| کد مطلب: ۲۰۷۵

از محبوبیت تا اتهام‌زنی

از محبوبیت تا اتهام‌زنی

بازخوانی فعالیت‌های مرکز اسلامی هامبورگ که این روزها بار دیگر خبرساز شده است

بازخوانی فعالیت‌های مرکز اسلامی هامبورگ که این روزها بار دیگر خبرساز شده است

«برای نخستین‌بار در سال 1343 بحث مسافرت «سید محمد بهشتی» به آلمان مطرح شد؛ چندی پس از آنکه «حسنعلی منصور» توسط «محمد بخارایی» از اعضای فدائیان اسلام ترور شد و سخن از نقش شاخه نظامی هیئت‌های موتلفه اسلامی در این ترور هم به میان آمد، بهشتی که در کنار «مرتضی مطهری»، «مهدی مولایی» و «محی‌الدین انواری» عضو گروه «شورای روحانیت و فقاهت» این تشکل بود و به دلیل همراهی‌هایش با «محمد مفتح» در تشکیل کانون دانش‌آموزان قم، سخنرانی در روز مبعث در دانشگاه تهران و برپایی هسته پژوهشی پیرامون تشکیل حکومت اسلامی در این دانشگاه به دستور ساواک از قم به تهران فرستاده شده بود؛ در مظان اتهام قرار گرفت. برهمین اساس «سید محمدهادی میلانی» و «مرتضی حائری‌یزدی»، دو تن از مراجع تقلید وقت تلاش کردند او را به آلمان بفرستند. حضور او در آلمان به تبدیل «مسجد جامع ایرانیان» به «مرکز اسلامی هامبورگ(مشهور به مسجد آبی)» منجر شد؛ مسجدی که چهره‌های سرشناس بسیاری در آن حضور و فعالیت داشتند و در سال‌های اخیر اخباری عجیب و نقش‌آفرینی معکوس از آن در رسانه‌های غربی منتشر می‌شود. از درخواست بستن این مرکز از سوی جمعی که آن را «مرکز نفرت‌پراکنی» به دلیل همراهی با ایران و حمایت از حزب‌الله می‌خوانند تا اخراج مسئولان آن از جمله «سیدسلیمان موسوی‌فر»، معاون این مرکز از آلمان و حکم به عدم ورود آن تا 20 سال آینده به این کشور.



حضور بهشتی در آلمان

10سالی از شروع کار ساخت مسجد جامع ایرانیان هامبورگ گذشته بود که آیت‌الله بروجردی درگذشت و با فوت او محمد محققی‌لاهیجی، نماینده‌‌اش نیز از هامبورگ به ایران بازگشت. نبود نماینده و در عین حال نیمه‌کاره رها شدن این مسجد، موجب شد که در شرایط پیش‌آمده در ایران مراجع از فرصت استفاده کنند تا بهشتی را گزینه مناسب برای اعزام و پاسخ به درخواست مسلمانان این شهر و مدیریت مسجد هامبورگ معرفی کنند. البته شرایط به نحوی بود که در ابتدا حاکمیت مخالفت‌اش را با خروج او اعلام و از صدور گذرنامه برایش اجتناب کرد. براساس گزارشی، ساواک «سفر مشارالیه را به آلمان مصلحت ندانسته (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی)» و آن را به مقامات بالای امنیتی کشور اعلام کرده بود. اما در نهایت با تلاش و پیگیری «سیداحمد خوانساری»، از دیگر مراجع تقلید این مشکل برطرف شد و او توانست از مسیر عراق، اردن، سوریه و لبنان به هامبورگ برود و کار نیمه‌تمام مسجد هامبورگ را به پایان رسانده و در اقدامی آن را از «مسجد جامع ایرانیان» به «مرکز اسلامی هامبورگ» بدل کند تا مرکزی برای اتحاد و شاکله‌مندی فعالیت مسلمانان در کنار «انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا» شود.

در ادامه نگاهی به آنچه به عنوان مرکز اسلامی هامبورگ شناخته می‌شود و چهره‌های سرشناسی که در این مرکز حضور داشتند و نوع فعالیت آن در قریب 60 سال، خواهیم داشت.

پایان ساخت مسجد «جامع ایرانیان» شروع کار «مرکز اسلامی هامبورگ»

با بازگشت لاهیجی از هامبورگ عملا ادامه ساخت مسجد جامع ایرانیان و فعالیت «جمعیت اسلامی ایرانیان هامبورگ» نیمه‌کاره رها شده بود؛ شهیدبهشتی در خاطرات خود به این نکته اشاره کرده و گفته است: «سال‌ها ساخت مسجد همین‌طور نیمه‌کاره رها شده بود و این مطلب علاوه بر آنکه مایه سرشکستگی اسلام بود، برای مسلمانان آنجا هم قابل تحمل نبود، می‌گفتند: ما چقدر در محیط خارج سرکوفت بشنویم؟ اگر نمی‌توانستید مسجد بسازید چرا شروع کردید؟ مسئله اول این بود که باید ساختمان مسجد تمام بشود.» این مسجد که با نامه جمعی از ایرانیان ساکن هامبورگ به سیدحسین طباطبایی‌بروجردی، از مراجع تقلید در سال 1953 و ابراز تمایل برای داشتن مکانی اختصاصی برای فعالیت‌های خود در این منطقه با کمک هزینه به مبلغ 100هزار ریال آغاز شده (شایع بود که در شروع کار حکومت ایران هم کمک مالی انجام داده که مستندات آن مشخص نیست) و زمین آن را قاسم همدانیان به مبلغ 2500مارک اهدا کرده، تا سال 1964 هنوز به پایان نرسیده بود. این مرکز به دلیل نبود بودجه کافی به ناچار به بانک‌های آلمانی بدهکار شد. بی‌قوارگی ساختمان نیمه‌کاره مسجد علاوه بر آنکه مشکلات متعددی را برای دست‌اندرکاران آن فراهم آورد، موجب گلایه شهردار هامبورگ هم شد؛ چنانچه همان زمان مجله «هامبورگر آبندبلات» (Hamburger Abendblatt) مقاله‌ای پیرامون وضعیت ساختمان نیمه‌تمام مسلمانان در کنار دریاچه «آلستر» و خیابان «شونه‌آوس زیشت» (Schone Aussicht) (منظره زیبا) تحت عنوان «مسجد متروک» منتشر کرد. البته کمک‌هایی از سوی ایران و از طریق اتاق بازرگانی تهران به حساب مسجد واریز شد تا بدهکاری‌ها به بانک‌ها و شرکت‌ها به حداقل برسد. همین زمان بود که بهشتی به آلمان رفت و اهم فعالیت خود را برای تحقق این خواست و پایان دادن ساخت این مرکز به کار بست. تشکیل هیئت امنای هفت‌نفره (بهشتی، ایرج مشیری، علی عماری، منوچهر اقبال، کریم نعمت‌زاده، محمد خسروشاهی، حسن ولادی) و هیئت ساختمانی جدید موجب پیشرفت سریع‌تر کارها شد. پس از آن، او نام این مرکز را به «مرکز اسلامی هامبورگ» تغییر داد؛ درباره علت تغییر این نام، بهشتی چنین توضیح داده است که «در بدو ورود به فاصله کوتاهی دریافتم که یک اشتباه بزرگ صورت گرفته است و آن اینکه با استعمال و به کاربردن عنوان «جمعیت اسلامی، ایرانیان در هامبورگ» تمام تلاش‌های اسلامی‌مان را فقط در جمع ایرانیان محصور کرده‌ایم و با آنکه اسلام آئینی است جهانی و ملیت نمی‌شناسد، ما که حامل پیام اسلام در اروپا هستیم، مارک ملیت به خودمان زده‌ایم. دوستان گفتند: سابقا گاهی برادران افغان در برنامه‌های فارسی شرکت می‌کردند؛ چون این نام در همین سال‌های اخیر به‌وجود آمده بود و قبل از ثبت‌شدن نامش «جمعیت اسلامی هامبورگ» بوده، این تغییر نام باعث قطع ارتباط برادران افغان شده بود. بعضی از دوستان عرب و مسلمانان آلمانی هم گاه و بیگاه با این جمعیت تماس‌هایی می‌گرفتند که حالا اینها هم فاصله گرفته‌اند و می‌گویند اینجا مال ایرانی‌هاست؛ چرا ما برویم مزاحم شویم. سبحان‌الله! مگر می‌شود با این تیتر و با این نام در هامبورگ فعالیت اسلامی همه‌جانبه و وسیع شروع کرد؟ قبل از هر چیز لازم بود که ما خودمان را از زیر این نام محدود‌کننده بیرون بیاوریم. بنابراین با مطالعه زیاد تصمیم گرفتیم اصولا واحد اسلامی را که ما مسئول آن بودیم به نام «مرکز اسلامی هامبورگ» درآوریم تا شعاع‌های وسیع عمل داشته باشیم. هرچند این تغییر نام برای بسیاری ناخوشایند بود، اما برای کار ضرورت داشت. آن کسی هم که باید از ما راضی باشد خداست و این تغییر نام، خدا را خوش می‌آمد؛ دیگران را خوش نیاید ما را چه باک! به این ترتیب به فاصله کوتاهی، ما اثر منفی این نام را از اذهان مردم پاک کردیم.»

اهداف مدنظر مرکز اسلامی هامبورگ

با این توضیحات، اشارات بعدی و تغییر نام اولیه از سوی مسئول این مرکز، رسالت و برنامه این موسسه را قابل تبیین می‌سازد. مرکزی برای وحدت و گرد هم آوردن مسلمانان، چیزی که بهشتی آن را «سهل و ممتنع معرفی می‌کند» و درباره نوع فعالیت آن «علاوه بر جذب جوانان به اسلام» تاکید دارد:«همان‌طور که وظیفه هر مسلمان است، انجام خدمات تعاونی در حدود امکانات، حل اختلافات خانوادگی و غیرخانوادگی در حدود فرصت، راهنمایی بیماران، دانشجویان و نیازمندان، کمک‌های مالی به نیازمندان در حدود امکان و مخصوصا همدردی با مردم مسلمان بود. ایجاد کلاس‌های مخصوص تعلیم زبان‌فارسی و خط، تعلیمات دینی، معلومات عمومی درباره جهان اسلام و ایران برای نوآموزان در چهارسطح مختلف است.» فعالیت دیگری که طی سال‌های حضور بهشتی در مرکز اسلامی هامبورگ اتفاق افتاد، ارتباط با دانشگاه‌های اروپا بود؛ او که طی شش ماه توانسته بود زبان آلمانی را به حد مقبولی یاد بگیرد، در این بین پاسخگوی سوالات علمی قسمت‌های شرق‌شناسی دانشگاه‌های اروپا هم شد تا جایی که پروفسور «اشپولر»، رئیس بخش شرق شناسی دانشگاه هامبورگ، از بهشتی خواست که درس مربوط به این حوزه را به دانشجویان‌اش آموزش دهد. روند فعالیت این مرکز در کنار برپایی «اتحادیه دانشجویان مسلمان» که به موجب‌اش اتحادی میان مسلمانان عرب، پاکستانی، هندی، آفریقایی و… ایجاد کرده بود، به تدریج موجب تشکیل تشکل دانشجویی دیگری به نام «اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان گروه فارسی‌زبان» شد. البته بهشتی در مورد تاسیس و نحوه فعالیت‌های اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان، در پاسخ به سوال خبرنگاری گفته بود:«من نه عضو بودم و نه به دست من می‌گشت، من بنیانگذار این انجمن‌ها بودم و همکاری می‌کردم و مشاور بودم برای آنها. کمک می‌کردم در کارهایشان، سخنرانی، مشورت‌های تشکیلاتی سازماندهی و مختصر کمک‌های مالی که از مسجد برای آنها می‌بردم و سمینارهای اسلامی را برایشان تشکیل می‌دادم.» بر همین اساس طی سال‌ها حضور بهشتی «مرکز اسلامی هامبورگ» مرکزی پویا و به چشم حتی شهروندان آلمانی با فعالیت سازنده بود و این نگاه با وجود همراهی این مراکز با انقلابیون در ایران همچنان ادامه پیدا کرد و حتی پس از پیروزی انقلاب هم تا مدت‌ها این نگاه ادامه داشت.

