| کد مطلب: ۲۹۴۱

جام می و ‏خون دل

جام می و ‏خون دل

درباره عکسی از شکست هلند برابر آرژانتین

درباره عکسی از شکست هلند برابر آرژانتین

فوتبال دیدن و لذت بردن از فوتبال، بلدی می‌خواهد. باید بلد باشی فکر نکنی، بلد باشی دکمه‌های ور دیگر مغزت را خاموش کنی. دل به دل گردی توپ و سبزی مستطیل بدهی و فارغ از بالا و پایین روزگار لذت ببری. مقام حرف و عمل البته که فرسنگ‌ها با هم فاصله دارند. قبل از شروع هر بازی همه اینها را با خودم تمرین می‌کنم. قرار و مدار می‌گذارم. از خودم قول می‌گیرم دکمه بدبختی و سختی و تلخی را خاموش ‌کنم. به خودم نهیب می‌زنم که با صدای جواد خیابانی هم حال کنم. دل به دل حرف‌های بی‌ربطش بدهم و عین خیالم نباشد نگرانی‌اش بابت سر کار رفتن مردم هلند آن هم در روز شنبه چقدر می‌تواند بی‌ربط باشد. می‌خواهم فوتبال ببینم و یادم برود که کجای عالم ایستاده‌ام. می‌گویند فوتبال عین زندگی‌ است. وقتی درست در آخرین دقایق بازی، هلند گل تساوی را به آرژانتین می‌زند به این گزاره معتقد می‌شوم و زیر لب می‌خوانم، گاهی بساط عیش خودش جور می‌شود. اما ظاهرا هر کس گفته فوتبال عین زندگی است همه جوانب را در نظر گرفته. وقت اضافه می‌شود و آن صد مقدمه برای پیروزی هلند ناجور می‌شود. آرژانتین بعد از صد و سی دقیقه و کمی بیشتر پیروز میدان می‌شود. من اما در تمام دقایقی که این بازی را می‌بینم نمی‌توانم لذت ببرم. به‌جای اینکه از برد آرژانتین خوشحال شوم، با هلندی‌ها همذات‌پنداری می‌کنم. یکی از عکس‌ها را انتخاب می‌کنم و بالایش تیتر می‌زنم. جام می و ‌خون دل هر یک به کسی دادند/ در دایره قسمت اوضاع چنین باشد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی