاح‌طلبان وجود دارد، بخشی از این ماجراهایی که به آن اشاره کردید را من اختلاف نمی‌بینم اما می‌گویم سهم‌خواهی است و اینکه دو تشکل بیشتر داشته باشیم می‌توانیم یک صندلی تصمیم‌گیر بیشتر داشته باشیم. ما تعارف داریم، یک وقتی احزاب شناسنامه‌دار تشکیل می‌دهیم که مشخص است می‌خواهد چه کار کند، یک‌وقت هم هست که سیاست‌ورزی ما این شکلی است که هرکسی یک جبهه و تشکل درست کند اما ته این ماجراها این است که سهم‌مان را در لیست سبد نهایی انتخابات بالا ببریم.

موضوع دیگری که وجود دارد این است که افراد شاخصی در جریان اصولگرا یک‌حرفی را برای بهبود وضعیت کشور می‌زنند اما یکسری افراد که باواسطه نام این افراد قدرت گرفته‌اند، مقابل او گارد می‌گیرند و می‌گویند تو حق نداری چنین موضوعی را بگویی. مثلاً آقای قالیباف از تغییرات مشروع حرف زد. این نوع ایستادن‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این حرف درست است و من آن را قبول دارم. مشارکت در انتخابات قبل طوری بود که ته ماجرا اصولگرایان رأی می‌آورند اما این قابل‌انکار نیست که آقای قالیباف در رأی آوردن آن لیست نقش داشته است، اما اینکه این تشکل که هنوز هیچ محتوایی بیرون نداده در مخالفت با جریان قالیباف باشد یا نیست من فعلاً ارزیابی از آن ندارم اما این سهم‌خواهی است که بیشتر در لیست باشند اما باز هم می‌گویم از تکرار آدم‌ها برای مردم حرف نویی درنمی‌آید. حداقل درباره آدم‌های روی سن من نگاه منفی داریم. آقای زاکانی چه در شهرداری و چه در مرکز پژوهش‌ها نمره ضعیف می‌گیرد. از آن‌طرف آقای تقی‌پور با موضوع صیانت اصولاً یک نمره منفی زیاد در اذهان مردم عادی و فعالان سیاسی دارد. خانم الهیان هم چهره‌ای تکراری است. اصولاً در خود اصولگرایان هم به این جریان انتقادهایی وجود دارد. این مسائل و تشکیل جمعیت‌ها کار مردم را راه نمی‌اندازد. شما حرف نو بزن، توانمندی خودت را نشان بده اینطور لازم نیست اسم‌ورسم جدید داشته باشید. در مجموع، من این را تقابل با قالیباف نمی‌دانم و می‌گویم همان سهم‌خواهی است. اگر بخواهیم افکار سیاست‌ورزی و تصمیم‌سازی را به جمعی بدهیم که در این جلسه روی سن رفت، قطعاً به قهقرا خواهیم رفت و برای جریان اصولگرا هم خوب نیست.

تشکیل این جمعیت را نمی‌توان یک مدل ایجاد جبهه پایداری جدید دانست؟

به نظر من ما دیگر باید از آن اسامی بیرون بیاییم. گروه‌های جدیدی شکل گرفته که باید اینها را نسبت به پروژه‌ها در نظر گرفت. مثلا نسبت به صیانت ‌یا مولدسازی دید که چه موضعی دارند. این گعده‌ها کارویژه خود را از دست داده است. خیلی از آدم‌ها را باید پروژه‌ای محک زد و این موضوع درباره اصلاح‌طلبان هم وجود دارد. برای مثال در شورای شهری که اصلاح‌طلبان بودند قاعدتاً اگر محسن هاشمی شهردار تهران می‌شد برای اصلاح‌طلبان آبرو جمع می‌کرد اما چه اتفاقی باعث شد او شهردار نشود؟ آنجا آمدند بر اساس منفعت خودشان و نفع شخصی برخورد کردند. ما شنیده‌ایم بر مبنای نظر آقای خاتمی بوده است. آنطور که من شنیدم قرار بوده محسن هاشمی شهردار شود اما این موضوع بر هم خورده است زیرا منفعتی دیگر در بین بوده است. خط‌بندی‌ها بهم خورده است و دیگر نمی‌توان از پایداری و رهپویان حرف زد. ریزگروه‌های سیاسی جدید تشکیل شده است که یکی از آنها همین گروه جدید است که شکل گرفته و نمی‌دانیم در کدام پازل قرار می‌گیرد. فقط می‌توانیم بگوییم محور آنها آقای زاکانی است اما فکر نمی‌کنم در مقابل آقای قالیباف قرار بگیرند. الآن هم خیلی زود است که وارد رقابت سیاسی شویم، بیشتر تشکلی است که شروع به سازماندهی کرده تا سازوکاری جمع کنند که سهم‌شان را در آخر به‌دست آورند. سطح اینها را با قالیباف قابل‌مقایسه نمی‌دانم. در همان مجلس مشخص بود که چه جمعی رأی خواهند داد، شما در همان لیست نگاه کنید رأی آقای قالیباف چقدر با نفرات دوم و سوم فرق داشت. اینکه کسی در این اوضاع‌واحوال کشور و نگاهی که به جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا وجود دارد، بخواهد مقابل ستاره‌هایش قرار بگیرد، چیزی از آن جریان باقی نخواهد ماند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی