| کد مطلب: ۵۲۶۸

شب توبه

درباره عجیب‌ترین شب قدری که عکاسی کردم

شب توبه

درباره عجیب‌ترین شب قدری که عکاسی کردم

عجیب‌ترین تجربه‌ام از شب‌های قدر بر می‌گردد به سالی که کرونا در اوج بود. شب بیست‌وسه ماه رمضان ساعت دو شب مردم از سه‌راه امین‌حضور تا میدان قیام را بسته‌اند. کف خیابان زیلو انداخته‌اند. به هر زیلویی نزدیک می‌شوم حال خودش را دارد. یکی قرآن به سر گرفته یکی اشک می‌ریزد. یکی سحری درست می‌کند و دیگری بچه‌ای بغل گرفته و دعا می‌خواند. صدای شیخ حسین انصاریان از بلندگوی حسینیه همدانی‌ها شنیده می‌شود. شیخ حسین می‌گوید كه از شیخ صدوق در كتابی معتبر آورده‌اند كه پیغمبر در مسجد در حال سخنرانی بود، آخر خطبه می‌گوید كسی كه قبل از مرگش، یك سال قبل از مرگش توبه كند خدا توبه‌اش را می‌پذیرد. پیغمبر این را می‌گوید و اضافه می‌كند كه نه، یك‌سال خیلی زمان زیادی است. كسی كه یك ماه مانده تا مرگش توبه كند، خداوند توبه‌اش را قبول می‌كند. دوباره می‌فرماید نه، یك ‌ماه هم خیلی زیاد است ممكن‌ است در این ماه یكی دو تا گناه از او سر بزند. اگر كسی یك روز به مرگش توبه كند، خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. اما دوباره می‌گوید اگر كسی که یك ساعت قبل از مرگش هم توبه كند خداوند از سر تقصیراتش می‌گذرد. قصه هنوز تمام نشده. می‌گوید یك ساعت برای امت من خیلی زیاد است. اگر كسی ملك‌الموت را ملاقات كند و ملك‌الموت جانش را بگیرد و قبل از آنكه جانش به لب برسد، توبه كند خدا توبه‌اش را می‌پذیرد. صدای روضه كه در خیابان می‌پیچد و داستان که به اینجا می‌رسد، آه و فغان از جمعیت بلند می‌شود. شیخ حسین عمامه از سر بر می‌دارد و قرآن روی سر می‌گذارد و می‌خواند:
و ‌اللهمّ اِنّی اسْئلُك بِكِتابِك الْمُنْزلِ...

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

آخرین اخبار