پاتال و آرزوهای کوچک
درباره عکسی از چهارمین نشست شورای عالی مناطق آزاد

درباره عکسی از چهارمین نشست شورای عالی مناطق آزاد
دهه شصت فیلمی در ژانر کودک و نوجوان تولید شد. اسم فیلم پاتال و آرزوهای کوچک بود. فیلم قصه بچهای بود که خردهآرزوهایی را در سر میپروراند. داستان از جایی جذاب شد که مادر وحید (شخصیت اصلی فیلم) کره جغرافیایی به او هدیه داد، هدیهای که زندگی وحید و دوستانش را تحت تاثیر قرار داد. موجودی به اسم پاتال در این کره زندگی میکرد. پاتال آرزوهای وحید و رفقایش را برآورده میکرد، آرزوهایی شبیه اینکه بهجای پدرانشان به اداره بروند یا هر چه میخواهند غذا بخورند و کسی کار به کارشان نداشته باشد و... تنها خواسته پاتال از وحید این بود که در قبال برآوردن آرزوها، رخصت بازگشت به سرزمین مادریاش را به او بدهد. خاطرم هست این فیلم چنان روی بچههای دهه شصت تاثیرگذاشته بود که به هر خانهای میرفتی قبل از تخت خواب و دوچرخه و ماشین کنترلی و انواع اسباب بازی... هر بچهای آرزوی داشتن یک کره جغرافیایی در دل داشت؛ شاید که روزی از وسط باز شود و پاتالی آرزوهایشان را برآورده کند. حالا امروز که عکس چهارمین نشست شورای عالی مناطق آزاد را دیدم یاد آن روزها افتادم. احتمالا مدیران دور میز هر چه کردند روشهای مدیریتی و مراتب اداری کارشان را راه نیانداخته به تأسی از کودکان دهه شصت دل به کرههای روی میزشان بستهاند و در اقدامی کمنظیر هر کدام به کره چشم دوختهاند بلکه پاتالی بیرون بیاید و کارها را راست و ریس کند.