مرکز اسلامی هامبورگ پس از بهشتی

در سال 1347(1968 م) بهشتی برای ارتقای کیفیت بخش فرهنگی و بهبود فعالیت مدیریتی این موسسه از محمدمجتهدشبستری خواست به هامبورگ بیاید و معاون مرکز اسلامی هامبورگ شود. مجتهد شبستری پس از دوسال با عزیمت بهشتی به ایران مسئولیت امامت جمعه مسجد و مدیریت مرکز اسلامی هامبورگ را عهده‌دار شد. تا زمان شهادت بهشتی در 7 تیر 1360 فعالیت مرکز تحت نظارت او ماند و امامان و مدیران را هم او منصوب می‌کرد. چنانچه با بازگشت شبستری به ایران در سال 1357، سیدمحمد خاتمی را به عنوان امام مسجد و مدیر مرکز اسلامی منصوب کرد. او درباره این تغییرات و رفتن‌اش به هامبورگ گفته است:«آقای شبستری مدت‌ها بود که می‌خواستند بیایند ایران و به همین دلیل عنایت‌شان به مرکز کمتر شده بود. آقای بهشتی دنبال فرد جوان‌تری می‌گشتند که در مرکز اسلامی هامبورگ فعالیت کند. در صحبت‌هایی که با ایشان داشتم، بحث‌های زیادی بین من و ایشان گذشت، چون من واقعا نمی‌خواستم بروم. آقای بهشتی با آن قدرت استدلالی که داشت مرا قانع کرد که بروم. ایشان گفت: این طور ذهنیت‌ات را درست کن که انگار 10 سال اصلاً نمی‌خواهی بیایی ایران، همه برنامه‌هایت را انجام بده، زبان بخوان و کار کن. بعداً هم که انقلاب شد ایشان با من تماس گرفت و مرا قانع کرد که بیا ایران.» یک‌سال بعد البته با انتخاب خاتمی به عنوان نماینده در مجلس شورای اسلامی، او در خردادماه 1359 به ایران بازگشت. پس از خاتمی، بهشتی در مشورت با مراجع تقلید وقت، محمد مقدم را به عنوان امام جمعه و مدیر این مرکز منصوب کرد که او 12 سال (تا سال 71) به فعالیت مشغول بود و تقریبا ساختمان مرکز به مراحل نهایی رسید و البته روابط این مرکز روز به روز گسترده‌تر شد. پس از او، انصاری در سال 1371 به عنوان امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ منصوب و تا سال 1378 به مدت هفت سال این مسئولیت را برعهده داشت. سیدرضا حسینی‌نسب که به دعوت مردم کانادا به تورنتو رفته بود، با رفتن انصاری به عنوان مدیر این مرکز به ادامه کار آن کمک کرد. مدیر بعدی این مرکز، عباس قائم‌مقامی بود که در سال 1377 به‌عنوان جوان‌ترین مجتهد در انتخابات مجلس فقهای ایران شرکت کرد و با رفتن حسینی‌نسب جایگزین او شد و از سال 1383تا سال 1387 (2009) به عنوان امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ و رئیس آکادمی اسلامی آلمان مشغول فعالیت شد. او در تاریخ 1385 (2006م) با انتخاب اعضای اتحادیه اروپایی علما و تئولوگ‌های شیعه ( IEUS ) به ریاست این اتحادیه انتخاب شد و با تاسیس نخستین مجلس شیعیان آلمان ( IGS ) و با انتخاب اکثریت قریب به اتفاق مسئولان و رؤسای مراکز و مساجد اسلامی شیعه در آلمان ریاست این مجلس را تا اواخر 2010 عهده‌دار شد. در سال 1388 هم رضا رمضانی‌گیلانی، به عنوان مدیر این مرکز انتخاب شد. او هم در دومین اجلاسیه اتحادیه سراسری شیعیان آلمان به اتفاق آراء به‌عنوان رئیس هیئت‌علماء برای نظارت و داوری این اتحادیه برگزیده شد. طی همه این سال‌ها مدیران مرکز اسلامی هامبورگ همواره از روسای سه‌گانه شورای مسلمانان این منطقه نیز بوده‌اند تا اینکه در سال 2018، وقتی محمدهادی مفتح به عنوان مدیر مرکز اسلامی مشغول به کار شد، با پایان دوره ریاست شورای مسلمانان، او در این شورا مسئولیتی را بر عهده نگرفت.

اتهام‌زنی‌ها

در آلمان حدود ۲۲۰ مرکز اسلامی شیعه وجود دارد که 59 مرکز اسلامی فعال، چهار مسجد و مرکز شیعی آن در هامبورگ است و در میان همه این مراکز اسلامی، مرکز اسلامی هامبورگ همیشه از پیشرو‌ها و فعالان بوده است. سال گذشته(1400) این مرکز برنامه‌ای را در سالروز ترور سردار قاسم سلیمانی با حضور قریب به 600 نفر برگزار کرد و چندی بعد «جروزالم‌پست» طی گزارشی ادعا کرد، «مرکز اسلامی هامبورگ» به دلیل حمایت از سردار شهیدحاج قاسم سلیمانی از «تشکیلات شورای مسلمانان هامبورگ» اخراج شده است. جروزالم‌پست این خبر را به نقل از روزنامه آلمانی «دی‌ولت» و بنابر اظهارات منابع اطلاعاتی آلمان منتشر کرده است. البته این خبر توسط این مرکز رد و اعلام کردند که مفتح خود کاندیدای ریاست نبوده است:«بحث اخراج یا خروج مرکز از شورا واقعیت نداشته و یک تغییر ساختار در تشکیلات شورای مسلمانان هامبورگ اتفاق افتاده است.» اما پس از آن در اخباری توسط رسانه‌های آلمانی اعلام شد که آژانس اطلاعات هامبورگ طی چند دهه فعالیت مرکز اسلامی هامبورگ را زیر نظر داشته و به این نتیجه‌ رسیده‌است که این مرکز به صورت مستقیم زیر مجموعه دولت ایران است. بنابر گفته منابع اطلاعاتی آلمان، این مرکز از شورای جوامع اسلامی هامبورگ اخراج گردید.» همچنین اداره امنیت داخلی هامبورگ (نهاد حمایت از قانون اساسی) و وزارت کشور مدعی شده که این مرکز در حمایت از حزب‌الله به جمع‌آوری کمک مالی پرداخته است. در این بین طی اعتراضات دو ماه اخیر در ایران، فراکسیون پارلمانی احزاب دموکرات‌مسیحی و سوسیال‌مسیحی آلمان طرحی را برای حمایت از حرکت اجتماعی در ایران به به پارلمان آلمان ارائه داده که در آن خواهان حمایت از معترضان و تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ و منع سازمان‌های دولتی آلمان در همکاری با این مرکز شده‌اند. (اشپیگل) در آخرین اقدام هم دیوان عالی اداری، سیدسلیمان موسوی‌فر، معاون این مرکز را محکوم به ترک ایران از آلمان و عدم اجازه ورود تا 20 سال کرد. موسوی‌فر علت این اتفاق و حکم را شرکت در راهپیمایی روز قدس و رابطه با حزب‌الله لبنان عنوان کرد.»

بنابر گفته سیدمحمد خاتمی؛ «آقای بهشتی چند برنامه مدنظرشان بود که اصرار داشتند انجام بشود: اولین برنامه، در ارتباط با ایرانی‌ها بود که همیشه با آنها ارتباط داشتیم و البته ایرانی‌ها هم پشتیبانی مادی و تدارکاتی اصلی آنجا را انجام می‌دادند. دومین برنامه در ارتباط با مسلمان‌های غیرایرانی بود که نوعا هم سنی بودند. سومین برنامه در ارتباط با آلمانی‌زبان‌ها و ایرانیان اروپایی بود که آنجا بودند.» به هر حال اگر چه برخی اهداف می‌تواند مطلوب باشد، اما وقتی مرکزی به دنبال وحدت و ایجاد تعامل و رابطه شروع به کار می‌کند؛ طبیعتا برنامه‌هایی خارج از آن به‌ویژه در کشوری که آن را جرم‌انگاری کرده است؛ ریسک از بین بردن تمام تلاش‌ها را بیشتر می‌کند.




چهره‌های شاخص



سیدحسین طباطبایی‌بروجردی

طباطبایی‌بروجردی مرجع تقلید ایرانی‌ای بود که به مدت 17سال مدیر حوزه علمیه قم شد و پس از درگذشت سیدحسین طباطبایی‌قمی مرجعیت عامهٔ شیعیان را به مدت نزدیک به ۱۵ سال بر عهده داشت. در همین سال‌ها عده‌ای از مسلمانان ایرانی در هتل آتلانتیک هامبورگ تصمیم به برپایی مرکزی برای فعالیت‌های مذهبی خود گرفتند و نامه‌ای برای همراهی مرجعیت شیعه به طباطبایی بروجردی نوشتند؛ او با همراهی برخی خیرین پایه برپایی مسجد جامع ایرانیان هامبورگ را فراهم ساخت و در نامه‌ای ضمن موافقت خود با این طرح فرستاده‌ای به‌نام محمد محققی‌لاهیجی برای انجام این کار تعیین و مبلغ ۱۰هزار تومان نیز به‌عنوان نخستین رقم مالی برای انجام این کار حواله کرد. پس از فوت ایشان در سال 1340 کار مسجد برای مدتی متوقف شد و عملا امیدی به برپایی دوباره آن نبود که با حضور سیدمحمدبهشتی، نماینده‌ای تازه‌نفس به پیشنهاد و توافق مراجع به هامبورگ، ورق به نفع این مسجد چرخید.

سیدمحمد حسینی بهشتی

بهشتی پس از اینکه از غائله‌ای که بر سر ترور حسنعلی‌منصور درست شده بود؛ رها شد، توانست به همت و خواست مراجع تقلید به عنوان جایگزین نماینده مرجع تقلید شیعه به هامبورگ برود. از مهمترین اقدامات بهشتی در آلمان اتمام کار ساختمان مسجد جامع هامبورگ بود که سروصدای مردم و شهرداری هامبورگ را درآورد. به همت بهشتی این مرکز به تدریج به صورت کانونی برای فعالیت‌های اسلامی دانشجویان ایرانی معتقد و مسلمانانی که پناهگاهی در خارج از کشور نداشتند و همچنین خارجیانی که تمایل داشتند با اندیشه‌‌های اسلامی آشنایی پیدا کنند، درآمد. بهشتی پس از آنکه شبستری را به عنوان مدیر این مرکز انتخاب کرد، برای مبارزات انقلابی به ایران برگشت. او پس از پیروزی انقلاب، نایب‌رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی، دومین رئیس دیوان عالی کشور و عالی‌ترین مقام قضایی کشور و نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود که در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

محمد مجتهد‌شبستری

مجتهد شبستری بیشتر با تحلیل‌هایش در دین و پیوندش با هرمنوتیک شناخته می‌شود. او که از سال 48 تا 57 به درخواست بهشتی مدیر مرکز اسلامی هامبورگ شد؛ درباره رفتن و بازگشت‌اش به هامبورگ گفته است:«مرحوم بهشتی به خاطر آشنایی‌ای که با من داشتند از من خواستند، به آلمان بروم و سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را بپذیرم. من این پیشنهاد را پذیرفتم. در سال 48 بود که به آلمان رفتم. 10سال، سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشتم. نزدیک به یک سال قبل از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشتم.»

او پس از اینکه به ایران بازگشت؛ به عنوان نماینده دوره نخست مجلس شورای اسلامی حضور داشت و پس از آن او به تکمیل تحصیل و تدریس پرداخت و به درجه استادتمام (پروفسور) دانشکده الهیات دانشگاه تهران در رشته‌های کلام تطبیقی، تاریخ ادیان و تاریخ عرفان رسید.

سید محمد خاتمی

پس از مجتهد شبستری، ریاست مرکز اسلامی هامبورگ در سال 1357 و در آستانه انقلاب به سیدمحمد خاتمی رسید. البته بنابر آنچه خود خاتمی گفته، موضوع حضور او در مرکز اسلامی هامبورگ از سال 56 مطرح بوده و در شرایطی سال 57 راهی آلمان شده که فکر نمی‌کرده است انقلاب اسلامی به‌زودی پیروز شود. خاتمی اینگونه درباره بازگشت به ایران گفته است: «بعد از پیروزی انقلاب هم بنا بود 15-10سالی در آنجا بمانم و کار کنم و کم‌کم بر زبان آلمانی هم مسلط شده بودم و می‌توانستم بیش از پیش مفید باشم، ولی آقای بهشتی دوباره من را تشویق کردند که به ایران برگردم.» در سال 59 پس از بازگشت به ایران، خاتمی نماینده اولین دوره مجلس شد و سپس به ترتیب «سرپرست روزنامه کیهان، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس کتابخانه ملی ایران» شد تا در نهایت دوم خرداد 76 رئیس‌جمهور ایران شد و 8 سال در این سمت حضور داشت، اما پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری خانه‌نشین شد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی