ماهی که بر خشک اوفتد
درباره عکسی از صید پره

درباره عکسی از صید پره
عکس را که دیدم گفتم، مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس/ ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را. بعد به دور و برم نگاه کردم. به روزهای که میگذرانیم. خوب که فکر کردم متوجه شدم خیلی هم بیربط نیست. خودم را در قامت ماهی به خشک افتاده تشنهای دیدم که با التماس بر سر ساقی داد میزند که ز اندازه بیرون تشنهام بیار آن آب را. این روزها زودتر از باقی تحریریه به روزنامه میآیم. بچههای روزنامه یکی یکی میآیند. لشکر شکستخورده. قبل از شروع کار از هر دری سخنی. دیروز یکی با اصرار و ابرام میگفت، که اطمینان پیدا کرده شبها در خواب از او کار میکشند اگر نه با هیچ منطقی نباید اینقدر نابود از خواب بیدار شود. دومی از راه نرسیده گفت برای مشکل بیخوابی به کلینیک خواب رفته و متوجه شده که خواب چهار مرحله دارد. اگر به مرحله چهار که همان مرحله رویا است نرسد هر وقت از خواب بیدار شود احساس خستگی و کوفتگی میکند. سومی رسید و گفت خواب سیکل یکونیم ساعته دارد و اگر بر مبنای این سیکل خوابتان را تنظیم کنید وقتی از خواب بیدار شوید سرحال و قبراقید. یکی دیگر زولپیدم تجویز کرد. یک نفر دمنوش گیاهی. به خودم که آمدم تحریریه تبدیل به کلینیک
خواب شده بود. بچههای روزنامه بیلزنانی بودند که باغچه خودشان را بیل نمیزدند. گذاشتم همه حرفهایشان را بزنند. با سرفهای جمع را به سکوت دعوت کردم و با صدای بلند خواندم:
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را
عکس پایین صفحه مربوط به صید پره یکی از قدیمیترین روشهای ماهیگیری است.