| کد مطلب: ۸۶۷۴

ترجیح می‌‏دهم از استرس بمیرم اما سرم را نبرید

درباره عکسی از مرغ بسته‌بندی‌شده

ترجیح می‌‏دهم از استرس بمیرم اما سرم را نبرید

درباره عکسی از مرغ بسته‌بندی‌شده

ترجیح می‌دهم از استرس بمیرم اما سرم را نبرید. این جمله وقتی به مخم رسید که برای لحظه‌ای خودم را تکه‌تکه‌شده در بسته‌بندی یک محصول تصور کردم. اما واقعیت این است که عکسی که در صفحه‌ می‌بینید را یک شرکت فیلیپنی تولیدکننده مرغ خوراکی روی بسته‌بندی‌هایش نوشته است. صاحبان این شرکت دور هم جمع شده‌اند. عقل‌هایشان را روی هم گذاشته‌اند. همه جوانب را در نظر گرفتند تا جان زنده‌ای را در نهایت آرامش و راحتی پر و بال دهند و وقتی فربه و بزرگ شد و رشد کرد یک روز ناغافل سرش را طوری ببرند که خودش هم نفهمد از کجا خورده. بعد هم با فونت بزرگ روی بسته‌بندی‌اش بنویسند ای مشتریان عزیز و دلبند بدانید و آگاه باشید مرغ‌هایی که قرار است به شکمبه خود راه ‌دهید به دور از استرس رشد پیدا کرده‌اند. تصویر این اتفاق یکی دو روز است در فضای مجازی وایرال شده. بعد از دیدن عکس یکی دو جایی را سرچ کردم و اسم شرکت را پیدا و کارخانه و ثبت شرکتش را بالا و پایین کردم. دیری نپایید که سرچ گوگل با تصور اینکه به دنبال مرغ بدون استرس می‌گردم گزینه‌های دیگرش را هم روی میز گذاشت. همبرگرهایی که گاوهایش هر روز بعد از صبحانه نوازش می‌شوند. فیله‌های کبابی و خورشی که گوسفندانش طوری کشته می‌شوند که فرصت ترشح اسید لاکتیک را هم پیدا نمی‌کنند. مرغ‌هایی که جوری راهی عالم معنا می‌شوند که مواد کانی و معدنی را در دنیا از خودشان به یادگار می‌گذارند. تب‌های گوگل یکی‌یکی پشت هم واقعیت‌هایی را به رخم ‌کشیدند که اگر با چشم خود نمی‌دیدم باورش برایم سخت بود. تا قبل از این گمانم این بود که مرغ ارگانیک و سبز و راسته گوساله فیله‌شده وجود دارد که آن هم برای از ما بهتران است. اما واقعیت این است که دنیا غریب‌تر از آن چیزی است که تصورش را می‌کنی و انگار که روزبه‌روز غریب‌تر هم می‌شود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

آخرین اخبار