حال دوستان حال ما
درباره عکسی از انتخابات لولا داسیلوا و حسن روحانی

درباره عکسی از انتخابات لولا داسیلوا و حسن روحانی
برای صفحه دیپلماسی دنبال عکسی از رئیسجمهور منتخب برزیل «لولا دا سیلوا» میگشتم. چند دقیقهای از جستوجویم نگذشته بود که انرژی عکسها خاطراتی را برایم زنده کرد. کمپوزیسیون و زاویه عکس دقیقا همان چیزی بود که تا به امروز چندین بار از پشت ویزور دیده بودمش. دیدن این عکس با اینکه خاطرات خوشی را در ذهنم تداعی میکرد، چنان اندوهی به جانم انداخت که مسلمان نشنود کافر مبیناد. روزهای قبل از انتخابات 92 بود و جامعه کمکم از افسردگی 88 عبور کرده بود. وارد استادیوم امجدیه شدم. هُرم نفسها به صورتم خورد. لنز تله بستم و روبهروی جایگاه برای خودم جایی قُلا کردم. جواد یحیوی مجری شبکه پنج ورود روحانی را به سالن اعلام کرد. چنان ولولهای در جان سالن افتاد که بیم آن بود هر آینه سقف فرو بریزد. چند دقیقهای عکاسی کردم و قبل از تمام شدن برنامه با هزار ژانگولر خودم را به بالای تریبون سخنرانی رساندم. نامزد ریاستجمهوری چنان پرحرارت سخنرانی کرد که مو به تن جماعت راست شده بود. مردم وقت انتخابات حرف دلشان را از زبان نامزدها میشنوند. روحانی داشت در بین جمعیت و عکاسان به طرف در خروجی میرفت. در طبقه دوم چند نفر عکاس بودیم. تعداد دقیق را نمیدانم شاید ده، بیست نفر. بچهها روحانی را صدا کردند و لحظهای برگشت. عکس پایین عکس همان لحظه است.
آن روزها همه با هم مهربان بودند. حال برنده و بازنده خوب بود. حتی حال منتقدین هم خوب بود. شبیه حالی که در عکس مردم برزیل است. به قول جواد یساری حال دوستان حال ما.